arghavaneabi18.blogfa.com
خانه ی اردیبهشت من -
http://www.arghavaneabi18.blogfa.com/post-173.aspx
خانه ی اردیبهشت من. هر انسانی همه ی انسانهاست. دوشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۱. بوس تر از بوس های تو. ندیده ام نخوانده ام. مست تر از لبهای تو. مهربانترین دست های خداست. که کودکی مرا به بلوغ می رساند. که در آغوش تو. من مرد می شوم. نوشته شده توسط الهام در ساعت ۲۱:۴۷ بعد از ظهر لینک. اخرین اردی بهشت از راه می رسد. از تو گفتن و از تو نوشتن. لب های خط خطی. روزی روزگاری سرزمین من. یادداشت های ریحان بانو. Powered By: BLOGFA.COM.
entezareto.blogfa.com
انتظارتو - من هستم ...
http://www.entezareto.blogfa.com/post-15.aspx
چه تمنای قشنگی است ولی. این فقط من بودم. من تماشاگرو غمگین حالا. در نگاهت خیره مانده ام من تنها. سوی یک سوسوی ناپیدا. این فقط من هستم. که تو در فکرم میمانی باز. و تورا با فکرم به فراسوی زمان خواهم برد. تو چه لبخند پر از رازی دادی بر من. من هنوز هم هستم. نوشته شده در ۸۹/۰۴/۲۶ساعت ۱۹:۳۶ بعد از ظهر توسط هادی فتحی زاده پاریزی. کانون ادبی دانشگاه باهنر کرمان. صاحب کریم زاده پاریزی. خدا رو چه دیدی. Src="http:/ iran-forum.ir/extra-pages/blogfa/js/Sokhan.js".
entezareto.blogfa.com
انتظارتو
http://www.entezareto.blogfa.com/88112.aspx
لحظه نبودن نيستن ها ، اگر منت مي نهي بر كلام من ، با حترام سلامت مي گويم. و هزار گلپونه بوسه به چشمانت هديه مي دهم. قابل ناز چشمانت را ندارد. ديرروز يادگاري هايت همدم من شدند و به حرفهاي نگفته من گوش دادند. و برايم دلسوزي كردند. البته به روش خودشان كه همان سكوت تكراري بود و. يادآوري خاطرات با تو بودن. دست نوشته ات را مي بوسيدم و گريه مي كردم. زيبا ، به بزرگي مهرباني ات ببخش. كه اشكهايم دست خطت را بوسيدند. باز هم ستاره به ستاره جستجويت كردم. و به هزار شعر و ترانه رقصان به سوي تو فرستادم. نوشته شده در ۸۸/۱...
pashiliha.persianblog.ir
pashiliha
http://pashiliha.persianblog.ir/1388/8
کانون ادبی دانشگاه باهنر کرمان. محمد علی نیک طبع. محمد شریفی نعمت آباد. 1777;۳۸۸/۸/٤. در ضمن در وبلاگ واگویه ها بروزم:. درختی که در خیابان چاقو خورده بود. تو هنوز عاشق این دیوونه بازیایی! از پلهها بالا آمد. مثلثی که برای ضلع سوماش میگریست. مست بود و میگفت:. فاجعهای در راه است. جاده پیچاش درد میکند. و مادربزرگ برای همهی ما. دستمالهایی پر از تنهایی نیچه فرستاده است. تو به این خرافات اعتقاد داری! فاجعهای در راه است. ومن همه چیز را به بازجو گفتهام:. که ضلع سوم اش تنها بود. دریا را نجات دهد.
