KHATERATESOROUSH.BLOGFA.COM
نی نی گولونی نی گولو -
http://khateratesoroush.blogfa.com/
نی نی گولو -
http://khateratesoroush.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
19
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.25 sec
SCORE
6.2
نی نی گولو | khateratesoroush.blogfa.com Reviews
https://khateratesoroush.blogfa.com
نی نی گولو -
khateratesoroush.blogfa.com
نی نی گولو - تولد من
http://www.khateratesoroush.blogfa.com/post-18.aspx
من سروش هستم. در تاریخ ۳/۱۲/۹۰ روز چهارشنبه دنیا اومدم. امروز دقیقا چهل و سه روز میشه که مهمون خونه مامان و بابام هستم. خودمونیم ها اینجا خیلی من رو دوست دارن ها. همه میان منو زیارت می کنن. مامانیم میگه میان دیدن ولی اینم یه جورایی زیارت هستش دیگه. امروز عکس خودم رو گذاشتم از اون عکس عاریه هم خسته شده بودم راستش خودم قشنگترم ها. وای خسته شدم برم یه ذره بخوابم قوی پنجه بشم بیام. این چند روزه همش کارم خوردن و خوابیدن و جی جی کردن بوده. خیلی راحته من نمی دونم چی میگن زندگی سخته من که خیلی راحتم.
نی نی گولو
http://www.khateratesoroush.blogfa.com/9007.aspx
املوز شبه تبلد عمه ام هستش. من خیلی از تبلد خوشم میادش. لفتیم بلا عمه کیک و کادو گلفتیم بلیم شب خونه اشون بخولیم.جاتون خالی . لاستی دیلوز دایی و زنش اومدن خونه ما.بازم کادو آخ جونم. ابلته این دایی دلوغکیه منه چون دایی مامانم هستن ولی فلقش نباشه چون منو دوست داله هربال میادش میگه این فسقلی خوبه ولی دیلوز میگفت این پسمله خوبه؟ من می خواستم بیام بیلون باهاش دست دستی تنم ولی خوب نشد.خجالته و هزال دلدسل. نوشته شده در شنبه سی ام مهر ۱۳۹۰ساعت 13:48 توسط سروش. من کاکل به سرم. زیلم خط بتشن تو امتحان کنکول میام .
نی نی گولو
http://www.khateratesoroush.blogfa.com/9104.aspx
من امروز چهار ماه و یک هفته سن دالم.تو این مدت خیلی کالا می تونم انجام بدم. الان بلا مامانیم می خندم و کلی ذوق می کنم. البته مامان و بابا بیشتر بلا من ذوق می کنند. آخه خیلی دوستم دالن.من تو این مدت دستهام رو شناختم و هر روز گره اونا رو باز می کنم همه اش قاطی میشن با هم آخه. الان چندلوزیه مامانیم به من لعاب بلنج میده من خیلی دوست دالم خومزه هستش. تازه می خواد برای من توش چیزای دیگه بلیزه من منتظرم چون من خیلی غذا دوس دالم. یه چیز قایمکی هم بگم من خیار و گیلاس و هندونه هم خوردم.
نی نی گولو
http://www.khateratesoroush.blogfa.com/9006.aspx
دیلوز نبودیم با مامان لفته بودیم ملخصی. آخه پای مامانیم متکا شده بود آدم یاد ژله می افتاد. لفتش دکتل خانم دکتل گفت باید بله ملخصی. همش تصقیل منه. خودم می دونم ولی مامانیم میگه نه .ازبس دوسم داله ها. دیشبشم عمه ام لو دیدم خیلی دوشم داله احبالم لو پلسید از مامانی. همش همین بود دیده خسته هلاک شدم بلم لالاکنم لشدم زیادشه. نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۰ساعت 13:53 توسط سروش. منم نی نی .بابایی. سلام علضیدم بر همگی. منم نی نی .بابایی. ملخصش لسیدیم به ملححات، حسته شودین؟ خوش تیپی کوشت مارا آخ خودا جون.
