khanumkuchulooo.blogspot.com
خانوم کوچولووبلاگ من
http://khanumkuchulooo.blogspot.com/
وبلاگ من
http://khanumkuchulooo.blogspot.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
1.7 seconds
16x16
32x32
64x64
128x128
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
49
SITE IP
74.125.225.11
LOAD TIME
1.703 sec
SCORE
6.2
خانوم کوچولو | khanumkuchulooo.blogspot.com Reviews
https://khanumkuchulooo.blogspot.com
وبلاگ من
خانوم کوچولو
http://www.khanumkuchulooo.blogspot.com/2005_06_01_archive.html
Thursday, June 30, 2005. 16 sal e pish hamin sa@a to ye bimarestan to tehran ye dokhtar kuchuloo ba'd az kolli aziat kardane mamanesh be donia oomad, hanoozam mashghool e aziat kardane! Sunday, June 26, 2005. ديشب ساعت يك و نيم تصميم گرفتم بخوابم ساعت دو رفتم توي رختخواب كه بخوابم اما خانوم نذاشت هي بهم چشمك زد آخرش گفتم باشه خوب ميخونمت ولي فقط تا دو و ربع آخرش ديگه چشمام باز نميموند نگاه كردم ديدم ساعت سه شده ديگه از رو رفتم و گرفتم خوابيدم. چقدر فاصله ي بين تصميم و عمل من زياده! بي حال و بي حس بودم سا...
خانوم کوچولو
http://www.khanumkuchulooo.blogspot.com/2003_03_01_archive.html
Monday, March 31, 2003. ديشب يه اتفاقاتي افتاد كه خيلي اعصابم رو خورد كرد! من نمي دونم آخه اين مجله ها چه بدي از اينترنت ديدن كه ازش يه غول بي شاخ و دم ساختن؟ شايد چون نمي تونن ديگه اولين محل پخش اخبار باشن! واقعا نمي دونم ولي مي دونم كه اين غول بي شاخ ودمي كه ساختن براي من خيلي گرون تموم شد! ماجرا از اين قرار بود كه مامامي 1-داره پير مي شه2- دو تا از دختراش(3تا داره) دوست پسر داشتن! 8- فكر مي كنه خودش بيشتر از همه مي فهمه! درسته سينا صرع داره وكلا بچه ي ضعيفيه اما نبايد اين قدر لوسش كرد كه! اون مي گفت آ...
خانوم کوچولو
http://www.khanumkuchulooo.blogspot.com/2003_01_01_archive.html
Friday, January 31, 2003. از اين طريق همدردي خودم رو با تمام دوستان پرشين بلاگي ابراز مي دارم. خود من كه كلي از وبلاكايي كه مي خوندم پرشين باگي بودن اميدوارم هرچه زودتر مشكلشون حل بشه. يه نفر هست كه خيلي از اين ماجرا خوشحاله ولي آخه اونام گناه دارن ديگه نبايد بي انصاف بود من با اين كه خودم خيلي زود زود هم نمي نويسم ولي نمي تونم نديدنش رو تحمل كنم. Thursday, January 30, 2003. Wednesday, January 29, 2003. ديروز به مناسبت رسيدن ويزيتورهام به 1000 به نسترن. Monday, January 27, 2003. چرا من اينجوري شدم؟ رو خو...
خانوم کوچولو
http://www.khanumkuchulooo.blogspot.com/2005_11_01_archive.html
Tuesday, November 29, 2005. اولش هيچ چيزي نميشد كه بخوام بنويسم. بعدش انقدر اتفاقهاي ريز ريز افتاده بود كه نميدونستم كدوم رو بنويسم. الان دوباره به همون حالت راكد برگشتم هيچ اتفاقي حتي كوچيك هم نميافته. به اينها تنبلي رو هم اضافه كنيد. الان هم هيچ اتفاقي نيافتاده. مثل هميشه. مامانم هنوز برنگشته. نميدونم خواب من كم شده يا اون دير برميگرده. پارسال هميشه وقتي ميرسيد اول منو بيدار ميكرد حتا اگه گاهي خودم بيدار ميشدم هم از جا بلند نميشدم تا اون برسه (لوس خودتي) م. به هر حال هست خوب يا بد بودنش چه فرقي داره؟
خانوم کوچولو
http://www.khanumkuchulooo.blogspot.com/2005_05_01_archive.html
Monday, May 30, 2005. Sunday, May 29, 2005. به خاطر يه تجربه ي عجيب. يه دختري به اسم شيده الان توي اهواز به خاطر داشتن تومور مغزي بدخيم توي بيمارستان توي كماست. خودتون مي دونيد توي همچين شرايطي اطرافيان مريض چه حالي دارند! امشب اشك منم به خاطر كسايي كه اصلا نمي شناسم در اومد. ازتون خواهش مي كنم براي شيده دعا كنيد براي يه معجزه! به خاطر اطرافياش به خاطر امير ي كه گريه مي كنه و نمي تونه حتي ببيندش براش دعا كنيد! چون كار ديگه اي از من و شما بر نمياد. شايد فردا كامل توضيح دادم. آخه من چه غلطي از دست اين بكنم؟
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
Devil Of Heaven
http://devilofheaven.blogspot.com/2003_06_22_archive.html
دختر 1 15 ساله. Wednesday, June 25, 2003. نوشته شده در ساعت $BlogItemDateTime$ توسط شیطان بهشت.
