khaterateniloo.persianblog.ir
404 - Blog not foundوبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://khaterateniloo.persianblog.ir/
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://khaterateniloo.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Tuesday
LOAD TIME
1.9 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
84
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
1.875 sec
SCORE
6.2
404 - Blog not found | khaterateniloo.persianblog.ir Reviews
https://khaterateniloo.persianblog.ir
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
DoKhtarAne asheGHe IRAN
http://www.setareh1996.blogfa.com/8810.aspx
سلام خوبید ممنون نظر میدیدا خیلی ممنونم از همتون میبوسمتون از راه دور راستی به دلیل نظرات. بعضیااااااااااااااااااااااا که گفتن مطلب عاشقانه بزار ییهووووووووو تصمیم گرفتم واستون دو تا شعر و. شناخت از یک نگاه بزارم .ادامه داره هااااااااااااااااااااااااااااا. قشنگ ترين شعرم را براي شب شعر چشمان تو گفتم ،. پس تو نيز قشنگ ترين لبخندت را براي لحظه ديدار نگه دار. شناخت با یک نگاه. اگه کسی رو دیدی که وقتی داری رد میشی بر میگرده و نگاهت میکنه بدون براش مهمی. نوشته شده در ساعت15:15توسط mArYaM. تيك تيك زيبا و مفيد.
DoKhtarAne asheGHe IRAN
http://www.setareh1996.blogfa.com/8908.aspx
غم و اندوه من. هنگامی که اندوه من به دنیا امد. هنگامی که اندوه من به دنیا امد از او پرستاری کردم و. با مهر و ملاطفت نگاهش داشتم. اندوه من مانند همه چیزهای زنده بالا گرفت و نیرومند و. زیبا شد و سرشار از شادی های شگرف. من و اندوهم به یکدیگر مهر می ورزیم و جهان گرداگردمان را. هم دوست می داشتیم زیرا که اندوه دل مهربانی داشت. و دل من از اندوه مهربان شده بود هرگاه من واندوهم با هم سخن. می گفتیم روزهامان پرواز می کردند و شب هامان آکنده از رویا بودند. هرگاه من و اندوهم با هم آواز می خواندیم. MikHay BIshtar beDoo...
DoKhtarAne asheGHe IRAN - * I♥Uمثل هیچ کس * سلام نامهربانمI♥U*
http://www.setareh1996.blogfa.com/post-65.aspx
I Uمثل هیچ کس * سلام نامهربانمI U*. مث اون موج صبوری که وفاداره به. تو مهی مثل حقیقت مهربونی مث رویا. چه قدر ت از. ه و پاکی مث یاسای تو با. مث اون دیوان حافظ که نشسته لب طاقچه. تو مث اون گل سرخی که گذاشتم لای دفتر. مث اون حرفی که ناگفته می مونه دم آخر. تو مث بارون عشقی روی تنهایی شاعر. تو همون آبی که رسمه بریزن پشت مسافر. مث برق دو تا چشمی توی یک قاب شکسته. واسه قلبی که یکی بالاشو بسته. مث اون مهمون خوبی که میآد آخر هفته. مث اون حرفی که از. یاد دل و پنجره رفته. مث پاییزی ولیکن پری از. چشمه ی چشمای ن از.
عاشقانه های یک تنها - مرگ
http://www.leili-love.blogfa.com/post-82.aspx
عاشقانه های یک تنها. چشم منست اینکه دراو خیره مانده ای,لیلی که بود؟ قصه ی چشم سیاه چیست؟ من شعر مرگ را برای لبانم خواستم. و همه آنها آهنگ بد نوای زندگی را نعره میزدند. این روزا زیاد حوصله ندارم.حوصله ی هیچ چی! پنج شنبه چهلم یکی از عزیزترینای زندگی منه.کسی که از پدر برام عزیزتر بود. شب قدر رفت،عزیز ترین شب خدا. بهش میگفتیم باباجان،پدربزرگ بود از طرف مادری. دیگه به کی بگم باباجان؟ دیگه کی وقتی از خونش برم پشت سرم اشک بریزه و بگه زود برگرد بابایی؟ الان وقتش نبود.بدجوری ضربه خوردم،بدجوری. آرمین و امیر (پدرام).
