saheb1986.blogfa.com
سکوت مطلق
http://www.saheb1986.blogfa.com/9202.aspx
همیشه حرفهایی هست برای نگفتن. بهار كه ميشود خودت هم نميفهمي چطور دوباره جوانه ميزني. میدونم این مرض واگیر داره. تو هم داری مث من دود میشی. از این بیراهه برگشتی نداری. تو هم مثل خودم نابود میشی. یه عمری درد و دل ها مو شنیدی. نفهمیدی دل من درد داره. همین دنیای تاریکی که توشی. هزار و یک مدل نامرد داره. چجوری شب به شب باریک میشه. نظام روز و شب تغییر کرده. سر ظهرم هوا تاریک میشه. تو مجبوری کنار من بخوابی. وگرنه عشق مفهومی نداره. یه عمره توی این زندون اسیریم. تو زندونی که محکومی نداره. توقانونی که پایش اعتماده.
peykebahar.blogfa.com
بهار - فایل PDF شماره دو هفته نامه
http://www.peykebahar.blogfa.com/post/13
فایل PDF شماره دو هفته نامه. برای دانلود شماره دو هفته نامه بهار روی لینک زیر کلیک کنید. نوشته شده در پنجشنبه یکم دی ۱۳۹۰ساعت 23:36 توسط انجمن بهار شهرستان بهشهر. انجمن ادبی بهار شهرستان بهشهر.
peykebahar.blogfa.com
بهار
http://www.peykebahar.blogfa.com/1390/10
رباعی و دو بیتی عاشورایی. مسابقه رباعی و دوبیتی عاشورایی. دوستان عزیز می توانند آثار خود را حضوری ویا از طریق پیامک همراه با نام و نام خانوادگی به آقای دباغیان برسانند. مهلت ارسال آثار تا ۳۰ دیماه ۱۳۹۰ می باشد. زمان برگزاری: ۳ بهمن ۱۳۹۰ در سالن بصیرت اداره ارشاد شهرستان بهشهر. شماره ی همراه آقای دباغیان:. نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم دی ۱۳۹۰ساعت 16:4 توسط انجمن بهار شهرستان بهشهر. شعر از مهدی خادملو. یه قایق شکسته ام توساحل خیس چشات. مثل یه موج میای میری! یه عمره موندم زیرپات. اون قایق دکل طلا! برای دان...
peykebahar.blogfa.com
بهار - رباعی و دو بیتی عاشورایی
http://www.peykebahar.blogfa.com/post/15
رباعی و دو بیتی عاشورایی. مسابقه رباعی و دوبیتی عاشورایی. دوستان عزیز می توانند آثار خود را حضوری ویا از طریق پیامک همراه با نام و نام خانوادگی به آقای دباغیان برسانند. مهلت ارسال آثار تا ۳۰ دیماه ۱۳۹۰ می باشد. زمان برگزاری: ۳ بهمن ۱۳۹۰ در سالن بصیرت اداره ارشاد شهرستان بهشهر. شماره ی همراه آقای دباغیان:. نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم دی ۱۳۹۰ساعت 16:4 توسط انجمن بهار شهرستان بهشهر. انجمن ادبی بهار شهرستان بهشهر.
raha777.blogfa.com
باید مرا دوباره به دنیا بیاوری - بد قولی
http://www.raha777.blogfa.com/tag/بد-قولی
باید مرا دوباره به دنیا بیاوری. کلاهی پس معرکه جا مانده.لطفن بیایید سرتان کنید! از همان بچگی دهانم بوی شعر می داد. من مدیون باغچه ای هستم. که گلها و مورچه هایش مخاطبانم بودند. و مدیون تمام بعد از ظهر هایی که. با حافظ توی حیاط قدم زدم. به دوستم شب، قسم! هنوز هم به حرمت آسمان. شاید شبیه شعر(رضی صائب). تقصیر من که نیست! تقصیر یه دوست بی معرفته. به روز نشدن وبلاگمو میگم. نوشته شده در یکشنبه هجدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 22:33 توسط صدیقه طاطیان.
