JONOUBI.PERSIANBLOG.IR

abodan.blogspot.com

داستان یک شهر: October 2008

http://abodan.blogspot.com/2008_10_01_archive.html

شب سردي است و من افسرده. راه دوري است و پايي خسته. تيرگي هست و چراغي مرده. مي‌كنم تنها از جاده عبور. دور ماندند ز من آدمها. سايه‌اي از سر ديوار گذشت. غمي افزود مرا بر غم‌ها. فكر تاريكي و اين ويراني. بي خبر آمد تا با دل من. قصه‌ها ساز كند پنهاني. نيست رنگي كه بگويد با من. اندكي صبر سحر نزديك است. هر دم اين بانگ برآرم از دل. واي اين شب چه قدر تاريك است. خنده‌اي كو كه به دل انگيزم؟ قطره‌اي كو كه به دريا ريزم؟ صخره‌اي كو كه بدان آويزم؟ مثل اين است كه شب نمناك است. ديگران را هم غم هست به دل. آقای مربع این روز...

abodan.blogspot.com

داستان یک شهر: October 2007

http://abodan.blogspot.com/2007_10_01_archive.html

جامعه شناسی به زبان ساده. ارسال شده توسط mondoo. هیچ نظری موجود نیست:. پست‌های قدیمی‌تر. اشتراک در: پست‌ها (Atom). داستان پنجره‌ی بسته. معرفی کتاب تراژدی تنهایی به بهانه سالگرد کودتای ۲۸ مرداد. Links for 2016-08-16 [del.icio.us]. بازجویی داوطلبانه کلینتون مهم است، اما نظر لورتا لینچ مهمتر. فضایی جدید برای نوشتن و ارتباط. Links for 2016-03-25 [del.icio.us]. قصه‌های عامه‌پسند. لطفا بسه. خسته ام😔. صفحه‌ی سيزده یادداشت‌های مریم مهتدی درباره‌ی ادبیات و جامعه. چند شب مانده به یلدا؟ مجيد زُهَری. دست های بی سایه.

abodan.blogspot.com

داستان یک شهر: August 2006

http://abodan.blogspot.com/2006_08_01_archive.html

هنوز هم می شود. هنوز هم نازنینم هست، هنوز هم تمام آن شوق من به زندگی هست و همیشه هم بهانه ای هست برای زیستن. هنوز هم زندگی کردن آسان است، گرچه گاهی سخت می شود! کنار میدان اصلی سرزمین مسطح، یکی هست که منتظر آقای مربع نشسته. ارسال شده توسط mondoo. هیچ نظری موجود نیست:. مرا به نامم بخوان. ارسال شده توسط mondoo. هیچ نظری موجود نیست:. طبل بزرگ، زیر پای چپ. پی نوشت: دو پاراگراف بالا را خودم یک بار خواندم. خیلی جمله های بی خود و نچسبی به کار برده ام! ارسال شده توسط mondoo. هیچ نظری موجود نیست:. این نامه را برای...

abodan.blogspot.com

داستان یک شهر: November 2005

http://abodan.blogspot.com/2005_11_01_archive.html

شجریان و شنیده هایم. آقای شجریان، شما همیشه ادعا کردید برای مخاطبانتان و این مردم خیلی ارزش قائلید اما چیزی که من به عنوان یک ناظر بیرونی می بینم این نیست. اصلا این نیست. آقای شجریان، من با دیدن صف متقاضیان بلیط به یاد روزهای اول اسفند افتادم. روزهایی که در این چند سال دانشجویی، برای گرفتن بلیط قطار، از شب قبل کنار در آژانس می ایستادیم. آقای شجریان، برای شرکت دل آواز کار سختی نبود که یک حساب به نام شخص حقوقی باز کند. باور کنید من وقتی شنیدم باید بعد از ثبت نام اینترنتی پول را به نام «مژگان...این دقیقا مت...