..::WELCOME::..
http://www.omidomammad.blogfa.com/post-17.aspx
شرمنده این مدت اصلا نبودم. ببخشید آخه یک دفه شد وگرنه قبلش میگفتم. چند روز بود همش میخواستم بیام نمیشد. الانم که کافی نتم. این کیبوردشم همه ی حروفاش پاک شده به بدبختی دارم مینویسم! راستی عیدتون مفالک باشه. الان باز برم معلوم نیست کی بیام. ولی از همه ی اونایی که من نبودم میومدن و حال میدادن تشکر میکنم! راستی چند روز پیش هم جاتون خالی دعوا کردم ۲ نفری ترکوندنم! لباس عزیزم پاره شد و ! این مدتم خیلی دلم گرفته بود داشتم میمردم! بسه برم حالا شاید ۵شنبه اومدم. بازم مر۳۰. چیزی واسه گفتن ندارم! هرگز فراموش نمی کنم.
..::WELCOME::..
http://www.omidomammad.blogfa.com/post-14.aspx
در آن هنگام که چشمانم تورا دید. در آن هنگام که چشمانم تورا دید. دلم از شوق تو در سینه لرزید. چنان از عشق تو مدهوش بودم. که درجمع ها خاموش بودم. همیشه فکروذکرت با دلم بود. همی ترس از رقیبان مشکلم بود. ولی توبی خیال وفارغ از من. به فکر شادی و بی غم گذشتن. ندانستی که من دیوانه هستم. غل و زنجیرچشمم را شکسته. وچشمانم به راه چشمت افتاد. غزل گویان پریشان همچو یک باد. که چشمانم جزاین راهی ندارد. تو می گویی به غیراز این می توان؟ واکنون منتظربه راهت هستم. که تا ازدر بیایی من نمیرم. شفایم را از دو چشمت بگیرم. می خو...
عاشقانه های یک تنها
http://www.leili-love.blogfa.com/8903.aspx
عاشقانه های یک تنها. چشم منست اینکه دراو خیره مانده ای,لیلی که بود؟ قصه ی چشم سیاه چیست؟ Meet me on the equinox. مرا در اعتدال شب و روز ملاقات كن. در نيمه ي راه مرا ببين. When the sun is perched on its highest peak. زماني كه خورشيد را بالاترين نقطه آسمان مي بيني. In the middle of the day. Let me give my love to you. بزار عشقم رو به تو ابراز كنم. Let me take your hand. بزار دست هات رو بگيرم. And as we walk in the dimming light. و همين طور كه در نور ضعيف قدم مي زنيم. اوه عزیز دلم بدون که هیچ چیز همیشگی نیست.
عاشقانه های یک تنها - وقتی کسی را دوست داری...
http://www.leili-love.blogfa.com/post-81.aspx
عاشقانه های یک تنها. چشم منست اینکه دراو خیره مانده ای,لیلی که بود؟ قصه ی چشم سیاه چیست؟ وقتی کسی را دوست داری. وقتی کسی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود . وقتی کسی را دوست دارید ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید . وقتی کسی را دوست دارید ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید . وقتی کسی را دوست دارید ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید . وقتی کسی را دوست دارید ، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است . وقتی کسی را دوست دارید ، او برا...
عاشقانه های یک تنها
http://www.leili-love.blogfa.com/8902.aspx
عاشقانه های یک تنها. چشم منست اینکه دراو خیره مانده ای,لیلی که بود؟ قصه ی چشم سیاه چیست؟ این قلب شکستنی ست. اگر من بی وفا بودم ، پس چرا در گذشته تنها بودم،. بی وفایی مثل تو ،. مرا در دام تنهایی انداخت. اگر اشکهای من ظاهری است ، حرفهای دلم دروغین است ،. پس چرا بر روی قلبم نوشته که. لطفا دست نزنید که این قلب شکستنی است! تو که با پاهایت بر روی قلبم آمدی و آن را شکستی ،. پس چرا هنوز قلبم به امید فردا ماندنی است. فردا دلم را به رویاها خوش کرده ام ، رویایی که دیگر تو درون آن نباشی. از غصه بودن تو بمیرم. پن۳:خل...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
84
khatereha
قيصر امين پور(چه كنم؟ حرف دلم را بزنم يا نزنم؟ حرفها دارم اما . بزنم يا نزنم؟ با توام، با تو خدا یا! همه حرف دلم با تو همين است كه دوست. حرف دلم را بزنم يا نزنم؟ عهد كردم دگر از قول و غزل دم نزنم. زير قول دلم آيا بزنم يا نزنم؟ گفته بودم كه به دريا نزنم دل اما. كو دلي تا كه به دريا بزنم يا نزنم؟ از ازل تا به ابد پرسش آدم اين است:. دست بر ميوهي حوا بزنم يا نزنم؟ به گناهي كه تماشاي گل روي تو بود. خار در چشم تمنا بزنم يا نزنم؟ دست بر دست همه عمر در اين ترديدم:. و می شوید دفتر خیال مرا. هنوز باران می بارد.
