di-lemmaa.blogspot.com
dilemma: 2006.12
http://di-lemmaa.blogspot.com/2006_12_01_archive.html
Tuesday, December 26, 2006. خاطره، بازم تمرین با هم بودن ها. کم کم داره دیر میشه. وچقدر دوره لحظه های با هم شنیدن؟ به مردی که اونجا نشسته نگاه کن ،زیر لب چی رو داره زمزمه می کنه اونوقت من هنوز در نوشته هام "من" موندم! شایدم من موندم و نوشته هام! شاید پیر مردی که از خوندن قرآن توی این هوای سرد اونم تو این ایستگاه متروزندگیشومیگذرونه بیشتر از همه ما قدر واژه ها رو میدونه،چون با تک تکشون شکم بچه هاشو سیر میکنه! تصورشو بکن بچه هاش لغتهای قرآنو لای نون میپیچند و یکی یکی از حلقومشون پایین میدن. واگر این نبود چ...
di-lemmaa.blogspot.com
dilemma: 2006.05
http://di-lemmaa.blogspot.com/2006_05_01_archive.html
Monday, May 15, 2006. شبیه کی؟شبیه یک آرزو؟شبیه خیال! شبیه تنهایی ؟ شبیه ماه پشت مه؟شبیه بارون خاطره؟شبیه پنجره های بسته نگاه ،شبیه به کی ؟شبیه خودم؟ من شبیه کیم؟تنهاترین ،تنهاترین،در قصر تنهایی! به چه می اندیشم؟ نمی دانم؟ سالهاست که این واژه مأنوس لحظات و هم آلود ذهنم گشته! مدتهاست که ناباورانه مرهم گذاشته ام بر دردهایی که با من است؟ به کدامین امید؟با یاد کدامین خاطره خوش باشم ؟ شبیه هیچ کس نیستم ،پشت نوشته هایم همه چیز هست جز من. Subscribe to: Posts (Atom).
di-lemmaa.blogspot.com
dilemma: 2007.08
http://di-lemmaa.blogspot.com/2007_08_01_archive.html
Wednesday, August 08, 2007. میای بریم پارک؟ میای بریم قدم بزنیم؟ میای بریم فراموش کنیم؟ میای بریم پارک؟ می تونم نظرتو راجع به خودم بدونم؟ گوشام داره باز میشه،درست مثه وقتی که از هواپیما پیاده میشم. میتونم نظرتو راجع به خودم بدونم؟ میای بریم پارک؟ آره عزیزم همش مثه یه کشیده آبداره دردشم مال یه لحظس،مگه اینکه بخوای یه لحظه رو انقد کشش بدی که از درد یه کشیده بمیری! پس باهام حرف بزن لااقل. حتی اونقد عاشق نبودی که از عشقم خوابت نبره. می خوام تو بیداری یه کاری بکنم واست که تو خوابم نمی تونستی ببیینی.
di-lemmaa.blogspot.com
dilemma: 2010.08
http://di-lemmaa.blogspot.com/2010_08_01_archive.html
Sunday, August 22, 2010. فرار که نمیکنم، من پیش توام! فقط بذار یه کمی دلم پاک تر شه، آماده تر شه، قول مردونه میدم که زودی بیام! خیلی جالبه پسر، هنوز سه سالم نگذشته، اما من هیچ کسیو از لابلای این کلمه ها نشناختم! اصلا یکی دیگه بودم! نمی دونم. اما خداییش خیلی عالی بود، باید کلی فکر می کردم که منظورم از این جمله چی بوده! Subscribe to: Posts (Atom).
flamingspot.blogspot.com
Flaming: Flaming Reloaded
http://flamingspot.blogspot.com/2012/02/flaming-reloaded.html
Emitting flames, very hot, of a flame colour, passionate, expressing annoyance.". Thursday, February 02, 2012. خوش برگشتی عزیز دل :). February 05, 2012 3:40 PM. خیلی کار خوبی کردی. منو از کمبود وبلاگ نجات دادی! در ضمن شما خیلی خوشبختی با این هدیه ی سرنوشتت! March 21, 2012 11:53 AM. Subscribe to: Post Comments (Atom). View my complete profile. سقوط بدون چتر نجات. عشای ربانی یک کولی. بازگشت به فانوس دریایی. ستایش دریا خاک ابر گیاه.
flamingspot.blogspot.com
Flaming: No Comment!
http://flamingspot.blogspot.com/2010/03/no-comment.html
Emitting flames, very hot, of a flame colour, passionate, expressing annoyance.". Sunday, March 21, 2010. عشقبازی کار بازی نیست ای دل سر بباز. زان که گوی عشق نتوان زد به چوگان هوس. دل به رغبت می سپارد جان به چشم مست یار. گر چه هشیاران ندادند اختیار خود به کس. Subscribe to: Post Comments (Atom). View my complete profile. سقوط بدون چتر نجات. عشای ربانی یک کولی. بازگشت به فانوس دریایی. ستایش دریا خاک ابر گیاه.
flamingspot.blogspot.com
Flaming: November 2008
http://flamingspot.blogspot.com/2008_11_01_archive.html
Emitting flames, very hot, of a flame colour, passionate, expressing annoyance.". Monday, November 10, 2008. با فالی از حافظ آغاز شد و با آهنگی از دل به پایان رسید. کوتاه. برقی کمتر از یک سال. گویی حافظ داستانش را نوشته بود. Subscribe to: Posts (Atom). View my complete profile. سقوط بدون چتر نجات. عشای ربانی یک کولی. بازگشت به فانوس دریایی. ستایش دریا خاک ابر گیاه.
flamingspot.blogspot.com
Flaming: February 2012
http://flamingspot.blogspot.com/2012_02_01_archive.html
Emitting flames, very hot, of a flame colour, passionate, expressing annoyance.". Saturday, February 11, 2012. به قولی آن قدر مستم که ذهنم صدای آهنگ را دنبال نمی کند. با نویز سفید اشتباه گرفته می شود که در فضا می پیچد و با خود می برد. ابر سفیدی همه جا را گرفته که نمی دانم گرد محیط است که لحظاتی پیش سبز بوده یا غبار بهشتی ست که زمان مستی جلوی تصویر می گیرد. به همه حال مناسب است. به سن ما و شعور ما بیشتر می خورد. بر تک-صندلی سرخ کافه به صدای آهنگ می رویم و برمیگردیم به سپیدی ابر. Thursday, February 02, 2012.
di-lemmaa.blogspot.com
dilemma
http://di-lemmaa.blogspot.com/2007/07/blog-post.html
Sunday, July 01, 2007. گاهی از پس سینه تنهایی شهر،هذیان های سالخورده قلبی خاموش چنان زمزمه های زندانی خسته ای را نثار تاریکی شبهایش می کند که گویی تمام هیجان عالم درریزش قطره اشکی روشن به دل مرواریدی خفته خلاصه شده است. و آغازی آنچنان که باید. و آغازی آنچنان که باید و شاید. Subscribe to: Post Comments (Atom).
di-lemmaa.blogspot.com
dilemma
http://di-lemmaa.blogspot.com/2007/10/blog-post.html
Wednesday, October 03, 2007. Kheily ba neveshtat hal kardam, ama nafahmidam chi bood! Subscribe to: Post Comments (Atom).