khateratbarani.blogfa.com

shabe-barooni.blogfa.com

شبهای تنهایی

http://www.shabe-barooni.blogfa.com/8901.aspx

توقعاتي که بي کم و کاست همه ي آنها را حق مسلم خودم ميدانستم . چرا که خودم هم از زيبائي چيزي کم نداشتم و ميخواستم به اصطلاح همسر آينده ام لا اقل از لحاظ ظاهري همپايه خودم باشد . تصويري خيالي از آن مرد روياهايم در گوشه اي از ذهنم حک کرده بودم ، همچون عکسي همه جا همراهم بود . تا اينکه ديدار محسن ، برادر مرجان يکي از دوستان صميمي ام به تصوير خيالم جان داد و آن را از قاب ذهنم بيرون کشيد. از اين بهتر نميشد. محسن هماني بود که ميخواستم . همان قدر زيبا ،. با وقار ، قد بلند ، با شخصيت و . اما درست زماني که چند روز...

shabe-barooni.blogfa.com

شبهای تنهایی -

http://www.shabe-barooni.blogfa.com/post-28.aspx

مرا نگاه می کنی. نوشته شده در پنجم اسفند ۱۳۹۰ساعت 10:9 AM. قصه ی عشق باخدا. آنجا که عشق حکم میکند محال سرتعظیم فرود می آورد. عزیزان سلام,من محدثه ام.اومدم تا حرفای دلمو اینجا بنویسم. بچه ها هیچ وقت نذارین در کوهپایه های عشق کسی دستتون رو بگیره که احساس میکنین در ارتفاعات آن را رها خواهد کرد. نظرای خوشگلتون خوشحالم میکنه,منتظرم. خونه سیاه دلتنگی ها. کلبه تنهایی های من. دوربين مدار بسته مخفي.

shabe-barooni.blogfa.com

شبهای تنهایی -

http://www.shabe-barooni.blogfa.com/post-26.aspx

اگرمن جای او بودم همان یک لحظه ی اول. که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان. جهان را با همه زیبایی و زشتی به روی یکدگر ویرانه می کردم. اگر من جای او بودم که می دیدم یکی عریان و لرزان. دیگری پوشیده از صدجامه ی رنگین. زمین و آسمان را واژگون مستانه می کردم. عجب صبری خدا دارد! اگرمن جای او بودم برای خاطر تنها یکی مجنون صحراگرد بی سامان. هزاران لیلی نازآفرین را کوه به کوه آواره و دیوانه می کردم. اگر من جای او بودم به یادشهر سوزان دل عشاق سرگردان. سروپای وجود بی وفا معشوق را پروانه می کردم. قصه ی عشق باخدا.

shabe-barooni.blogfa.com

شبهای تنهایی -

http://www.shabe-barooni.blogfa.com/post-27.aspx

آرام آرام به خواب می روم. بی آنکه کسی برایم لالایی بخواند. بی هیچ قصه ای! بالشم نمناک نمی شود. بی هیچ بوسه ای. نوشته شده در سی ام بهمن ۱۳۹۰ساعت 23:2 PM. قصه ی عشق باخدا. آنجا که عشق حکم میکند محال سرتعظیم فرود می آورد. عزیزان سلام,من محدثه ام.اومدم تا حرفای دلمو اینجا بنویسم. بچه ها هیچ وقت نذارین در کوهپایه های عشق کسی دستتون رو بگیره که احساس میکنین در ارتفاعات آن را رها خواهد کرد. نظرای خوشگلتون خوشحالم میکنه,منتظرم. خونه سیاه دلتنگی ها. کلبه تنهایی های من. دوربين مدار بسته مخفي.

shabe-barooni.blogfa.com

شبهای تنهایی

http://www.shabe-barooni.blogfa.com/9011.aspx

آرام آرام به خواب می روم. بی آنکه کسی برایم لالایی بخواند. بی هیچ قصه ای! بالشم نمناک نمی شود. بی هیچ بوسه ای. نوشته شده در سی ام بهمن 1390ساعت 11:2 PM. قصه ی عشق باخدا. آنجا که عشق حکم میکند محال سرتعظیم فرود می آورد. عزیزان سلام,من محدثه ام.اومدم تا حرفای دلمو اینجا بنویسم. بچه ها هیچ وقت نذارین در کوهپایه های عشق کسی دستتون رو بگیره که احساس میکنین در ارتفاعات آن را رها خواهد کرد. نظرای خوشگلتون خوشحالم میکنه,منتظرم. خونه سیاه دلتنگی ها. کلبه تنهایی های من. دوربين مدار بسته مخفي.

