dastan2charkhe.blogfa.com
باغچه ی داستان دوچرخه - معرفی کتاب - با هم بخوانیم
http://dastan2charkhe.blogfa.com/cat-6.aspx
باغچه ی داستان دوچرخه. بهار به این مزخرفی. بهار به این مزخرفی. این صبح بهاری مزخرف در مزخرف، با یادداشتی شروع می شود که یک خانم جوان گذاشته روی در بیرونی. یادداشت را می خوانم و گیج می مانم که باز چه خبر شده. من دیگر سنم از این جور چیزها گذشته. نمی توانم حساب همه چیز را داشته باشم، بنابراین می روم دنبال دخترم و بهترین کاری را که در این زمینه از دستم برمی آید انجام می دهم، می برمش پارک بازی کند. کسل و بی دل و دماغ بیدار می شوم. بقیه عمرم را چه کار کنم؟ می روم دخترم را بر می دارم و می برمش زمین بازی پورتسمو...
dastan2charkhe.blogfa.com
باغچه ی داستان دوچرخه
http://dastan2charkhe.blogfa.com/author-hanieh.aspx
باغچه ی داستان دوچرخه. وختی زیاد پشت پنجره یا رو نرده خم میشی،شیطون هلت میده،میفتی می میری. آخرهای شب بود که رسیدم خانه.از در ورودی ساختمان دوطبقه رفتم تو و آن وسایل کوفتی توی دستم را همانطور ولو کردم جلو در راهرو.ماهیچه های گردنم کلی درد میکرد. شانه هام را کش دادم و کفشهام را درآوردم گرفتم دستم.گور پدر کف پام که توی راهرو قراربود کثیف شود! من هم الکی تایید کردم و گذاشتم وقتی در فاصله ی کشیدن سیگار چهارمیش ساکت شد،بزنم به چاک.و زدم. درآوردم.آخه .هه هه.پام خسته شده بود. آرهعلاوه بر اون گفتی بی مغز هم هستن.
dastan2charkhe.blogfa.com
باغچه ی داستان دوچرخه
http://dastan2charkhe.blogfa.com/author-dastan2charkhe.aspx
باغچه ی داستان دوچرخه. هعی این باغچه . نمی دانم تاثیری دارد یا نه ولی باز هم می گویم بیایید داستان بگذارید . گذاشتنش زیاد طول نمی کشد، تازه ثواب هم می کنید. تاريخ : شنبه ۲۰ دی۱۳۹۳ 16:18 نویسنده : باغبان. چگونه از استفاده از شخصیت های قالبی پرهیز کنیم؟ چگونه از استفاده از شخصیت های قالبی پرهیز کنیم؟ 1-درنکاوی سریع شخصیت 2- ایجاد سریع وضعیتی منحصر به فرد برای او. سطر توصیفی اول، به شخصیت حیات می بخشد. جمله دوم واقعیتی درونی را راجع به او افشا می کند و جمله سوم او را بیشتر، اما به نحوی غیرعادی توصیف می ...
dastan2charkhe.blogfa.com
باغچه ی داستان دوچرخه
http://dastan2charkhe.blogfa.com/author-maede.aspx
باغچه ی داستان دوچرخه. یادی از گذشته ها. عکس های پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹ در ادامه مطلب! تاريخ : چهارشنبه ۱۲ آبان۱۳۸۹ 21:6 نویسنده : مائده محتشمی زاده. موهایش را که از پشت جمع کرد نگاهش افتاد به دختر درون آینه و آهش بلند شد! و همان هم شد و با گرفتن یکی از رگهای قلبش پیش مادربزرگ خود که با لباس سپید مقابلش ایستاده بود رفت . تاريخ : یکشنبه ۲۴ آبان۱۳۸۸ 18:11 نویسنده : مائده محتشمی زاده. تاريخ : دوشنبه ۱۱ آبان۱۳۸۸ 20:10 نویسنده : مائده محتشمی زاده. امیدوارم همیشه اینجا پر از داستان های قشنگ و نقدهای زیبا باشه!
dastan2charkhe.blogfa.com
باغچه ی داستان دوچرخه
http://dastan2charkhe.blogfa.com/author-shabnam.aspx
باغچه ی داستان دوچرخه. نخستین جشنواره ادبی نسیم کلمات. در راستای شناسایی استعدادهای بالقوه در زمینه ادبیات داستانی و فراهم آوردن بسترهای مناسب جهت رشد و شکوفایی توانمندیهای شهروندان و علاقه مندان به حوزه ادبیات داستانی اقدام به برگزاری جشنواره داستان نویسی. با همکاری نشریه داستان نامه. به داستانهای برگزیده، جوایز ارزندهای تعلق خواهد گرفت. شرایط شرکت و آثار ارسالی:. 1- جشنواره داستان نویسی نسیم کلمات، پذیرای داستان کوتاه، مینی مال و داستانک میباشد. بنابراین به داستان های بلند ترتیب اثر داده نخواهد شد.