نقش پرنيان
http://www.dastanidigar.blogfa.com/8810.aspx
شنبه بیست و ششم دی 1388. از اين روزهاي لعنتي. چند ماه پيش بود انگار كه كسي گفته بود. خيلي از نفس هاي پاك تا بهمن مي روند". و من خنديده بودم و سري به نشان. بابا اين حرفا چيه مي زني". امروز اما تلخ مي گريم. دوشنبه بیست و یکم دی 1388. گاهي وقت ها فقط آرام و زير لب بايد گفت. و آرام فقط بايد رفت.همين! سه شنبه پانزدهم دی 1388. ز دورها،ز سرزمين عطر و نورها. بدان تو را به خاطر تاخير در آمدنت نخواهم بخشيد. پنجشنبه دهم دی 1388. داشت مي گفت ز. پنجشنبه سوم دی 1388. از میان خواب ها. از اين تشويش لعنتي. تماما مخصوص - 1.
نقش پرنيان
http://www.dastanidigar.blogfa.com/post-193.aspx
جمعه بیست و هشتم خرداد ۱۳۸۹. تمام عمر را صبر مي كنيم به انتظار آن يك لحظه. بعد آن لحظه كه مي رسد نمي دانيم چه كارش كنيم؟ از اين تشويش لعنتي. تماما مخصوص - 1. خوب آمده ام که آمده باشم فقط انگار، باشم فقط انگار. آدمی تحملش زیاد است. نظريه:در باب وجوب وجود بعضي چيزها. تفسير چاي - سه. زمستان 66 : الناز. صد سال تنهايي : هدا. پاورقي هاي يك عاصي پر اميد : نيلوفر. سياه سفيد : ويدا. مچاله كن و آتش بزن : پيمان. طلوعي تا فردا : نيكو. یک لیوان چای داغ. نقطهته خط : نسيم. در خيال. : احسان. روزمرگي : محمد علي.
نقش پرنيان
http://www.dastanidigar.blogfa.com/8908.aspx
شنبه پانزدهم آبان 1389. حالا عادات هم می روند،. باورها اما زنجیر می شوند،محکم تر،روشن تر. یکشنبه نهم آبان 1389. کافر است،به نگاه ها. تمام عمر را صبر مي كنيم به انتظار آن يك لحظه. بعد آن لحظه كه مي رسد نمي دانيم چه كارش كنيم؟ از اين تشويش لعنتي. تماما مخصوص - 1. خوب آمده ام که آمده باشم فقط انگار، باشم فقط انگار. آدمی تحملش زیاد است. نظريه:در باب وجوب وجود بعضي چيزها. تفسير چاي - سه. زمستان 66 : الناز. صد سال تنهايي : هدا. پاورقي هاي يك عاصي پر اميد : نيلوفر. سياه سفيد : ويدا. مچاله كن و آتش بزن : پيمان.
نقش پرنيان
http://www.dastanidigar.blogfa.com/8805.aspx
پنجشنبه هشتم مرداد 1388. حواست هست كه معجزه بايد درخور باشد؟ عصاي چوبيت مار شود به درد نمي خورد.نمي دانم.آتشي را گلستان كن. مثلا مرده اي زنده كن.شق القمري،چيزي. اما نه.مكتوب.كتاب.سخن.آري اينها بهتر است. معجزه اي كن كه ماندگار باشد.امن باشد و آرامش پخش كند. حرف بزن.معجزه كن و حرف بزن. یکشنبه چهارم مرداد 1388. مرگ دارد هر روز ما را بيشتر در هواي خود نفس مي كشد.پيامبر آخرالزمان ما در روزهاي كفران بودن. باش و معجزه كن.نگاه كن! مرگ وقيحانه به من زل زده است.معجزه كن. پن: د نه د! از اين تشويش لعنتي.