pashiliha.persianblog.ir
pashiliha
http://pashiliha.persianblog.ir/1388/11
کانون ادبی دانشگاه باهنر کرمان. محمد علی نیک طبع. محمد شریفی نعمت آباد. 1777;۳۸۸/۱۱/٢٩. در وبلاگ واگویه ها بروزم:. Http:/ neyestani.blogfa.com/. اگزیستانسیالیسماش را به خیابان برد. روان پزشک بخشی از سبد خانوادهی ماست. بوی سوختهی غذا. روی پیراهناش زار زار می گریست. روزنامهی صبح را کلاهی کرده است! و آورده این چشمها را با مارمولکی. بخاطر دوبوار عاشق شعرم. از بس که این بحث در خانه بوده مجرد مانده! اعصاب قرصهای مرا به هم میریزد. ومن از بس که ترسام را خوردهام. ومن اعتراف میکنم. با سر دردی مضاعف.
pashiliha.persianblog.ir
pashiliha
http://pashiliha.persianblog.ir/1389/3
کانون ادبی دانشگاه باهنر کرمان. محمد علی نیک طبع. محمد شریفی نعمت آباد. 1777;۳۸٩/۳/۱۸. که دایناسور جوانی هستم. باران را در جیبم میگذارم و. چرا جهان با یک نوشابه خوشبخت نیست؟ جهان به شکل 8 سالگیام. زانوهایش را در بغل گرفته است. در به در گرفته است. با تک سرفهای. مدام زندگیاش را. اعلام میکند . / میدانستی! مثل چایی که دارد کمکم تاریک میشود. جوانیام کز کرده در سرباز خانه. در اول این شعر. پيام هاي ديگران .
meliform.mihanblog.com
سرزمین عشق - مطالب دی 1389
http://meliform.mihanblog.com/post/archive/1389/10
مطلبی جهت نمایش یافت نشد از آرشیو مطالب استفاده کنید. عکس های دیدنی و به یاد ماندنی سال 88. پیش بینی حوادث مهم سال جدید میلادی توسط پیشگوهای عرب. عجیب ترین وقایع سال 87. مجله سرگرمی فی فا. دختری به نام عفت. بزرگترن وبلاگ هوادار داریوش. دختری به نام عفت. Design by : BAHAR 20.
meliform.mihanblog.com
سرزمین عشق - مطالب خرداد 1389
http://meliform.mihanblog.com/post/archive/1389/3
مطلبی جهت نمایش یافت نشد از آرشیو مطالب استفاده کنید. عکس های دیدنی و به یاد ماندنی سال 88. پیش بینی حوادث مهم سال جدید میلادی توسط پیشگوهای عرب. عجیب ترین وقایع سال 87. مجله سرگرمی فی فا. دختری به نام عفت. بزرگترن وبلاگ هوادار داریوش. دختری به نام عفت. Design by : BAHAR 20.
esperso.blogfa.com
اسپرسو - مجازات
http://www.esperso.blogfa.com/post-11.aspx
درست پشت گوش هایم. در فاصله دستانم و گور. خدا را به من سپرده بودند. حالا یک جفت لک لک بودم! مثل درختان بی گردو. شاید مرا مثل سلاخ کوچکی. در شهر دیده باشی. نوشته شده در چهارشنبه یکم شهریور ۱۳۹۱ساعت 0:6 توسط هستی. فقط فهميدم بايد بنويسم. کانون ادبی دانشگاه باهنر کرمان. درس های داستان نویسی. فقط یک طعنه ساده.
esperso.blogfa.com
اسپرسو - خدای فال
http://www.esperso.blogfa.com/post-9.aspx
گفت: برام یه فال بگیر؟ همینطور که داشتم با ورق ها بازی میکردم پرسیدم :چند حرفیه اسمش؟ قند تویه دلم آب شد اولین بار بود که برای من و به اسم من فال می گرفت. شروع به چیدن ورق ها کردم و پرسیدم چه رنگیه؟ به سرعت ورق های سفید را پایین ریختم و سیاه ها را نگه داشتم عین بچه ها دوتا دستش را زیر چانه اش گذاشته بود و منتظر بود حالا وقت روکردن ورق ها بود. بچه ها به من می گفتند خدای فال! هرچه می گفتم راست می شد ولی هنوز کسی برای من فال نگرفته بود.2تا 4 اومد گذاشتم زمین با هیجان پرسید یعنی چی؟ گفتم: بهش خیانت کردی!