KHABARATHAST.PERSIANBLOG.IR

s1144.persianblog.ir

.... - گذر سریع زمان

http://s1144.persianblog.ir/post/42

شعری از استاد نوری. نامه ای به خدا. خانه به دوش ها. خنده ات از ته دل چند؟ و سنت کوچ در جان تو اوج میگیرد. اگه هیچ کس نیست، خدا که هست. نویسنده: سارینا - ۱۳٩٢/۳/۱٩. داشتم میومدم خونه همزمان با من برادرمم اومد خونه، دیدم مادرم داره آش میخوره یه. کاسه هم نگه داشته. مامانم:صبر کنید دو کاسه بیشتر نبود یه کاسه رو من خوردم مونده همین یه کاسه الان نصف می کنم بهتون میدم. دقیقا چهار پنج قاشق آشو ریخت تو ظرف داد به من،بقیشم با جاش داد به داداشم! معنی نصف کردنو دقیقا فهمیدم.

s1144.persianblog.ir

شعری از استاد نوری - گذر سریع زمان

http://s1144.persianblog.ir/post/56

شعری از استاد نوری. نامه ای به خدا. خانه به دوش ها. خنده ات از ته دل چند؟ و سنت کوچ در جان تو اوج میگیرد. اگه هیچ کس نیست، خدا که هست. شعری از استاد نوری. نویسنده: سارینا - ۱۳٩٢/٤/۱٦. بنویسید به دیوار سکوت. عشق سرمایه هرانسان است. حرف بد وسوسه شیطان است. وبدانید که فردا دیر است. اگر غصه بیاید امروز. تا همیشه دلتان درگیر است. پس بسازید رهی را کنون. تا ابد سوی صداقت برود. و بکارید به هر خانه گلی. که فقط بوی محبت بدهد.

s1144.persianblog.ir

خط - گذر سریع زمان

http://s1144.persianblog.ir/post/47

شعری از استاد نوری. نامه ای به خدا. خانه به دوش ها. خنده ات از ته دل چند؟ و سنت کوچ در جان تو اوج میگیرد. اگه هیچ کس نیست، خدا که هست. نویسنده: سارینا - ۱۳٩٢/۳/٢٧. مردی به استخدام یک شرکت بزرگ درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا. تماس گرفت و فریاد زد: «یک فنجان قهوه برای من بیاورید.». صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو. با کی داری حرف می ‌زنی؟ کارمند تازه وارد گفت: «نه». صدای آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق.». مدیر اجرایی گفت: «نه».

s1144.persianblog.ir

مستقیم - گذر سریع زمان

http://s1144.persianblog.ir/post/63

شعری از استاد نوری. نامه ای به خدا. خانه به دوش ها. خنده ات از ته دل چند؟ و سنت کوچ در جان تو اوج میگیرد. اگه هیچ کس نیست، خدا که هست. نویسنده: سارینا - ۱۳٩٢/٤/٢٧. به شدت دنبال کار می گردم ولی همش به در بسته می خورم. این سابقه کارم واسه م شده دردسر. هرجا میرم سابقه کار در اولویته،آخه این چه وضیه،من بی سابقه، از یه جایی باید شروع کنم که بشه سابقه. یا تا آخر تابستون کار مورد دلخوامو پیدا می کنم یا اینکه خودم رو تنبیه خواهم کرد. بله هم،عه تا کی بخور و بخواب. خود درگیری از این بالاتر.

s1144.persianblog.ir

گذر سریع زمان

http://s1144.persianblog.ir/archive

شعری از استاد نوری. نامه ای به خدا. خانه به دوش ها. خنده ات از ته دل چند؟ و سنت کوچ در جان تو اوج میگیرد. اگه هیچ کس نیست، خدا که هست. 1777;۳٩٢/٧/٦. 1777;۳٩٢/٦/۳. 1587;ه‌شنبه ۱ امرداد ،۱۳٩٢. 1670;هارشنبه ٢٦ تیر ،۱۳٩٢. چهارشنبه ۱٩ تیر ،۱۳٩٢. 1670;هارشنبه ۱٩ تیر ،۱۳٩٢. یکشنبه ۱٦ تیر ،۱۳٩٢. 1740;کشنبه ۱٦ تیر ،۱۳٩٢. 1740;کشنبه ۱٦ تیر ،۱۳٩٢. 1587;ه‌شنبه ۱۱ تیر ،۱۳٩٢. دوشنبه ٢٧ خرداد ،۱۳٩٢. 1580;معه ٢٤ خرداد ،۱۳٩٢. نامه ای به خدا. به پرشین بلاگ خوش آمدید.

