brighter.blogfa.com
روشنتر - آغاز فصل سرد
http://www.brighter.blogfa.com/post-88.aspx
تا آنکه همه چیز غرق در نور شود جاده، زمین، دیوارها، گنبد بی آنکه خودش حتی یک ذره روشن تر شود. سرش را بیرون آورد. بیاد نیاورد کجاست برایش چندان هم مهم نبود. تنها مهم این بود که حس میکرد هنوز فصل جفت گیری فرا نرسیده است هوا اینطور نشان می داد. کمی گرسنه بود اما نه آنقدر که بخواهد خطر کند و بیرون بماند. نبود بالهایش را حس نکرد. سرش را برگرداند داخل برف. آوازی نوید بخش را زمزمه کرد تا هم سرش گرم شود و هم دلش! نوشته شده در پنجشنبه ۲۲ دی۱۳۹۰ساعت 1:32 توسط ف.وجدان. چونان بی پیکران مستم. که چرخم خارج از دستم.
brighter.blogfa.com
روشنتر - برای از نو شدن
http://www.brighter.blogfa.com/post-94.aspx
تا آنکه همه چیز غرق در نور شود جاده، زمین، دیوارها، گنبد بی آنکه خودش حتی یک ذره روشن تر شود. برای از نو شدن. نوشته شده در شنبه ۲۷ اسفند۱۳۹۰ساعت 0:38 توسط ف.وجدان. چونان بی پیکران مستم. که چرخم خارج از دستم. غبار از چهره ام رستم. که فریاد آورم هستم. برسد به دست آسمان. دست نوشته های یک روح شریف. Clown همان دلقک است. گاه نوشته های یک معمار پاره وقت!
brighter.blogfa.com
روشنتر
http://www.brighter.blogfa.com/9007.aspx
تا آنکه همه چیز غرق در نور شود جاده، زمین، دیوارها، گنبد بی آنکه خودش حتی یک ذره روشن تر شود. مامانش روی مبل نشست و شروع کرد به تعریف کردن خاطرات سفرش واسه ی مامان من. نرگس از آشپزخونه اومد بیرون و تا من رو دید، بدون هیچ حرفی دستم رو گرفت و کشید برد توی اتاقش. روی تختش نشست. پاهاش به زمین نمی رسید. صدای مامانش اومد که گفت نرگس؟ چرا به خاله سلام نکردی؟ نرگس اما به من گفت : در رو ببند! گفت : نه بابا.فقط بیرونش مثل قطار بود. توش که اتوبوس بود! نوشته شده در جمعه 29 مهر1390ساعت 14:50 توسط ف.وجدان. اما او "یک"...
brighter.blogfa.com
روشنتر
http://www.brighter.blogfa.com/9009.aspx
تا آنکه همه چیز غرق در نور شود جاده، زمین، دیوارها، گنبد بی آنکه خودش حتی یک ذره روشن تر شود. بعد از سالها ، از بالای ایوون که به بید مجنون باغچه مون نگاه می کنم، بابام رو می بینم که داره با بیلچه ش خاک رو زیر و رو می کنه و میگه : هنوز خیلی مونده تا بفهمی این خاک چقدر می ارزه! اشکام رو هنوز پاک نکردم که داد می زنه : بی عرضه! لااقل سالی یه بار این علفای هرز رو بکن. دارن جون خاک رو می گیرن! برای هدایت. و باقی هدایت هایی که کسی از رفتنشون خبر دار نمی شه. چونان بی پیکران مستم. که چرخم خارج از دستم.
dordkeshan.blogfa.com
دردکشان
http://www.dordkeshan.blogfa.com/9004.aspx
يعني ميشد كه جمهوري دومينيكن بالاخره يك كشور عادي بشود، مملكتي با مطبوعات آزاد، حكومت منتخب مردم، و دستگاه عدالتي كه واقعا لايق اين اسم باشد؟ حالا يك عده بيايند بگويند ادبيات يعني متن. متن و فقط متن. نوشته شده در سه شنبه هفتم تیر ۱۳۹۰ساعت 1:51 توسط رندعالمسوز. بیستون: یادداشتهای یک بیمار مبتلا به جنونلینوکس.