نقش پرنيان
http://www.dastanidigar.blogfa.com/post-196.aspx
یکشنبه نهم آبان ۱۳۸۹. کافر است،به نگاه ها. تمام عمر را صبر مي كنيم به انتظار آن يك لحظه. بعد آن لحظه كه مي رسد نمي دانيم چه كارش كنيم؟ از اين تشويش لعنتي. تماما مخصوص - 1. خوب آمده ام که آمده باشم فقط انگار، باشم فقط انگار. آدمی تحملش زیاد است. نظريه:در باب وجوب وجود بعضي چيزها. تفسير چاي - سه. زمستان 66 : الناز. صد سال تنهايي : هدا. پاورقي هاي يك عاصي پر اميد : نيلوفر. سياه سفيد : ويدا. مچاله كن و آتش بزن : پيمان. طلوعي تا فردا : نيكو. یک لیوان چای داغ. نقطهته خط : نسيم. در خيال. : احسان. منو : چند نفره.
نقش پرنيان
http://www.dastanidigar.blogfa.com/8812.aspx
شنبه بیست و نهم اسفند 1388. دارم شکوفه می زنم. در این دور آخر عقربه ها در 88 نشسته ام تا حسن ختام بنویسم برایش و امضا کنم؟ که بگویم باز هم بودم و دیدم و شنیدم؟ نهنهنشسته ام تا بنویسم که بودم و گود. رفتم امسال. عمیق. اما فرار نکردم.ایستادم و جنگیدم. در بازی ای بدون برد باخت و حالا راضی تر از همیشه ام و این روز آخری شادی عمیقی دارم به رنگ قرمز. و حالا.و حالا نگران نبودنم. که نه برای خودم،. دوشنبه هفدهم اسفند 1388. واژه هایت که در من بچکد،می دانم،. از میان ترک های دلم. پیچ های امین الدوله ای خواهد رویید.
نقش پرنيان
http://www.dastanidigar.blogfa.com/8907.aspx
سه شنبه ششم مهر 1389. زیر نور ماه اساسا زاییده نیروی گرانش ماه است.ماه، که تنها گواه،شاهد و مدعی است بر اشک های ما که به هنگام مد مدفون می شوند زیر خروارها تاریکی. تاریک است و چشم،چشم را نمی بیند.من اما می بینم که صورتت خیس است.صورتم خیس است و کسی نمی بیند.چشمهایم تار می شود.اشک که دیده ام را تار می کند ، نور ماه ، ماهی های میشود جست و خیزکننده در آب،به رنگ طلایی.ما درست در اواسط مد ایم. ما هم چنان ایستاده ایم.در مقابل باد و موج.من شما را به تمامی دوست می دارم. تمام عمر را صبر مي كنيم به انتظار آن يك لحظه.
نقش پرنيان
http://www.dastanidigar.blogfa.com/8806.aspx
دوشنبه بیست و سوم شهریور 1388. به من بگو این چه عشقیست که دوست داشتنمان را زنجیر می کنیم به پای یکدیگر؟ افسوسدستانمان را قفس می کنیم برای هم،تا قایق. وای بر ما آدمیان. جمعه بیستم شهریور 1388. یک جایی در دنیا.یک شبی.او تنهاست.تنهاست و ماه بالا سر تنهاییش هست.کسی هست که تنهاست و دیگر از خدا برای خودش چیزی نمی خواهد.یک زمانی.یک شبی.یک شبی که دیگر نیست.یک شبی که تا طلوع فردا تنهاست. تمام عمر را صبر مي كنيم به انتظار آن يك لحظه. بعد آن لحظه كه مي رسد نمي دانيم چه كارش كنيم؟ از اين تشويش لعنتي. تماما مخصوص - 1.
نقش پرنيان
http://www.dastanidigar.blogfa.com/8809.aspx
شنبه بیست و یکم آذر 1388. پرسه در برزخ با یکی رفیق. چقدر من کوه شوم برای تو؟ چقدر سخت شوم که نخواهم مابین کلامت بگویم. چقدر نگرانی های در رفت و آمد تو را کنار بزنم و حرف از تردید را دور بریزم؟ تو بگو چقدر پوست کلفت شوم که وقتی تو از سال های رفته ات حرف می زنی من گریه ام نگیرد؟ برج مراقبت.به گوشم.ما سقوط کردیم.در میان بیابان.سقوط آزاد.در آتشی.می سوزی و نگاهت می کنم.می سوزم و نگاهم می کن. و شکر می کنم که هنوز هم نگاهش با ماست و فرشته های شانه ام را به یاد می آورم.چندیست که فراموششان کرده ام. تماما مخصوص - 1.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
49
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود....
