KARBALAYEIRAN.MIHANBLOG.COM

dastanhaieziba.blogfa.com

داستانهای زیبا

http://www.dastanhaieziba.blogfa.com/8602.aspx

داستانهای زیبا ومطالب قشنگ ومتنوع. ای فروغ تابنده کوثر! تو بانوی فصاحتی و اعجاز. نطق آتشین تو قلب سنگی کوفیان را ذوب کرد، اشک از چشمان آنها به راه انداخت و به سینه های کویری شان گسیل داشت. تو فرزند کوثری! تو جرعه ناب کوثری! نامت همیشه درس آموز عزت و یادت هماره الهام بخش شرف و مردانگی باد. ميلاد حضرت زينب کبری (س) و روز پرستار. بر همه ی شمادوستان مهربونم و پرستاران مهربان، دلسوز و سخت کوش مبارک باد! طرف حساب پرستار فقط خداست". پرستار اين را نمي ديد، ولي من ديدم. روزت مبارك باشه. و بعد از بغلم دولا شد ...

dastanhaieziba.blogfa.com

داستانهای زیبا -

http://www.dastanhaieziba.blogfa.com/post-63.aspx

داستانهای زیبا ومطالب قشنگ ومتنوع. ويژه نامه ولادت با سعادت حضرت علي عليه السلام يارب این ماه کدامین مه و امشب چه شب است. که فلک غرق نشاط است، زمین در طربست. شد مگر چشم مه امشب به جمالی روشن. کاین چنین خرم و تابنده و پر خنده لبست. آری از منظره ماه و کواکب پیداست. که شب سیزده ماه شریف رجب است. گوش دل باز کن ای بیخبر از عالم غیب. تا منادی دهدت مژده که امشب چه شبست. مژده جبریل امین از عرش برین. که مبارک شب میلاد امیر عرب است. مریم برگزیده خدا بود و عیسی روح الله . اما، فاطمه بنت اسد . به حق کسی که این خانه ...

dastanhaieziba.blogfa.com

داستانهای زیبا

http://www.dastanhaieziba.blogfa.com/8608.aspx

داستانهای زیبا ومطالب قشنگ ومتنوع. چه لحظه هایی که در زندگی. ترا گم کردم اما تو همیشه کنارم بودی . چه دقیقه ها که حضورت را فراموش کردم اما. چه ساعت هایی که غرق در شادی و غرور، تو رو که پشت همه موفقیت. هام قایم شده بودی از یاد بردم اما تو همیشه به یادم بودی . چه روزهایی که سرمو. ت و لاکم کردم و توی غصه هایی که فکر میکردم تو برای تلافی کارهای بدم برام فرستادی. دست و پا زدم ، اما تو همیشه کاری کردی که به صلاح من است . وقتی خسته از همه جا و. همه کس ناامیدانه به تو پناه آوردم تو پناهم دادی. تو با حضورت به.

dastanhaieziba.blogfa.com

داستانهای زیبا

http://www.dastanhaieziba.blogfa.com/8605.aspx

داستانهای زیبا ومطالب قشنگ ومتنوع. خدا محمد را برگزيد. داستان واره واقعه بعثت). در غار حراء نشسته بود. چشمان را به افقهاى دور دوخته بود و با خود مىانديشيد. صحرا، تن آفتابسوخته خود را، انگار در خ نكاى بيرنگ غروب، مىشست. روزهاى حمايت جد پدرى نيز زياد نپاييد . با تجربههايى كه از سفر شام داشت دريافته بود كه به هر كجا رود آسمان همين رنگ است و بايد راهى براى نجات جهان بجويد. با خود مىگفت: تنها خداست كه راهنماست. آن شب، شب بيست و هفتم رجب بود. محمد غرق در انديشه بود كه ناگاه صدايى گيرا و گرم در غار پيچيد:.

dastanhaieziba.blogfa.com

داستانهای زیبا

http://www.dastanhaieziba.blogfa.com/8512.aspx

داستانهای زیبا ومطالب قشنگ ومتنوع. در قصه اي قديمي حکايت مي کنند که وقتي روزي روزگاري در سرزميني دور، مردم گناهان بسيار کردند ومورد خشم خداوند قرار گرفتند. خداوند بر آن شد تا تنبيهي سخت بر آنها مقررفرمايد. تنبيهي سخت تر از آتش و سيل وزلزله وقحطي و بيماري ، تنبيهي که نسلها را سوزنده تر از آتش بسوزاند، بي آنکه کسي ببيندش يا بر آن واقف شود. پس خداوند دو کلمه ي( دوستت دارم. را از ذهن و قلب مردم پاک کرد، چنان که از روز ازل آن کلمات را نه شنيده، نه گفته ونه احساس کرده باشند. و اندوه امانشان را بريد. گاهی شیطنت...