dordkeshan.blogfa.com
دردکشان
http://www.dordkeshan.blogfa.com/9005.aspx
لازم به ذكر است كه شيخ ما هم به قدر كافي قرآن خوانده و استماع حديث داشته. چلهها نشسته و ذكرها گفته. اما شيخ ما ميگويد " عجب! بر چنان درگاهي گناه كم از اين نبايد.". ديگر جاي، روزي شيخ ما مشغول قرآن خواندن بود منتها آيات رحمت را ميخواند و آيات عذاب را ناخوانده، رد ميكرد. بالاخره صداي كسي در ميآيد كه "اي شيخ! اين چنين نظم قرآن ميبشود." شيخ ما ميگويد"آن ما همه بشارت و مغفرت آمده است به چه خواهيم عيب كردن! نوشته شده در جمعه هفتم مرداد ۱۳۹۰ساعت 19:54 توسط رندعالمسوز.
dordkeshan.blogfa.com
دردکشان - زمستان است!
http://www.dordkeshan.blogfa.com/post-123.aspx
شکر خدا، مدتی است که از جفنگیات جام خم ضرغامی راحتم اما همینکه از راننده آژانس جریان. را بشنوی کافی است که ویران شوی. تکرار میکنم ویران شوی. خدایا این چه تقدیری است که ما داریم؟ همسایگان عربمان بهار در بهار دارند و ما سرما زده در کنج زمستانی، نیمزنده، نیممرده در انتظار نوبهاری هستیم که گویا قسمتمان نیست. جریان روز بصیرت را که شنیدم به خیلی چیزها فکر کردم به ۱۴ مرداد ۱۲۸۵، روز مشروطه، تمام اتفاقهای قبل و بعد آن در ذهنم مرور شد. آنها که جنگیدند برای آزادی. آنها که خیانت کردند. آنها که اشتباه کردند.
dordkeshan.blogfa.com
دردکشان - اندر حکایت گلی
http://www.dordkeshan.blogfa.com/post-124.aspx
دوستان عزیز از قمر چه میدانیم؟ اهل پول جمع کردن نبود. اکثر کنسرتهایش خیریه بود و هدایایی را که به او میدانند میبخشید و در نهایت در فقر و تنگدستی درگذشت. تا اینجا درست ولی بیشتر به حافظهتان فشار بیآورید. یادتان میآید که قمر اولین زنی بود که قبل از کشف حجاب بدون حجاب نه تنها در ملاءعام حاضر شد که در ملاءعام آواز خواند؟ یادتان میآید که نظمیه از او تضمین گرفت که بدون حجاب کنسرت ندهد؟ باید تابوشکنی باشد تا تابویی شکسته شود. لازم نیست خیلی آوانگارد باشیم. که فکر کنم متن ستنی محسوب شود. جملهای بدین مضمون دارد که.
orosee.blogfa.com
...
http://orosee.blogfa.com/89072.aspx
چشم هزارتا عاشق مونده به راه چشمات. نوشتم اينو روي تخته سياه چشمات. خطش شكست عشقي، گچش نگاه دزدي. آبي آبي رنگش، رنگ نگاه چشمات. كوكو هاي ستاره رو ابروهات مي خونن. به كوري چشم شب، لونه ماه چشمات. يكي مي خواست كه ماه و از تو چشات بدزده. از رو ديوار پلكت افتاد تو چاه چشمات. به جز خدا كه حتما وظيفشو مي دونه. صدتا فرشته باشه پشت و پناه چشمات. نوشته شده در شنبه دهم مهر ۱۳۸۹ساعت 8:26 توسط شاهین صالح. بر آستان دری که. هفته او ل شهریور ۱۳۹۱. هفته او ل اردیبهشت ۱۳۹۱. هفته چهارم فروردین ۱۳۹۱. هفته چهارم خرداد ۱۳۹۰.
orosee.blogfa.com
...
http://orosee.blogfa.com/91014.aspx
بانوی شعر/ مصرع هر آن رسیدنی ای شیشه گلاب ز کاشان رسیدنی. همواره ی همیشه ی اکنون کنار من آینده و گذشته و الآن رسیدنی. نوشته شده در شنبه بیست و ششم فروردین ۱۳۹۱ساعت 8:1 توسط شاهین صالح. بر آستان دری که. هفته او ل شهریور ۱۳۹۱. هفته او ل اردیبهشت ۱۳۹۱. هفته چهارم فروردین ۱۳۹۱. هفته چهارم خرداد ۱۳۹۰. هفته چهارم اردیبهشت ۱۳۹۰. هفته چهارم دی ۱۳۸۹. هفته دوم مهر ۱۳۸۹. هفته سوم خرداد ۱۳۸۹. هفته او ل اردیبهشت ۱۳۸۹. هفته دوم فروردین ۱۳۸۹. هفته چهارم اسفند ۱۳۸۸. هفته چهارم آذر ۱۳۸۸. هفته دوم آبان ۱۳۸۸. سه روز پيش خوب.