s1144.persianblog.ir

کارورزی - گذر سریع زمان

http://s1144.persianblog.ir/post/48

شعری از استاد نوری. نامه ای به خدا. خانه به دوش ها. خنده ات از ته دل چند؟ و سنت کوچ در جان تو اوج میگیرد. اگه هیچ کس نیست، خدا که هست. نویسنده: سارینا - ۱۳٩٢/۳/۳۱. قسمت نشد برم داروخونه چرا که مسیر خونه تا داروخونه طولانی بود طوری که با ماشین 2 ساعت راه بود،اینم از شانس من فک کردم کار گیرم اومده،زهی خیال باطل. از روز دوم خانما یه سری پرونده دادن دستم و گفتن برو طبقه دوم تحویل آقای فلانی بده،حالا برو طبقه سوم یه سری زونکن بگیر بیار، حالا این رسیدها رو ببر طبقه اول،هفته ی اول بدین منوال گذشت.

s1144.persianblog.ir

شربت - گذر سریع زمان

http://s1144.persianblog.ir/post/64

شعری از استاد نوری. نامه ای به خدا. خانه به دوش ها. خنده ات از ته دل چند؟ و سنت کوچ در جان تو اوج میگیرد. اگه هیچ کس نیست، خدا که هست. نویسنده: سارینا - ۱۳٩٢/٥/۱. یه لیوان شربت خاکشیر بعد از افطار بد می چسبه. یه دوست مجازی داشتم که می گفت برای جلوگیری از بحران ته نشین شدن خاکشیر مدام این شربت رو هم میزنه. دیشب بهم گفت :بیا دفترمو نگاه کن بهش گفتم الان نه یه چند دقیقه صبر کن( در حال ارسال ایمیل بودم)اصرار کرد گفتم باشه چند دقیقه بعد. شونه هاشو انداخت بالا و گفت :نمی دونم. پرسیدم دیگه چی می بینی؟ بعدن نوشت...

s1144.persianblog.ir

مهمون سرزده - گذر سریع زمان

http://s1144.persianblog.ir/post/77

شعری از استاد نوری. نامه ای به خدا. خانه به دوش ها. خنده ات از ته دل چند؟ و سنت کوچ در جان تو اوج میگیرد. اگه هیچ کس نیست، خدا که هست. نویسنده: سارینا - ۱۳٩٢/٥/۱٧. لبخند به لبهای شما حک باشد. دل های شما همواره *بی غم باشد. این عید که سرشار ز لبخند خداست. بر وسعت جانتان مبارک باشد. پ ن: گفت از راه دور اومدم،تنها وخسته م،تو این هوای گرم خودمو به سختی رسوندم اینجا ردم نکن،. هیچی دیگه منم دلم طاقت نیورد میزبانش شدم حسابی خستم کرده. و اون کسی نسیت جز ویروس سرماخوردگی. بعدن نوشت:ستاره نوشت از خود نوشت.

mehdidehghansher.persianblog.ir

قسم خورده توبه شکستی هربار - مهدی دهقان

http://mehdidehghansher.persianblog.ir/post/193

قسم خورده توبه شکستی هربار. نویسنده : lمهدی دهقان. ساعت ٦:٥٢ ‎ب.ظ روز ۱۳٩۳/۱٠/٩. قسم خورده توبه شکستی هربار" هنوزم باورم نداری میدانم. هنوز هم تو "منه" من را نمیبینی میدانم. من تو را از برای با تو بودن دوستدارم و میپرستم. اما تو فقط برای دل خودت گه گه گاهی در بی حوصلگی روزگارت بسراغم آیی! آن هم زمانی نیست جز بموقع حاکم کوت شدنت از دست روزگار. من تورا برای خودمان میخاهم اما تو فقط گوشی برای شنیدن حرفهایت. من قسم خوردم از همان اول که تو را دوستتدارم. تو ولی بازهم قسم خورده توبه شکستی هر بار!

mehdidehghansher.persianblog.ir

دلنوشته - مهدی دهقان

http://mehdidehghansher.persianblog.ir/tag/دلنوشته

دور گشتی ساعتی از من ببین مجنون شدم. نویسنده : lمهدی دهقان. ساعت ۱٠:۳٧ ‎ق.ظ روز ۱۳٩٥/٧/۱٦. گشته ام مجنون و گم از بی کسی. چند و چون زندگی بالا و پایین میکند. مانده ام باشم نباشم در غمش! در به در رفتن و " گشتن بی هدف. عاقبت در کوچه بن بست عشق گرفتارم. کوله باری از غمو اندوه دارم من به پشت. لیک اینک من گرفتار دل یارم. اما باز هم نمیدانم چرا. چند سالی ست از برای خویش عاشق گشته ام. لاجرم در دل نشیند این سخن. اما نمی دانم چرا! ساعت;روز و شبم با همدگر یک ره شدند. اتشی افکند دوریت اندر جان من. اما نمی دانم چرا؟