abodan.blogspot.com

داستان یک شهر: November 2008

http://abodan.blogspot.com/2008_11_01_archive.html

برای بانوی مهر و ماه. بانوی من، نگاهت به آینده‌ای باشد که من و تو در آنیم. هرجا که هستم، سوار بر «کشتی نجاتی که برایم ساخته‌ای، در امانم از هر موج و خروش. من ناخدای خوبی نبوده‌ام، اما می‌شوم. پن کاش بوی «قهوه هنوز هم پرکند روحت را وقتی به یاد من هستی. ارسال شده توسط mondoo. هیچ نظری موجود نیست:. ارسال شده توسط mondoo. هیچ نظری موجود نیست:. چه فاجعه ایست در آن لحظه که یک مرد می گرید، چه فاجعه ای. ارسال شده توسط mondoo. هیچ نظری موجود نیست:. He says Adios, says Adios,. And do you know why. My, oh my! نقابه...

abodan.blogspot.com

داستان یک شهر: June 2008

http://abodan.blogspot.com/2008_06_01_archive.html

چه می کند بغض یک انسان با تمامی توانش؟ من در کنار این همه تنهایی، گویی تقدیری دارم عجیبتر از لبخندهای کودکانه. من، همواره به یاد آرزوهایی که گاهی تا مرز مرگ می روند، بغض می کنم. عجیب بغض می کنم. مرگ آرزوهایم، برابر مرگ من است. ارسال شده توسط mondoo. هیچ نظری موجود نیست:. پست‌های قدیمی‌تر. اشتراک در: پست‌ها (Atom). داستان پنجره‌ی بسته. معرفی کتاب تراژدی تنهایی به بهانه سالگرد کودتای ۲۸ مرداد. Links for 2016-08-16 [del.icio.us]. بازجویی داوطلبانه کلینتون مهم است، اما نظر لورتا لینچ مهمتر. دست های بی سایه.

abodan.blogspot.com

داستان یک شهر: August 2010

http://abodan.blogspot.com/2010_08_01_archive.html

تا حالا شده بد جوری احساس تنهایی کنید؟ شده حس کنید شما اینجایید و تمام عالم برای خودش مشغول است؟ شده؟ … از آن بدتر، شده حس کنید همه می‌خواهند شما را بدرند؟ ارسال شده توسط mondoo. هیچ نظری موجود نیست:. پست‌های قدیمی‌تر. اشتراک در: پست‌ها (Atom). داستان پنجره‌ی بسته. معرفی کتاب تراژدی تنهایی به بهانه سالگرد کودتای ۲۸ مرداد. Links for 2016-08-16 [del.icio.us]. بازجویی داوطلبانه کلینتون مهم است، اما نظر لورتا لینچ مهمتر. فضایی جدید برای نوشتن و ارتباط. Links for 2016-03-25 [del.icio.us]. دست های بی سایه.

abodan.blogspot.com

داستان یک شهر: July 2006

http://abodan.blogspot.com/2006_07_01_archive.html

من تلخی را دوست دارم. دارم؟ این تلخی حتی وقتی با یکی حرف می زنم هم هست. حتی وقتی با یکی که در خیابانها به انتظار مشتری پرسه می زند هم هست. در مغازه ها. در کتاب فروشی ها. حتی لای کتابها هم هست. دیشب خواب یک آب نبات بزرگ دیدم. و در دلم ماند که یک آب نبات بزرگ را لیس بزنم. حتی خواب یک بستنی قیفی بزرگ هم دیدم. اما بدون کسی که در کنار آدم قدم بزند، حتی با ولع لیس زدن یک بستنی قیفی هم مزه ندارد. راستی، تلختترین طعم این عالم، طعم حقیقت است. کسی بسته مداد شمعی های مرا ندیده؟ ارسال شده توسط mondoo. دست های بی سایه.

abodan.blogspot.com

داستان یک شهر: December 2008

http://abodan.blogspot.com/2008_12_01_archive.html

از کلیه دوستان و آشنایانی که کتابی پیش اینجانب به امانت گذاشته‌اند خواهشمندم با دادن نشانی بیان کتابشان را تحویل بگیرن. به دلیل کند ذهنی و تعطیلی حافظه تا اطلاع ثانوی من خودم به یاد نمی‌آورم! بعدا سر پل صراط کسی یقه ما را نچسبد ها! ارسال شده توسط mondoo. هیچ نظری موجود نیست:. کودک بی قرار درون. نصف عمرتان بر فناست اگر Enya گوش نمی‌دهید یا از آن لذت نمی‌برید! مخصوصا عصرهای حالگیر بعضی روزها! Enya, A Day Without Rain, Wild Child. Ever close your eyes. Ever stop and listen. And you've nothing missing. باز م...