نی نی گولو
http://www.khateratesoroush.blogfa.com/9101.aspx
من سروش هستم. در تاریخ ۳/۱۲/۹۰ روز چهارشنبه دنیا اومدم. امروز دقیقا چهل و سه روز میشه که مهمون خونه مامان و بابام هستم. خودمونیم ها اینجا خیلی من رو دوست دارن ها. همه میان منو زیارت می کنن. مامانیم میگه میان دیدن ولی اینم یه جورایی زیارت هستش دیگه. امروز عکس خودم رو گذاشتم از اون عکس عاریه هم خسته شده بودم راستش خودم قشنگترم ها. وای خسته شدم برم یه ذره بخوابم قوی پنجه بشم بیام. این چند روزه همش کارم خوردن و خوابیدن و جی جی کردن بوده. خیلی راحته من نمی دونم چی میگن زندگی سخته من که خیلی راحتم.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
نگاه به زندگی - چرا...؟
http://www.sar-nevesht.blogfa.com/post-15.aspx
دیروز کنار یک آب سردکن ایستاده بودم و داشتم زمین رو نگاه میکردم. یکی اومد و شیر آبسردکن رو باز کرد اما چون خراب بود آب از کنارش پایین اومد و روی موزاییک ها شروع به حرکت کرد. اول یه باریکه بود که از شیارهایی که روی موزاییک ها بود راهش رو پیدا میکرد و جلو میرفت.همین طور باریکه های دیگه هم از شیار های دیگه اومدند و تو یه مسیری به اون قبلی وصل شدند! در عرض چند دقیقه کل موزاییک ها یک رنگ شدند و اون باریکه ها حالا دیگه تبدیل شده بودند به یکی! یک نگاه , یک سرنوشت , یک خاطره , یک دوست . عشق تلخ یا شیرین.
نگاه به زندگی - آموزش زبان ترکی (1)
http://www.sar-nevesht.blogfa.com/post-19.aspx
آموزش زبان ترکی (1). قراره از این به بعد یه قسمت داشته باشیم تحت عنوان آموزش زبان ترکی که یکی از خواننده های این وبلاگ(آقای وحید نادری) لطف و قبول زحمت کردند. از اعداد شروع می کنیم. حالا ده رو با همه جمع میکنی برای مثال یازده میشه اون بیر .دوازده میشه اون ایکه. تا به بیست برسی. مثال 1390میشه مین اوچ ایز دوقسان. قبلا شنیده بودم تلفظ ۲ ایکی بود و ۳ اوچ.کدوم درسته؟ تلفظ ۴ با او نیست؟ در ۴۰ روی ر ساکنه؟ برای شروع خوب بود.ممنون. نوشته شده در دوشنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۰ساعت ۲۱:۱۷ بعد از ظهر توسط مهشید.
نگاه به زندگی - سوال...
http://www.sar-nevesht.blogfa.com/post-22.aspx
برداشتتون از عکس زیر چیه؟ نوشته شده در دوشنبه سوم مرداد ۱۳۹۰ساعت ۱۰:۲ قبل از ظهر توسط مهشید. یک همیشه یک است , شاید در تمام عمرش نتواند بیشتر از یک عدد باشد , اما بعضی اوقات میتواند خیلی باشد:. یک نگاه , یک سرنوشت , یک خاطره , یک دوست . عشق تلخ یا شیرین. نی نی گولو(عشق من). پیچک آغوشت دور احساسم باد. دچار باید بود , دچار. دست نوشته های یک کدو تنبل!
نگاه به زندگی
http://www.sar-nevesht.blogfa.com/8911.aspx
خلاصه ی قسمتی از فیلم اختاپوس:. یعنی حاضر شد پسرش که نامزد هم داشت و خیلی جوون بود با پیرزنه ازدواج کنه اما شوهرش این کار رو انجام نده! و بعد سعی میکنه مردهای مجرد اطراف رو به ازدواج با اون پیرزن تشویق کنه که موفق نمیشه و . راجع به مهر مادری خیلی خیلی شنیدیم.انقدر که یه جورایی فکر میکردم هیچ چیز نمیتونه اونو زیر سوال ببره! اما این نکته رو فراموش کرده بودم که مادر هم یک زنه با خصوصیات یک زن! نوشته شده در شنبه سی ام بهمن 1389ساعت 11:9 بعد از ظهر توسط مهشید. بار زندگی را با رشته عمرم به دوش می کشم. قطره بار...
نگاه به زندگی - 200 تومن...
http://www.sar-nevesht.blogfa.com/post-23.aspx
چند روز پیش تو اتوبوس بودم.آخرین ایستگاه بود.چون عجله داشتم اولین نفر رفتم تو قسمت مردونه ایستادم تا اتوبوس نگه داره کرایه رو بدم و پیاده شم و از صف طولانی و عذاب آور خانوم ها نجات پیدا کنم. سکه افتاده بود بین پاهای یه مرد دیگه که فکر میکنم کارگر بود و داشت با تلفنش حرف میزد.اومدم به اون آقا بگم که پولش کجا افتاده که دیدم مرده پاش رو گذاشت رو سکه و همین طور که حرف میزد با پاهاش سکه رو رو زمین هول داد و جلو برد.کنجکاو شدم ببینم چه طوری میخواد جلوی همه دولا شه و سکه رو برداره! و مرد مال باخته! پیچک آغوشت د...