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود. مﮯ בانﮯ هرزه بوבטּچﮧ شکلﮯ است؟ مﮯ دانﮯ בختر فاحشﮧ چﮧ جور בختریست؟ اصلا مﮯ فهمﮯ هرزگﮯ چیست؟ نﮧ نمﮯ בانﮯ . هرزگﮯ این نیست که همبستر آغوش هاﮯ عریان شوﮯ ! این نیست کﮧ سیگار بکشﮯ و سیگار بکشﮯ و سیگار بکشﮯ ! هرزه بوבטּ به لباس و قیافﮧ و مشروب و سیگار نیست. هرزه بوבטּ بﮧ فکرهاﮯ خراب و فاحشﮧ ﮯ توست! تو واقعا هرزه اﮯ! نوشته شده در شنبه سوم اسفند 1392ساعت 16:19 توسط sama. می گویند ساده ام ! می گویند تو مرا با یک نگاه. به بازی میگیری ! و دروغ هایت را نمی فهمم . می گویند ساده ام ! کاش نه م...
+Aخانومی و اقاییه
تو را گم مي كنم هر روز و پيدا مي كنم هر شب . بدين سان خواب ها را با تو زيبا مي كنم هر شب. 5 امین سالگرد اما تنها. میدونم که دیگه برنمی گردی. میدونم که هیج وقت دیگه اینجارو نمیخونی. اما نمیدونم چرا این قد دلتنگتم. اما نمیدونی چه قد دوست دارم یه بار دیگه ببینمت یه بار دیگه بغلم کنی و بعد بری واسه همیشه. 5 سالگیمون بدون تو مبارک. نوشته شده در شنبه ۱۳۹۴/۰۹/۲۱ساعت ۱:۵۱ قبل از ظهر توسط سیما. نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۲/۰۴ساعت ۱۱:۱۱ قبل از ظهر توسط سیما. تولد بهترین کسه زندگیم. تولد کسی که با نفساش جون میگیرم.
ماجراهای من و خانوم خانوما
ماجراهای من و خانوم خانوما. ماجراهای من و خانوم خانوما. عنوان دومین مطلب آزمایشی من. استقبال جهانی از مسابقه ایرانی. وبلاگ رسمی شرکت بیان. مسابقات برنامه نویسی بیان. سه شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۵۳ ق.ظ. به نام خداوندی که مرا زن آفرید. به نام خداوندی که مرا ، برای مادری برگزید . از یگانه دخترم خواهم نوشت، از خانوم خانوما از موجود عزیزی که به واسطه ی او تاج مادری بر سرم نهاده شد. از مادری هایم خواهم گفت. خداوندا تو را سپاس که موهبت مادر شدنم را بهانه ی بهشت قرار دادی. خداوندا تو را سپاس که مرا زن آفریدی.
قـــــلبــــــــــ شـــــیشـــــہ اے
خانوم کوچولو
دل من تنگ است. دانه ای از بهشت. دیروز باز صدایت کردم. واسه دل خودم(فرناز جون). نوشته های ماهی خانوم. دختری از تبار تنهایی. چهل روز بدون گناه. دری وری های یک کیبورد به دست. تو تنهایی مثل من. فقط به خاطر تو. خرید نایسر دایسر اصل. دل من تنگ است. دل من تنگ است . خانه ام گرم است.زندگی زیبا . باز هم . دل من تنگ است. یاد دوران قدیم . یاد آن روزها. سالها . آن قهر و اشتی ها . غم وشادی ها .اشک و لبخند ها . دل من تنگ است . تنگه آن دوستی ها .من و تو بودن ها . یاد آن دورانها . موضوعات مرتبط: درد و دل. بوی زندگی ....
خانوم کوچولو
Saturday, October 06, 2012. هه اینجا هنوز آدم رد میشه. من زندهام، اینجام. Thursday, June 03, 2010. دیگه حتی نمیتونم چند خط از حالم بنویسم. Thursday, May 13, 2010. توانایی ارتباط برقرار کردن با آدمها رو اگه قبلا کم داشتم حالا به طور کلی از دست دادم. Friday, April 16, 2010. باید مینوشتم که چقدر دوسش دارم و چقدر با همهی نتونستنها و تنبلیهام از بودنم توش راضیام. پن: مبارکه معین. خوب بودن منو از نوشتههای همهمون بود ولی دوسالگیش فقط به خاطر توئه. Wednesday, January 06, 2010. Monday, October 26, 2009. و از دلخو...
