khodmokhtarname.blogfa.com

taranehaieman.blogfa.com

فصل ترانه های بد ! - ... و ترانه همچنان نفس می کشد!

http://www.taranehaieman.blogfa.com/post-1.aspx

فصل ترانه های بد! و ترانه همچنان نفس می کشد! و باز هم سلام . سلامی که هیچگاه و هرگز کهنه نمی شود . حتی پس از بغضها و اشکها و خاطره ها . حتی پس از وداع و جدایی ها و تحول ها . سلام معجزتی است از آسمان! مصطفی مدتی نبود . بود . اما با خودش نبود . تنها نشسته بود به تماشای دلتنگی های پائیزیش . شیشه ای بود که شکسته شد و خرده شیشه هایی که باید ذوب می شدن تا بلوری دوباره متولد بشه . پیله ای بود که باید پروانه می شد و پرواز می کرد . که اگر نبود همه و همیشه بازنده بودن و بس! و اما ترانه ! فصل ترانه های بد! لالایی خ...

taranehaieman.blogfa.com

فصل ترانه های بد !

http://www.taranehaieman.blogfa.com/8711.aspx

فصل ترانه های بد! و ترانه همچنان نفس می کشد! تا افق آئينه ، تا شكوه خورشيد. نو بهاري از تو ، بر سر من باريد. لمس دستاي نور ، لمس زيبايي بود. سايهيمن در تو ، پاك رؤيايي بود. باشكوه و ايمن ، مثل امن آغوش. من تو در خلسه ، همهدنيا خاموش. تا افق آئينه ، پ ر شد و جاري شد. خواب نيلوفرها ، رقص بيداري شد. ايننوازش،اينعشق، با تو معنا داره. از من از دستام ، آرزو ميباره. تو نگاهم كردي ، در سكوت پائيز. واژه بي معنا شد ، با حضوري لبريز. اونور نور و نور ، تا ته دل بستن. تو هميشه هستي ، در منو ياد من. سایت رسمی حمید حامی.

taranehaieman.blogfa.com

فصل ترانه های بد !

http://www.taranehaieman.blogfa.com/9005.aspx

فصل ترانه های بد! روح یک کودک سی ساله! بعد از تو ! بعد از تو ای رویای دور کودکی ها ، دیگر به خواب هیچ کس باران نیامد. آن برکه ی پر ماهی و آن حوض آبی ، گردابه ای در خاطراتی گیج و ممتد. بعد از تو آن لبخندهای گرم و شیرین ، من را به تنهایی و دلتنگی سپردند. آن روزها در سایه ی آن روزها ماند ، آن روزها من را به رویایم نبردند. رویای رود کوچکی در جنگلی سبز ، رویای قایق ساختن ، اما به سختی. رویای خیس خواب بعدازظهر گیلان ، در گوشه ی پر سایه ای ، زیر درختی. حالا من اینجا با تمام اشتیاقم ، دلتنگ آن افسانه های دور هستم.

taranehaieman.blogfa.com

فصل ترانه های بد !

http://www.taranehaieman.blogfa.com/8802.aspx

فصل ترانه های بد! سکوت سرشار از ناگفته هاست! تو رگ پوسیده ی یه کوچه باغ ، تو صدای پیر و خشک یه کلاغ. عطر پائیزه که غوغا می کنه ، یه طلسم تازه بر پا میکنه. توی آسمون گیج و سرسری ، تو دل لحظه های خاکستری. عطر پائیزه که غوغا میکنه ، خاطراتمو تماشا می کنه. عصر اون جمعه ی پائیزی سرد ، آسمون اسم تو رو صدا می کرد. از تموم ابرا ماتم می بارید ، کسی فریاد منو نمی شنید. سایه ها از سر من رد می شدن ، سایه ها خطای ممتد می شدن. بی تو من موندم و سایه ی خودم ، رو به قلب آسمون ضجه زدم. سایت رسمی حمید حامی.

taranehaieman.blogfa.com

فصل ترانه های بد ! - سکوت سرشار از ناگفته هاست !

