KAMALIAZAD.BLOGFA.COM

ssokut.blogfa.com

عطر اقاقی - سوی بی سو

http://www.ssokut.blogfa.com/post-31.aspx

اکنون تو اینجایی گسترده چون عطر اقاقی ها در کوچه های صبح بر سینه ام سنگین. من این ایوان ن ه تو را نمی دانم. من این نقاش جادو را نمی دانم. گهی گیرد گریبانم ،گهی دارد پریشانم. من این خوش روی بد خو. دگر باره پریشانم، دگر باره پریشانم. چنان مستم، چنان مستم ره خانه نمی دانم. بیا ساقی، بیا ساقی شراب عشق ما را ده. اگر باشد غباردل به پای دیده بنشانم. چو طفلی گم شدستم من میان کوی و بازاری. که این بازار و این کو را نمی دانم ،نمی دانم. مرا گوید مرو هر سو تو ا ستادی بیا این سو. که من آن سوی بی سو را نمی دانم،نمی دانم.

hana328.persianblog.ir

فـانــــــوس دریـــــایی جنـــــوب

http://www.hana328.persianblog.ir/1394/11

داستان، شعر، ترانه، مقاله. دلم می خواست تمام لحظه هام با تو، همیشه مستمر باشه. نباشه لحظه ای باقی و اون لحظه، دل از تو بی خبر باشه. تو می دونی چه احساسی به تو داره دل این لحظه. دلم می خواد کنارت بود و با تو همسفر باشه. همیشه توو خیال خود می بینم که اون دستات توو دستامه. کنار من تو هستی ساکت و آرام و چشماتم توو چشمامه. به این من دلخوشم گاهی میایی تو، خیالم می شه پر با تو. بیا چشمام به در مونده، چرا این چشم به راهیم ناتمامه. نمی خواستم چنین روزی، بری و خونه مون از هم جدا باشه. امیر کوچه های شب. پر پرواز: ب...

hana328.persianblog.ir

هوایم - فـانــــــوس دریـــــایی جنـــــوب

http://www.hana328.persianblog.ir/post/192

داستان، شعر، ترانه، مقاله. هوایم به تو بستگی دارد. 1639; اردیبهشت ۱۳٩٥ ] [ ۱۱:٤٤ ‎ب.ظ ] [ حبیب ]. امیر کوچه های شب. در باره ی شعر سپید. آتشکده دل: جناب محسن مهرپرور. از در مخفی: جناب بهزاد خواجات. از شب،تنهاسیاهی حرف می زنم: جناب رامین اقتصاد. اشعار من غزل،مثنوی: جناب محمدرضا بیانی. اشعاراحسان اکابری: جناب احسان اکابری. اشعارمن: بانو ژیلا راسخ. اشعاری از دل: جناب محمدرسول باوندپور. آشنای غریب: جناب مهدی چراغی. اعتراض نه احتراز: جناب بامداد امید. اعماق تاریک خیال: جناب کاوه روحانی. باران های آرام: بانو.

ssokut.blogfa.com

عطر اقاقی - به مناسبت 25 بهمن سالروز جاودانگی فروغ فرخ زاد

http://www.ssokut.blogfa.com/post-33.aspx

اکنون تو اینجایی گسترده چون عطر اقاقی ها در کوچه های صبح بر سینه ام سنگین. به مناسبت 25 بهمن سالروز جاودانگی فروغ فرخ زاد. من پری کوچک غمگینی را می شناسم. که در اقیانوسی مسکن دارد. که شب از یک بوسه می میرد. و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد. من از کجا می آیم؟ که اینچنین به بوی شب آغشته ام؟ هنوز خاک مزارش تازه است. مزار آن دست سبز جوان را می گویم. به مادرم گفتم:دیگر تمام شد! همیشه پیش از آنکه. فکر کنی اتفاق می افتد. باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم. وقتی که زندگی من. دریافتم که باید.باید.باید. گاهی او...

ssokut.blogfa.com

عطر اقاقی

http://www.ssokut.blogfa.com/8711.aspx

اکنون تو اینجایی گسترده چون عطر اقاقی ها در کوچه های صبح بر سینه ام سنگین. به مناسبت 25 بهمن سالروز جاودانگی فروغ فرخ زاد. من پری کوچک غمگینی را می شناسم. که در اقیانوسی مسکن دارد. که شب از یک بوسه می میرد. و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد. من از کجا می آیم؟ که اینچنین به بوی شب آغشته ام؟ هنوز خاک مزارش تازه است. مزار آن دست سبز جوان را می گویم. به مادرم گفتم:دیگر تمام شد! همیشه پیش از آنکه. فکر کنی اتفاق می افتد. باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم. وقتی که زندگی من. دریافتم که باید.باید.باید. گاهی او...

ssokut.blogfa.com

عطر اقاقی - تنها به یاد فروغ

http://www.ssokut.blogfa.com/post-35.aspx

اکنون تو اینجایی گسترده چون عطر اقاقی ها در کوچه های صبح بر سینه ام سنگین. تنها به یاد فروغ. تنها به ياد فروغ. من به یک ماه میاندیشم. من به حرفی در شعر. من به یک چشمه میاندیشم. من به وهمی در خاک. من به بوی غنی گندمزار. من به افسانهء نان. من به معصومیت بازی ها. و به آن کوچهء باریک دراز. که پر از عطر درختان اقاقی بود. من به بیداری تلخی که پس ازبازی. و به بهتی که پس از کوچه. و به خالی طویلی. پس از عطر اقاقی ها. نوشته شده در جمعه ۹ مرداد۱۳۸۸ساعت 20 PM. تنها به یاد فروغ. سایت فروغ فرخ زاد. لوگوی ما: : : : :.

ssokut.blogfa.com

عطر اقاقی - پای صحبت فروغ فرخ زاد

http://www.ssokut.blogfa.com/post-15.aspx

اکنون تو اینجایی گسترده چون عطر اقاقی ها در کوچه های صبح بر سینه ام سنگین. پای صحبت فروغ فرخ زاد. ومن چقدر خوشحال شدم وقتی که عقیده او را در این مورد دانستم زیرا بلافاصله فهمیدم که با آدم تهی مغز وتجمل پرستی طرف هستم. داخل هواپیما گاهگاه تکه های ابر در مقابل دریچه هواپیما بال می گشودند و من پیش خودم فکر می کردم که چقدر خوب بود اگر می توانستم دستم را دراز کنم و با نوک انگشتانم ابرها را به هم بزنم و از آنها شکل های مختلفی بسازم! شب پشت دریچه های هواپیما مثل کلاغ سیاهی بال می زد. این شرایط از چند نوعند؟

ssokut.blogfa.com

عطر اقاقی

http://www.ssokut.blogfa.com/9011.aspx

اکنون تو اینجایی گسترده چون عطر اقاقی ها در کوچه های صبح بر سینه ام سنگین. خیلی تنهام با دنیا چه کنم؟ شاید اصلا نباید این ها رو می نوشتم اما اگر ننویسم طاقت نمی آوردم و یه کاری دست خودم می دادم. مدتیه که تنهام! بهتره بگم 23 ساله که تنهام! شاید عجیب باشه که تا به حال کسی به طور واقعی توی زندگی من نبوده! انگار ذات تنهایی من به این خلوت عادت کرده. خلوتی که این روزها خیلی رنج آور شده ، حالا چرا رنج آور؟ یا اصلا فرقی به حالتون نداره؟ به من که باشه دلم می خواد بمیرم ، بگندم اما هرگز پامو رو زمین آدما نذارم.