نگاه به زندگی
http://www.sar-nevesht.blogfa.com/9007.aspx
چند روز پیش تو اتوبوس بودم.آخرین ایستگاه بود.چون عجله داشتم اولین نفر رفتم تو قسمت مردونه ایستادم تا اتوبوس نگه داره کرایه رو بدم و پیاده شم و از صف طولانی و عذاب آور خانوم ها نجات پیدا کنم. سکه افتاده بود بین پاهای یه مرد دیگه که فکر میکنم کارگر بود و داشت با تلفنش حرف میزد.اومدم به اون آقا بگم که پولش کجا افتاده که دیدم مرده پاش رو گذاشت رو سکه و همین طور که حرف میزد با پاهاش سکه رو رو زمین هول داد و جلو برد.کنجکاو شدم ببینم چه طوری میخواد جلوی همه دولا شه و سکه رو برداره! و مرد مال باخته! پیچک آغوشت د...
نگاه به زندگی - داستان...
http://www.sar-nevesht.blogfa.com/post-16.aspx
پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت . ماجرای کارهای خودمان را می نویسید؟ درباره ی من می نویسید؟ پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت :. درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته هایم مدادی است که با آن می نویسم . می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی . پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید . اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام . بستگی داره چطور به آن نگاه کنی . در این مداد 5 خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری ، تا آخر عمرت با آرامش زندگی می کنی . یک نگا...
نگاه به زندگی - انتظار...
http://www.sar-nevesht.blogfa.com/post-20.aspx
بارها و بارها از خیابون ولیعصر رد شدم اما هیچ وقت سرم رو بالا نگرفتم و به آسمون نگاه نکردم! تا اینکه یه روز تو ماشین نشسته بودم و داشتم آسمون رو میدیدم که نزدیک میدون تجریش شدم.نگاهم به درختهای اطراف افتاد. از دو طرف دارند به هم میرسند! الان خیلی خیلی نزدیکند. شاید فقط چند سال دیگه. و این رسیدن به هم به نظرم خیلی شیرینه چون یه انتظار طولانی به دنبالش بوده! اگه قرار بود چند سال بعد از کاشته شدن به هم برسند خیلی به سطح زمین نزدیک بودند و احتمالا نه قطعا! از ته قطع میشدند. زندگی ما آدما هم همین طوره.
نگاه به زندگی - داستان جالب...
http://www.sar-nevesht.blogfa.com/post-18.aspx
چوپان بيچاره خودش را كشت كه آن بز چالاك از آن جوي آب بپرد نشد كه نشد! او ميدانست پريدن اين بز از جوي آب همان و پريدن يك گله گوسفند و بز به دنبال آن همان. عرض جوي آب قدري نبود كه حيواني چون بز نتواند از آن بگذرد . نه چوبي كه بر تن و بدنش ميزد سودي بخشيد و نه فريادهاي چوپان بخت برگشته. پيرمرد دنيا ديدهاي از آن جا ميگذشت وقتي ماجرا را ديد پيش آمد و گفت من چاره كار را ميدانم. آنگاه چوب دستي خود را در جوي آب فرو برد و آب زلال جوي را گل آلود كرد. چوپان مات و مبهوت ماند. اين چه كاري بود و چه تأثيري داشت؟
نگاه به زندگی - تبریک..
http://www.sar-nevesht.blogfa.com/post-17.aspx
آغاز سال نو رو به همه ی دوستای گلم تبریک و تهنیت عرض میکنم. امیدوارم که سالی پر برکت باشه براتون. نوشته شده در دوشنبه یکم فروردین ۱۳۹۰ساعت ۴:۶ قبل از ظهر توسط مهشید. یک همیشه یک است , شاید در تمام عمرش نتواند بیشتر از یک عدد باشد , اما بعضی اوقات میتواند خیلی باشد:. یک نگاه , یک سرنوشت , یک خاطره , یک دوست . عشق تلخ یا شیرین. نی نی گولو(عشق من). پیچک آغوشت دور احساسم باد. دچار باید بود , دچار. دست نوشته های یک کدو تنبل!