dastanhaieziba.blogfa.com

داستانهای زیبا

http://www.dastanhaieziba.blogfa.com/8610.aspx

داستانهای زیبا ومطالب قشنگ ومتنوع. دو برادر، دو گلدسته. بعضی گفته اند که این دو جوان عبدالله و عبدالرحمن غفاری بوده اند و برخی گفته اند این دو جوان جاهد بوده اند با نامهای سیف بن حارث بن سریع و مالک بن عبدالله سریع. به هر حال فرقی نمی کند آنچه مهم است ادبی است که میان دو جوان کربلایی، دو جوان عاشورایی و مولایشان - و مولایمان - حسین (ع). از قرائن چنین برمی آید که زمان ظهر عاشورا است، در گیرودار جنگ و دفاع. دو پسر عمو در مقابل حسین (ع). زمین ادب می بوسند و عرضه می دارند:. السلام علیک یا ابا عبدالله! هزار ج...

dastanhaieziba.blogfa.com

داستانهای زیبا

http://www.dastanhaieziba.blogfa.com/8604.aspx

داستانهای زیبا ومطالب قشنگ ومتنوع. او که آمد، متولد شد و دل هاي آسمانيان و زمينيان، سر سبزتر از هميشه گشت. دردانه بوستان عصمت و طهارت در بيست جمادي الثاني، زمين و آسمان مکه را نورافشاني کرد. شاه بيت غزل آفرينش، غايت خلقت و ميوه باغ رسالت خانه محمد (ص) را با قدوم خود مزين نمود. پدر بر دستان کوچکش بوسه زد چرا که او بضعه النبي، همراه و هم راز پدر و ام ابيها بود. سالروز ولادت ام ابیها مادر امامت، همسر ولایت و دخت نبوت وروز مبارك مادر و زن برهمگان بخصوص خانمهاي عزيز مبارك. همه چيز واضح بود. ساعت 0:24 توسط دادا.

dastanhaieziba.blogfa.com

داستانهای زیبا

http://www.dastanhaieziba.blogfa.com/8606.aspx

داستانهای زیبا ومطالب قشنگ ومتنوع. در پهنه گیتی مرغکی است که تنها یک بار در زندگی خویش آواز می. خواند . آوایی دلنشین تر از آواز هر مخلوق دیگری در گستره خاک . ا ز آن دم که ترک. آشیانه می گويد خاربنی را مي جويد و تا آن را نيابد آرام نمي گيرد . چون آن را يافت. در میان شاخسار گزنده. مي نشيند و مي خواند و خود را بر فراز بلندترين و تیزترین. شاخه خار مصلوب مي کند . و در واپسين لحظه های زندگي در. سوگ خويش بلند آواز تر. از بلبل و چکاوک نغمه سرایی مي کند . نغمه ای آسماني به بهاي زندگي . در انتظار موكب ماهيم ما همه.

dastanhaieziba.blogfa.com

داستانهای زیبا

http://www.dastanhaieziba.blogfa.com/8601.aspx

داستانهای زیبا ومطالب قشنگ ومتنوع. حکايتي از يک قهرمان جهاني تنيس . آرتو اشي قهرمان افسانه اي تنيس ويمبلدون به خاطر خون آلوده اي که در جريان يک عمل جراحي در سال 1983 دريافت کرد، به بيماري ايدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد. او از سراسر دنيا نامه هايي از طرفدارانش دريافت کرد. يکي از طرفدارانش نوشته بود:. چرا خدا تو را براي چنين بيماري انتخاب كرد؟ او در جواب گفت :. و امرز هم که از اين بيماري رنج مي کشم، نيز نمي گويم خدايا چرا من؟ نوشته شده در 2007/4/15. ساعت 12:0 توسط دادا. امروز صفا با دل و جان همراه است.

dastanhaieziba.blogfa.com

داستانهای زیبا

http://www.dastanhaieziba.blogfa.com/8603.aspx

داستانهای زیبا ومطالب قشنگ ومتنوع. و پدر را از اين پس هزار عاشورا است. عمر به پدر گفت:. اگر نكنم چه ميشود؟ عمر به پدر، به برادر و وصي پيامبر، به جان پيامبر گفت:. پدر گردنش را برافراشت و گفت:. در اينصورت بندة خدا و برادر پيامبر خدا را كشتهاي. بندة خدا آري اما برادر پيامبر نه. پدر تا اين حد وقاحت را تصور نميكرد، پرسيد:. يعني انكار ميكني كه پيامبر بين من و خودش، صيغة برادري. عمر گفت و ابوبكر هم:. انكار ميكنيم، بيعت كن. بيعت نميكنم. من در سقيفه نبودم اما استدلال شما در آنجا. هيچكدام حرفي براي گفتن نداشتند.