raha777.blogfa.com
باید مرا دوباره به دنیا بیاوری
http://www.raha777.blogfa.com/9008.aspx
باید مرا دوباره به دنیا بیاوری. کلاهی پس معرکه جا مانده.لطفن بیایید سرتان کنید! از همان بچگی دهانم بوی شعر می داد. من مدیون باغچه ای هستم. که گلها و مورچه هایش مخاطبانم بودند. و مدیون تمام بعد از ظهر هایی که. با حافظ توی حیاط قدم زدم. به دوستم شب، قسم! هنوز هم به حرمت آسمان. شاید شبیه شعر(رضی صائب). این غزل رو با تمام وجود "به خودم" تقدیم میکنم. تا آخر این کوچه ی بن بست دویدیم. حالا که رسیدیم به جایی نرسیدیم. در طالع ما "عکس رخ یار" کشیدند. گفتند بگردید ولی هیچ ندیدیم. از آنور دریا دهل ات وسوسه مان کرد.
peykebahar.blogfa.com
بهار - شعر از دکتر سیامک بهرام پرور
http://www.peykebahar.blogfa.com/post/6
شعر از دکتر سیامک بهرام پرور. از در درآمدی و غزل در برت گرفت. از خود به در شدی که زمین بر سرت گرفت. دریا شد، از تلاطم امواج تو جهان. پیچید در هوای تو تا پیکرت گرفت. مثل صدف که منحنی موج را شناخت. پیراهن تو غوص زد و گوهرت گرفت. گامت خیال داشت که بگریزد از زمان. هر ثاانیه کش آمد و محکم ترت گرفت. چرخی زدی و دامن بیچاره گیج شد. اول رهات کرد. ولی آخرت گرفت! پروانه ای شدی و غزل رود رنگ شد. گل داد واژه واژه و دور و برت گرفت. گفتتی سلام و شاعر مست از نگاه تو. جامی دوباره از لب خنیاگرت گرفت.
varoo.blogfa.com
شعر و ترانه
http://www.varoo.blogfa.com/9004.aspx
با طلوعت در جهان خسته از ويراني و ترديد. آتش احساس حقارت كرد و مرد اي برتر از خورشيد. شوق ديدار خدا بر لحظه هايت سايه مي انداخت. مي شد احساس نبوت را در آن شوق خدايي ديد. عالمي غرق كلامت بود هنگام سخن گفتن. بر لبانت موج ميزد آيه هاي روشن توحيد. آن شب موعود خواهد ماند در انديشه ي تاريخ. وقتي از سمت حرا مي آمدي سرشار از اميد. آمدي با ادعايي سبز تر از ريزش باران. خواندي از پايان ظلمت خواندي از خوشبختي جاويد. نوشته شده در پنجشنبه نهم تیر 1390ساعت 21:28 توسط علی اصغر کیانی. روح الله احمدي بلبل.
varoo.blogfa.com
شعر و ترانه
http://www.varoo.blogfa.com/9006.aspx
بخواب در هیجان جنون باورها. جنون کشیده به آتش تن صنوبر را. چنان بخواب که انگار شب نمیمیرد. چنان که تا ابد انجا نمیشود فردا. صدای خسته ای از کوه طور می آید. گلایه می کند انگار از کسی موسی. بدون معجزه پای پیاده راهی شد. برای عرض ارادت به سمت غار حرا. میان راه تو را دید غرق خوابی سرد. اسیر دست جنون مثل مسجدالاقصی. حماسه پشت تو در فکر فتح دیگر بود. دلش گرفت عصایش نبود تا دریا. خدا کند که خدا زودتر ورق بزند. از این کتاب همه صفحه های خونین را. بخواب .نه تو بمیر این منم که در خوابم. شبیه این همه آدم شبیه یک دنیا.