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
19
خاطرات سوخته خلخوو
چه غریبم بی تو اینجا. میشه کنج حرمت گوشه قلب من باشه. چقدر جای تو خالی ست. اي مهربانم چه زيباست به خاطر تو زيستن. و براي تو ماندن و به پاي تو سوختن. آنروز که مهمان قلبم شدي ، خوب به ياد دارم ،. روزي كه با خود گ فتم كسي را يافته ام كه ديگر از دست نخواهم داد . دانستم ، دير زمانيست كه مي شناسمت . روزي كه تورا ديدم با خود گفتم كه يگانه ي خويش را يافتي. پس ديوانه وار عاشقش باش ، اورا چون پروردگارت بپرست ،. عزيز بدارش و تا سرحد مرگ عاشقش باش . يادم هست آنهنگام كه عاشقت شدم باخود پيمان بستم. يادم باشد که :.
خاطرات سوخته
LOVE is the biggest LIE. امشب دلم گرفته از تو شکایت داره. از تو و بی وفاییت هزار حکایت داره. امشب دلم گرفته ناله و غصه داره. از این شبای تنهایی هزار تا قصه داره. نوشته شده در پنجشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۱ساعت 8:0 توسط اکسیژن. خیلی وقته که رفتی. خیلی وقته که رفتی دلم هنوز شکسته. اما هنوز عاشقته به هیشکی دل نبسته. خیلی وقته که رفتی عشقت تو سینه م دفن بوده. روزام بی تو نمی گذره برام قده یه قرن بوده. نوشته شده در پنجشنبه نهم شهریور ۱۳۹۱ساعت 8:0 توسط اکسیژن. هنوزم دوس ت دارم قده یه دنیا عزیزم.
khateratesookhte.mihanblog.com
خاطرات سوخته
LOVE is the biggest LIE. جمعه بیست و هفتم اسفند 1389. نوشته شده توسط: اکسیژن [(O2)]. با هفته ای یک ترانه. و در روزهای پنجشنبه. پنجشنبه دوازدهم بهمن 1391. نوشته شده توسط: اکسیژن [(O2)]. رفتی پر شدم از گذشته ها حسرت یه لحظه بیشتر موندنت. عمری که می سوزه و می سوزونه شیرین ترین خاطرات بودنت. خاطرات شیرین گذشته ها می سوزن تو حسرت اون لحظه ها. می سوزه و با خودش می سوزونه دلمو تو غربتی بی انتها. پنجشنبه پنجم بهمن 1391. نوشته شده توسط: اکسیژن [(O2)]. منو یه نگاه سنگین با دلی ببین چه غمگین. پنجشنبه چهاردهم دی 1391.
khateratesoolhte.mihanblog.com
خاطرات سوخته
جمعه 6 اسفند 1389 08:31 ق.ظ. بازدید این ماه :. بازدید ماه قبل :. تعداد کل پست ها :. آخرین بروز رسانی :.
نـــا گفتـــ ــ ـهـ هــ ـ ـــا
نا گفت ه ه ا. بیا ناگفته هامان را بگوییم.شاید فردایی برای گفتن نباشد. به وبم خوش اومدی. اگه دلت خواست پست هایی که به اشتراک میزارم رو بخون ونظربده. عادت ندارم درد دلم را به همه کس بگویم! پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم تا همه فکر کنند نه دردی دارم و نه قلبی! بیشتر از هر زمآنی. دوست دارم خودم باشم! دیگر نه حرص بدست آوردن را دارم. و نه هراس از دست دادن را . هرکس مرا میخواهد بخآطر خودم بخواهد. دلم هوای خودم را کرده است . ک آش زندگی از ای نآ داشت:. دلم تنگ می شود گاهی! یک دوستت دارم ساده! دو فنجان قهوه ی داغ.
نی نی گولو
ورود به 18 ماهگی. سلام من امروز به مامانیم وکالت کاری دادم بیاد اینجا عکسم رو نمایش بده.من بزرگ شدم و الان نزدیک ۱۸ ماهگی رسیدم به قول قدیمیا یک و سال و نیم عمر از خدا گرفتم. روزهای بعدی میام تا باز براتون بنویسم.از اینجا تشکر میکنم از افرادی که تو این مدت مشوق من بودن با تشویق هاهی پی در پی منو به آتش افروزی در خانه ترغیب می کردن. میام و مینویسم از شیرین کاری های خودم. نوشته شده در دوشنبه چهاردهم مرداد 1392ساعت 15:3 توسط سروش. فعلا بلم بخوابم تا بعد بیام باز ثبت خاطلات کنم. وای خسته شدم برم یه ذره بخواب...