dastan2charkhe.blogfa.com
باغچه ی داستان دوچرخه - درباره ی داستان نویسی
http://dastan2charkhe.blogfa.com/cat-5.aspx
باغچه ی داستان دوچرخه. چگونه از استفاده از شخصیت های قالبی پرهیز کنیم؟ چگونه از استفاده از شخصیت های قالبی پرهیز کنیم؟ در ابتدا همه شخصیت ها در محیط خودشان قالبی هستند، ملکه در قالب خود، جراح در بیمارستان و معلم در سر کلاس. نویسنده ها قبلا درباره همه شخصیت ها داستان نوشته اند. اگر شخصیتی زیربغلش سه گوش و یک چشم نداشته باشد، خواننده به راحتی او را به جا می آورد، چون کم و بیش او را می شناسد. با به کارگیری دو شیوه زیر می توان از شخصیت های قالبی پرهیز کرد:. نویسنده ابتدا بندباز را توصیف می کند که کاری عادی و...
dastan2charkhe.blogfa.com
باغچه ی داستان دوچرخه - کفش هایش...
http://dastan2charkhe.blogfa.com/post-233.aspx
باغچه ی داستان دوچرخه. دو جعبهی بزرگ شیرینی که یکی روی دیگری بود و هر دو را با یک نخ بسته بودند، دستش بود. روی جعبه ها اسم یکی از بهترین و معروفترین شیرینیفروشیهای شهر نوشته شده بود. به نظر نمیآمد برای مهمانی خریده باشد. از کجا فهمیدم؟ خب گاهی میشود حدس زد خرید آدمها برای مهمانی خاصی است یا همینطوری، بدون مناسبت و برای دل خودشان و خانوادهشان خرید کردهاند. مثل بابا که گاهی جوری خرید میکند و خانه میآید که هر که از دور ببیند خیال میکند خانه ما چه خبر است! البته اینها همه از کشفیات خودم می باشد! در همین مکاش...
dastan2charkhe.blogfa.com
باغچه ی داستان دوچرخه - من مادرش بودم
http://dastan2charkhe.blogfa.com/post-228.aspx
باغچه ی داستان دوچرخه. تو بلند بلند حرف می زدی. یعنی داد می زدی. داشتی دعوا می کردی و من جوجه ی کوچک زرد و سفیدم را که اندازه ی کف دست تو بود محکم به سینه ام می فشردم و دلداری اش می دادم که نترسد. من با این کار داشتم ترس های پنج سالگی خودم را پشت ترس جوجه ام پنهان می کردم. من تمام شب را گریه کردم. جرات نکردم از اتاق بیرون بیایم. دلم برای آرامش تو تنگ شده بود و این دلتنگی بهانه ی تازه ای برای گریه کردنم شد. همان شد که گریه ام تا خود صبح قطع نشد. زود باش برو بخواب. Weblog Themes By VatanSkin. 7 و 8 (چون مه...
dastan2charkhe.blogfa.com
باغچه ی داستان دوچرخه
http://dastan2charkhe.blogfa.com/author-zahra-t.aspx
باغچه ی داستان دوچرخه. پدر سوخته ی بی شرف امروز آمده بود سراغم.یکی دیگر پس انداخته بی ناموس.خودش کم است هرروز یک لااوبالی عین خودش می اندازد توی دامن یک ننه مرده ی بدبخت. نمی دانم کجای کارم ایراد داشت که این جوری از آب در آمد.ذات ننه ی گور به گورش توی وجودش است.جان به جانش کنی آدم نمی شود.هر چه بهش گفتم:( زن،این کارها عاقبت ندارد.هر روز راه می افتی دنبالش پی این دختر آن دختر که چه بشود؟ داری نه معلوم است بچه ی این گور به گوری یا یکی دیگر. طلای نابند.طلا ی واقعی همین است.دیوانه ای اگر یک لحظه خربز...زمین ...
dastan2charkhe.blogfa.com
باغچه ی داستان دوچرخه - هعی این باغچه ...
http://dastan2charkhe.blogfa.com/post-232.aspx
باغچه ی داستان دوچرخه. هعی این باغچه . نمی دانم تاثیری دارد یا نه ولی باز هم می گویم بیایید داستان بگذارید . گذاشتنش زیاد طول نمی کشد، تازه ثواب هم می کنید. تاريخ : شنبه ۲۰ دی۱۳۹۳ 16:18 نویسنده : باغبان. Weblog Themes By VatanSkin. قوانین باغچه ی داستان :. ۱اینجا همه با هم برابرند! 2اگر داستانی نقد می شود ، نشان دهنده ی ارزش آن داستان است که راجع بهش حرف می زنیم . نه توهین به نویسنده ی اثر! اما می توانیم داستان های دیگران را نقد کنیم و اشکالات و ایرادات و حسن های آن را بیان کنیم. سید جمال الدین هاشمی.