shabe-barooni.blogfa.com

شبهای تنهایی

http://www.shabe-barooni.blogfa.com/9012.aspx

مرا نگاه می کنی. نوشته شده در پنجم اسفند 1390ساعت 10:9 AM. قصه ی عشق باخدا. آنجا که عشق حکم میکند محال سرتعظیم فرود می آورد. عزیزان سلام,من محدثه ام.اومدم تا حرفای دلمو اینجا بنویسم. بچه ها هیچ وقت نذارین در کوهپایه های عشق کسی دستتون رو بگیره که احساس میکنین در ارتفاعات آن را رها خواهد کرد. نظرای خوشگلتون خوشحالم میکنه,منتظرم. خونه سیاه دلتنگی ها. کلبه تنهایی های من. دوربين مدار بسته مخفي.

shabe-barooni.blogfa.com

شبهای تنهایی -

http://www.shabe-barooni.blogfa.com/post-23.aspx

گفتم: ( دغدغه ی تورو دارم). لبخندزدی وگفتی: ( اما من نه). گفتم: ( دوستت دارم). لبخند زدی وگفتی: ( اما من نه). اشک تو چشمام حلقه زد. گفتم: ( شوخی نمی کردم! لبخند زدی وگفتی: ( اما من چرا). و باز عاشق ترم کردی. و اما جملاتی که با تمام وجود بهشون ایمان دارم:. مایکل استار ستاره شناس کانادایی. وقتی توبیدارمیشی یا به خواب میری. به اولین و آخرین چیزی ک فکر میکنی اون باشه . گاهی وقتا راه نشون دادن توجه اینه که فقط در کنارش باشی . کلمات عاشقانه بهتراز دلسوزی معجزه میکنه . مایکل استار. سورن کیرکگور فیلسوف دانمارکی.

shabe-barooni.blogfa.com

شبهای تنهایی

http://www.shabe-barooni.blogfa.com/9006.aspx

اگرمن جای او بودم همان یک لحظه ی اول. که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان. جهان را با همه زیبایی و زشتی به روی یکدگر ویرانه می کردم. اگر من جای او بودم که می دیدم یکی عریان و لرزان. دیگری پوشیده از صدجامه ی رنگین. زمین و آسمان را واژگون مستانه می کردم. عجب صبری خدا دارد! اگرمن جای او بودم برای خاطر تنها یکی مجنون صحراگرد بی سامان. هزاران لیلی نازآفرین را کوه به کوه آواره و دیوانه می کردم. اگر من جای او بودم به یادشهر سوزان دل عشاق سرگردان. سروپای وجود بی وفا معشوق را پروانه می کردم. قصه ی عشق باخدا.

shabe-barooni.blogfa.com

شبهای تنهایی - عشق...

http://www.shabe-barooni.blogfa.com/post-20.aspx

توقعاتي که بي کم و کاست همه ي آنها را حق مسلم خودم ميدانستم . چرا که خودم هم از زيبائي چيزي کم نداشتم و ميخواستم به اصطلاح همسر آينده ام لا اقل از لحاظ ظاهري همپايه خودم باشد . تصويري خيالي از آن مرد روياهايم در گوشه اي از ذهنم حک کرده بودم ، همچون عکسي همه جا همراهم بود . تا اينکه ديدار محسن ، برادر مرجان يکي از دوستان صميمي ام به تصوير خيالم جان داد و آن را از قاب ذهنم بيرون کشيد. از اين بهتر نميشد. محسن هماني بود که ميخواستم . همان قدر زيبا ،. با وقار ، قد بلند ، با شخصيت و . اما درست زماني که چند روز...

shabe-barooni.blogfa.com

شبهای تنهایی

http://www.shabe-barooni.blogfa.com/9007.aspx

قصه ی عشق باخدا. آخرای فصل پاییز یه درخت پیر و تنها. تنهابرگی روی شاخه ش مونده بودمیون برگا. یه شبی درخت به برگ گفت: کاش بمونی درکنارم. آخه من میون برگا فقط تنها تورودارم. وقتی برگ درختو می دید داره از غصه می میره. باخدارازونیازکرد اونو از درخت نگیره. بادلی خردوشکسته گفت:نذارازاون جداشم. ای خداکاری بکن که تابهار همین جا باشم. برگ توخلوت شبونه ازدلش باخدا می گفت. غافل ازاینکه یه گوشه باد همه حرفاشو میشنفت. باداومد باخنده ای گفت: آخه این حرفا کدومه؟ باهجوم من روشاخه عمرهردوتون تمومه. قصه ی عشق باخدا.