خاطرات صورتی
اتل متل توتوله اردو بگو چه جوووره! به نام خوب خدا . . . ای واااااای.اصلا روم نمیشه سرمو بلند کنم نیگاتون کنم! خلاجت می کچم بعد اینهمه وقت! بخدا باورتون نمیشه چقده سرم شلوغ بوده تو این مدت.باید واسه کنکور آماده می شدم.بعدشم که استراحت و استرس منتظر جواب موندن اصلا حال و حوصله نذاشته بود واسم. دو سه هفته پیشم وقتی خواستم اپ کنم همه ی مطالبو از حفظ نوشتم اما از شانس بد من قبل اینکه ثبت کرده باشم نتم یهو قطع شد! راستی . . کنکورم قبول شدم. خب از اینا که بگذریم میرسیم به خاطرات صورتی. اونا هم که از خدا خواسته ...
باران
سایت اجتماعی فارس عرب. ساعت 5 نیم صبحه همین الان آخرین قسمت از فیلمی که. دوروز پیش شروع به دیدنش کرده بودمو تموم کردم. سریال کره ای وارثان . خیلی قشنگ بود .خیلی لذت بردم. حس خوبی دارم امیدوارم حداقل چند دقیقه ای این حس برام بمونه. یکشنبه ۲۰ بهمن۱۳۹۲ ] [ 5:30 ] [ باران ]. این روزام همش شده بود تکرار. شب بخواب" صبح پاشو "تا ظهر علاف بگرد" ظهر ناهار بخور بخواب ". شب پاشو شام بخور" تلویزیون تلویزیون لپ تاپ" و باز هم خواب ". و این روند همچنان ادامه داشت. خوب همینه که آدم دچار خستگی روحی و افسردگی میشه دیگه.
خاطرات طالقان
دلنوشته ها و خاطرات طالقان با نثر شیوای طالقانی(تاتی). ساعت سه نصمه شو ب که برسی یم طالقان. داران و سبزی یانو کلمان و هلو پیوندی ر یک باز دید کوردیمو و مخصوصا بیصحابه فلفلانی گو ن شا شو شهرک د به اسم فلفل شیرین بخرستیمو چنان زهر ماری درومی که اگه یک دانشه دنای یه قزقان آبه گوشتی میان و مرتاض هندی یی پیش بنگنی فحش خار مادر آدومی حواله مینه و تا خود هندوستان طی طریق مینه. تا لحاف و دوشکه پهن کنیم و به امید خدا چک نی قوه بکوعه ساعت چهار گردی. خو دروم یا بیداری؟ ننه م دی خو د بپ رست و بتوم چیه؟ خلاصه که دو س...
خاطره
اونی ک بخاد 100% میخاد. هر تیمی ک ببره. اما بیشتر واسه چیزایی ک برام مهمن. شیطونی و دیوونه بازی؟ منمو اشکایی ک ازشون خجالت نمیکشم. منمو حسودیو بی منطقیام. منمو عشقمممم تو رویآم. منمو این احساسات عجیب ک درکش واسه خیلیا سخته. شنبه هشتم فروردین ۱۳۹۴ ] [ 18:42 ] [ فاطمه راد ]. پرچم دخترا همیشه بالاس: . قالب وبلاگ داستان عاشقانه. دانلود احسان خواجه امیری جدید. طراح قالب : آوازک. Theme By : Avazak.ir.
خاطرات تلخ
این روزها خنده ام شکلاتی شده است ان هم از نوع خالصش. دلم شکست000 / سماء. ღبرای دل خووودمممم /شیوا. بیا تو ببین چه خبره! همسری از جنس فرشته. نقطه سر خط/ نسترن. بزرگترین وبلاگ ریاضی ایران. حرف های ناگفته ی ! پرواز را بخاطر بسپار . پرنده مردنیست/ایلین. اینجا جای بدی نیست. فقط همین. چشم های بارانی من *. ناگفتنی های تنهایی امیر علی. ٠ احساس شک ٠. ن سی م پ ای ی زی. خط خطی های من. مطالب توپ برای وبلاگ. ورود افراد بی جنبه ممنوع. دلنوشته های سایه روشن. کد های زیبا سازی وبلاگ. سفيد كننده زير بغل. واسه وقت ک شی!