http://www.taranehaieman.blogfa.com/post-6.aspx

فصل ترانه های بد! سکوت سرشار از ناگفته هاست! تو رگ پوسیده ی یه کوچه باغ ، تو صدای پیر و خشک یه کلاغ. عطر پائیزه که غوغا می کنه ، یه طلسم تازه بر پا میکنه. توی آسمون گیج و سرسری ، تو دل لحظه های خاکستری. عطر پائیزه که غوغا میکنه ، خاطراتمو تماشا می کنه. عصر اون جمعه ی پائیزی سرد ، آسمون اسم تو رو صدا می کرد. از تموم ابرا ماتم می بارید ، کسی فریاد منو نمی شنید. سایه ها از سر من رد می شدن ، سایه ها خطای ممتد می شدن. بی تو من موندم و سایه ی خودم ، رو به قلب آسمون ضجه زدم. سایت رسمی حمید حامی.

taranehaieman.blogfa.com

فصل ترانه های بد !

http://www.taranehaieman.blogfa.com/8712.aspx

فصل ترانه های بد! عصر جمعه یه طلسمه ، مث موندن مثل مردن. زیر تاق این تمدن ، بی صدا زمزمه کردن. سرنوشت نیمه کاره ، به فراموشی دچاره. جمعه های سرد و دلگیر ، هر کسی فکر فراره. آدمای مست و تنها ، رد ابرا رو می گیرن. لحظه ی نم نم بارون ، زیر هیچ چتری نمیرن. هر کسی کنج یه رویا ، زل زده به آسمونا. همه ی ساعتا خوابن ، همه ی آدما تنها. جمعه ی سیاه و ساکت ، باز نصیب آدما شد. شهر شاعرای مرده ، آخرین پناه ما شد. عصر جمعه مشق مرگه ، نه سفیدی نه سیاهی. یه مداد نصفه نیمه ، تا ابد کاغذ کاهی. سایت رسمی حمید حامی.

taranehaieman.blogfa.com

فصل ترانه های بد !

http://www.taranehaieman.blogfa.com/9003.aspx

فصل ترانه های بد! اگر چه گاه به گاه . ولی هستم! ترانه هرگز نمی میرد . بلکه در پیله ی خود انتظار پروانه شدن را می کشد . تا به رهایی و جاودانگی برسد ! تبسم می کنم ! صبور و ساکتم اما ، دلم رو زیر و رو کردم. نه اینکه حال من خوبه ، پی یک حرف می گردم. اونی که عشقو معنا کرد ، فقط با ضربه ی تیشه. حالا با بودنت هر روز ، بدهکار خودش میشه. نه راهی پیش رو دارم ، نه برگشتی سزاواره. آخه رو چتر ما دوتا ، دیگه بارون نمی باره. چراغ زرد تردیدی ، میون رفتن و موندن. نه پای موندنم میشی ، نه میری تا ته رفتن. جان غزل- امید نقوی.

taranehaieman.blogfa.com

فصل ترانه های بد ! - روح یک کودک سی ساله !

http://www.taranehaieman.blogfa.com/post-8.aspx

فصل ترانه های بد! روح یک کودک سی ساله! بعد از تو ! بعد از تو ای رویای دور کودکی ها ، دیگر به خواب هیچ کس باران نیامد. آن برکه ی پر ماهی و آن حوض آبی ، گردابه ای در خاطراتی گیج و ممتد. بعد از تو آن لبخندهای گرم و شیرین ، من را به تنهایی و دلتنگی سپردند. آن روزها در سایه ی آن روزها ماند ، آن روزها من را به رویایم نبردند. رویای رود کوچکی در جنگلی سبز ، رویای قایق ساختن ، اما به سختی. رویای خیس خواب بعدازظهر گیلان ، در گوشه ی پر سایه ای ، زیر درختی. حالا من اینجا با تمام اشتیاقم ، دلتنگ آن افسانه های دور هستم.

taranehaieman.blogfa.com

فصل ترانه های بد !

http://www.taranehaieman.blogfa.com/8701.aspx

فصل ترانه های بد! و ترانه همچنان نفس می کشد! و باز هم سلام . سلامی که هیچگاه و هرگز کهنه نمی شود . حتی پس از بغضها و اشکها و خاطره ها . حتی پس از وداع و جدایی ها و تحول ها . سلام معجزتی است از آسمان! مصطفی مدتی نبود . بود . اما با خودش نبود . تنها نشسته بود به تماشای دلتنگی های پائیزیش . شیشه ای بود که شکسته شد و خرده شیشه هایی که باید ذوب می شدن تا بلوری دوباره متولد بشه . پیله ای بود که باید پروانه می شد و پرواز می کرد . که اگر نبود همه و همیشه بازنده بودن و بس! و اما ترانه ! فصل ترانه های بد! لالایی خ...