قدمهای مصلوب
در دنیایی که همه به دنبال چشمان زیبا هستند تو به دنبال نگاه زیبا باش. فقط اومدم بگم شاید یکی به جای من براتون نظر بذاره. چون اصلا نت نمیام. اصلا هم دل و دماغ زندگی رو ندارم. اگه چیزی نوشت که باعث ناراحتیتون شد من ازتون عذر خواهی میکنم. تاريخ جمعه دوازدهم اسفند 1390ساعت 10:26 نويسنده نگین. هر آمدنی یه رفتنی داره. نمیدونم برمیگردم یا نه؟ چیزی ندارم بگم فقط:. برای همتون از صمیم قلب تا وقتی نفس بکشم دعا میکنم. اگر حرفی زدم نظری گذاشتم که باعث ناراحتیتون شد امیدوارم حلالم کنید. مراقب خودتون و دلاتون باشید.
خانوم معلم
با سلام خدمت شما خوانندگان عزیز. من یک معلم هستم و به دانش اموزان با نیازهای ویژه درس می دهم، به خاطر شرایط تحصیلی ام، امسال سرپرست خوابگاه در مدرسه ی شبانه روزی نابینایان وناشنوایان شدم. ابتدا از روی اجبار این کار را قبول کردم، اما اکنون عاشق کارم هستم و سعی می کنم آن را به بهترین وجه انجام دهم. بچه های خوابگاه واقعا دوست داشتنی هستند و من چیزهای زیادی از آنان آموخته ام. و اتفاقات زیادی رابا آنان تجربه کرده ام، امیدوارم از خواندن خاطرات خوابگاهی من لذت ببرید. او خیلی به فکر من بود. از درس و از مدرسه!
دلنوشته های روزانه من
دلنوشته های روزانه من. اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت. دلنوشته های روزانه من. اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت. ۲۴ دی ۹۵ ، ۱۹:۰۳. ۳۳۴ من کوتاه نمیام. ۲۴ دی ۹۵ ، ۱۳:۵۵. ۲۳ دی ۹۵ ، ۱۸:۱۷. 332 از اینجای زندگی به بعد. ۱۵ دی ۹۵ ، ۰۷:۵۰. 331 حواس پرت شدم :(. ۱۳ دی ۹۵ ، ۰۹:۲۴. ۱۲ دی ۹۵ ، ۱۳:۲۹. ۰۹ دی ۹۵ ، ۱۱:۳۱. ۰۸ دی ۹۵ ، ۱۶:۴۵. ۰۷ دی ۹۵ ، ۰۷:۴۷. ۰۵ دی ۹۵ ، ۰۸:۰۰. 325 جشن عقد 2. پاسخ به سوالات وبلاگ نویسان. آخرین وبلاگ های به روز شده. زندگی به سبک بیان! زندگی به سبک ام اس. اولا که ا...
پسرا نیای تو ضرر کردند
پسرا نیای تو ضرر کردند. خوشحالم کسایی که فقط ادعای عشق میکنند زود رسوا میشن. نوشته شده در چهارشنبه نهم مهر 1393ساعت 14:9 توسط مهناز. کاری داشتم که نمیشد بیام نت. بوس به همه ل ز ها. نوشته شده در دوشنبه نوزدهم اسفند 1392ساعت 15:20 توسط مهناز. کم حجم ترین کتاب دنیا. کم حجم ترین کتاب جهان منتشر شد :. آنچه آقایان میفهمند ". این کتاب فقط جلد دارد. . . نوشته شده در یکشنبه یازدهم اسفند 1392ساعت 11:24 توسط مهناز. تو " زن " نشدی تا مردان . گناهشان را بر گردن تو بیاویزند. و زنانگی ات را از تو دریغ کنند . کمی هم تما...
ENG101
Tuesday, April 8, 2014. As a human and part of the world’s life, we need to save the world. We can do a lot for our neighborhood. We can change our food with vegetable instead of meat that will make us healthy and save us from high cholesterol, overweight, and other diseases. It will help us to long live also it is our duty to make a pollution free world for our next generation. Tuesday, April 1, 2014. Tuesday, March 25, 2014. Tuesday, March 18, 2014. Monday, March 17, 2014. Friday, March 14, 2014.