دفتر خاطرات من
سلام من این وبلاگ وساختم تا همه ی اون چیزایی رو که نمیتونم به کسی بگم رو اینجا بنویسم امیدوارم شما هم اگه مشکلی داشتم کمکم کنین. این وبلاگ کاملا خصوصیه یعنی هیچکدوم از دوستام و خانوادم ازش خبر ندارن . این وبلاگ یه جورایی دفتر خاطرات منه ک. همه ی رویدادهای مهم و غیر. مهم زندیگمو اینجا می نویسم گاهی هم جوک داستانهای کوتاه و. میزارم ک از یکنواختی در بیاد. نوشته شده در جمعه یازدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 14:46 توسط نفس. بعد یکی دوسال بازم من. امروز حوصله درس نداشم. اتفاقی نمیدونم از کوجا این وبم یادم اوفتاد. و ی خبر د...
khateratenagofte.persianblog.ir
خاطرات ناگفته
قول وقرار با خدا. نویسنده : اهوی خیال. ساعت ٧:٤٦ ق.ظ روز ۱۳٩٤/٢/۳۱. نوشتن سخته وقتی که وسط زمان باشی نمیدونی از گذشته بنویسی یا اینده. اول سال شب تحویل با خدا عهد کردم که گذشت کنم اونم کمک کنه زندگی خوبی داشته باشم وکم کم به ارزوهام برسم یه جورایی توقعاتمو کم کنم. اولین کار هم برگشتن به زندگی 6ماه پیشم باشه که قبول کردم با مهرداد ازدواج کنم اما بعدش منصرف شدم همش عذاب وجدان داشتم و احساس میکردم نمیتونم خوشبخت باشم چون اونو ازار دادم. نویسنده : اهوی خیال. هوا چقدر خوب و دونفره ست. که داده ات نعمت است و.
خاطرات نگفته
تولدتولد.تولد.تولد.تولد. اینم هدیه خواهرشوهری به نی نی من. چند روز تعطيلي . درد و دلهاي من(سپيده). خاطرات يك دختر پرماجرا (مهتاب). من و اقاي همسر. دختركي كه من باشم(الی). محرمانه هاي يك خاله زنك. من و همسري جونم(نازي). بچه ها من این اخرین پستیه که براتون میزارم. اخه خونه نت ندارم . من تمام پست هام رو تو شرکت که نت داشتیم میزاشتم براتون. از اونجایی که تهران پورسانت شرکت مارو نمیداد میخوایم شرکت رو جمع کنیم و من مجبور به خداحافظی با شما میشم. بله دوستان این شد از کار ما. حالا نمیدونم برم عکاسی یا نه. اخه ب...
لحظات خوب و بد زندگیم...
لحظات خوب و بد زندگیم. خاطرات دیروز امروز فردا. عسیسم ۲ تا پست اول ثابته. برو پایین مطالب جدید رو بخون. کجااااااااااااااااا میری نظر یادت رفت. آفرین نظر بده برو. نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۲ساعت 10:10 توسط نازی. یه مدت بود تصمیم گرفته بودم یه دفتر خاطرات تهیه کنم. اما یا دفاتر گم میشد یا خیلی بدخط میشد. خط من بد یست هاااااااااااااااا). بلاخره به این نتیجه رسیدم که یه وب درست کنم و چند وقت یک بار خاطراتم رو درج کنم تا نه از بین بره نه نامرتب باشه. نظر یادت نره عزیزم. وارد شین برای گفتگو.
خاطرات انتظار
خخخخخخخ افرین خیلی خوشحالم کردی اخلاقت همونیه که بودی دلم تنگ شد هعیییی. اخخخخ گفتی پارک.دلم برا بیرون تنگ شده بود اگه تونستم میام.البته تو وب مینویسم کی.ولی فک نکنم. تا سه چار روز دیگ که بتونم.اما اگه تونستم به امید قول تو توی پارک میام. چهارشنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۴ ساعت 20:12 توسط دل شکسته(M.Ni). من اسمان پر از ابرای دلگیرم. من آسمان پر از ابرهای دلگیرم. اگر تو دلخوری از من ، من از خودم سیرم. من آن طبیب زمین گیر زار و بیمارم. که هرچه زهر به خود می دهم نمی میرم. من و تو آتش و اشکیم در دل یک شمع. چهارش...
خاطرات عمره دانشجویی
نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم شهریور 1392ساعت 12:3 توسط ایلیا. به نام خدا و با سلام. امروز دقیقا یکسال از سفر عمره گذشت. امیدوارم بتونم علیرغم گذشت یکسال از سفر وقت بذارم و خاطراتم رو تایپ کرده و روی وبلاگم قرار بدم. نوشته شده در سه شنبه دهم اردیبهشت 1392ساعت 14:7 توسط ایلیا. با اینکه ساعت صبحونه 6 و نیم صبح بود ولی امروز استثناء گفتن چون ساعت 6 و نیم زیارت دوره میخواییم بریم صبحونه ساعت 6 سرو میشه منم سریع از زیارت که برگشتم مستقیم رفتم رستوران برای خوردن صبحونه. اینا بخشایی از صحبت های مدیر کاروانم...
khateratepaeizi.persianblog.ir
به آنان که پاییز را دوست دارند بگویید پاییز بهاریست که عاشق شد
لحظه دیدار نزدیک است. خدا هم صبور بود. خداوند به حضرت موسی (ع) فرمود:. به آنان که پاییز را دوست دارند بگویید پاییز بهاریست که عاشق شد. نویسنده: حمیدی - ۱۳۸۸/٦/٤. طراوتی به دل ببخش برای آنکه خسته است. ز هر هجوم و حمله ای ز خود به خود شکسته است. نگاه پر سکوت تو که بر دلم نشسته است. همان ندای عشق توست که بر دلم نشسته است. روانه شو بسوی من که دل به تو رسیده است. که از غم نبودنت به خون دل گریسته است. به پاکی وجود تو قسم که دل سروده است. ترانه ایی به عشق تو ترانه ای که صادق است. ره میخانه شود باز جوابم چه کنم.
خاطرات پاییزی
تاريخ دوازدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 15:38 PM. تاريخ دوازدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 15:27 PM. چقدر نوشته های اینجا بلند گریه می کنند! انگار تقصیر هم ندارند! انگار زیاد منتظر ماندند ، و شاید حدیث بی قراریست و یا عاشقانه هایی که نوشتن ندارد و من هنوز رویا می بافم. تاريخ یازدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 0:47 AM. تاريخ یازدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 0:12 AM. دیده اید گاهی در واگن مخصوص خانمها در قطار مترو، کسی از راه می رسد و از شش نفری که در یک ردیف نشسته اند می خواهد کمی جمع و جور بنشینند تا او هم بنشیند؟ بعضی زن ها مودبانه وارد زندگی زن های دیگر می...
خاطرات سفرهای من
شنبه بیست و یکم فروردین ۱۳۹۵. خاطرات مارماریس عروس ترکیه. نوروز سال 1395 بود که با توجه به تبلیغات گسترده ای که آژانس ها برای شهر مارماریس در کشور ترکیه انجام داده بودن یه بار دیگه تصمیم گرفتیم که به ناچار بریم ترکیه خلاصه بعد از کلی تحقیق هتل پنج ستاره all مارتی ریزورت رو انتخاب کردیم که تقریبا بهترین هتل مارماریس بود که برای هر نفر 2840000 هزار تومان پرداخت کردیم و میشه گفت بهترن زمان رفت و برگشت رو انتخاب کردیم . آب و هوای مارماریس. با توجه به اینکه ما سفرمون تو فصل بهار و تعطیلات نوروز بود هوای اونجا...