khooneye-ma-2-ta.blogfa.com

bahar-and-milad.blogfa.com

جیـغ میکِشـَد قَلبَمـ از عآشقیـ - جیــغ 7

http://www.bahar-and-milad.blogfa.com/post/10

جیغ میک ش د ق لب م از عآشقی. زنانگی ام را اینجآ مینویسم تآ بعد هآبخوانی دلبری هایم را که در غیابت کرده ام. حرفای دیشبش عین خوره داره تمامه وجودمو میخوره .نمیدونم باید احساسه تنفر بکنم یانه؟ دیشب بازم بهش زنگ زدم . فقط بخاطره دوستایی که اینجا بهم گفته بودن نزارم بره. میخاستم دلشو بدست بیارم برگرده به قوله شماها شاید درگیر بوده و من اینو درک کردم به لطفتون. بهم گفت میدونی چیه بهار؟ من برای بودن با تو شزط دارم . میدونستم شرطش چیه. پسرا فقط یک شرط برای عشق دارن .فقط یک شرط برای ادامه دادن دارن. تو اون لحضه ب...

bahar-and-milad.blogfa.com

جیـغ میکِشـَد قَلبَمـ از عآشقیـ - جیــ ـغ +4

http://www.bahar-and-milad.blogfa.com/post/6

جیغ میک ش د ق لب م از عآشقی. زنانگی ام را اینجآ مینویسم تآ بعد هآبخوانی دلبری هایم را که در غیابت کرده ام. دیروز با کلی تب و تاب واسه دومین بار راه افتادم سمته میلادم. ساعت ۵:۳۰ بود رسیدیم بآ سارا میدون استقلال .عجب ذوقی داشتم. استرس وجودم و گرفته بود .بیشتر نگرانه تیپم بودم و قیافم. میلاد با ماشین با یکی از دوستاش اومد دنبالمون .راه افتادیم. باهم ۴تایی رفتیم پارک .قلبم تند تند میزد از اینه جلو ماشین نگام میکرد. منم از پشت خودمو براش لوس میکردم .بهم میگف عینکت و بردار. اقا میلاد داشت با گوشی با یکی از دو...

bahar-and-milad.blogfa.com

جیـغ میکِشـَد قَلبَمـ از عآشقیـ - جیــ ـغ +3

http://www.bahar-and-milad.blogfa.com/post/5

جیغ میک ش د ق لب م از عآشقی. زنانگی ام را اینجآ مینویسم تآ بعد هآبخوانی دلبری هایم را که در غیابت کرده ام. سلوم خانومآ ی عاجق. که فک نکنم پسلی اینجآ رو بخونه. منو عجقم خعلی خوبیم. عاشق تر از دیروز. امروز آق میلاد زنگیده بود ۸ بار دفه ۹ ج دادم. ساعت ۱:۳۰ بود از خواب به زوره زنگآی میلاد بیدار شدم. حالآ تا ساعت ۵ خوب بود همه چی. منم یکم شیمی خوندم. از اوله سال نمرم از ۵ بالاتر نزده بود. وخت استراحت زنگیدم میلادم .اخایی مثله همیشه روبه راه نبود. وختی بش میزنگیدم کلی بهم انرژی میدااد. اما الان دپ بود. تآ فریا...

takpesar-takdokhtar.blogfa.com

❤░ داداشـــــــــے وآبجـــــــــــے ░❤ -

http://www.takpesar-takdokhtar.blogfa.com/post/37

تک دختر بی تک پسر. منی که تابحال ندیدمش عکساشو فیلماشو دیدم کل خونواده و فامیلاشو دیدم اما فقط عکس فقط نت من تابحال حیش نکردم اصلا نمیدونم این سینایی که ساختم وجود داره یا نه؟ اصلا همچین شخصیتی تواین دنیا هست یانه؟ تاریخ پنجشنبه دهم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 22:33 PM. ب س م الله الر ح من الر حيم. وإ ن ی کاد ال ذین ک ف روا ل ی زل قون ک ب أ بصار ه م ل م ا س م ع وا الذ کر و ی قولون إ ن ه ل م جنون و م ا ه و إ لا ذ کر ل لع ل مین. پ روفايل فع ال . قالب تك پسروتك دختر. كلبه ے تنهايي من. من منم.من همينم كه هستم.

fereshteyegoli.blogfa.com

بنام او که خداست

http://www.fereshteyegoli.blogfa.com/9104.aspx

بنام او که خداست. روزهایم سخت می گذرند و شاید تنها مزیتش خوب فکر کردن به خبط و خطاییست که دلم،که دلت را شکسته،مانند اسیری در کویرم که جز سراب چیزی نمی بینم.آزادی دربندم. با چشمانی خیس میخندم،میگریم و اگر و تنها اگر بتوانم می خوابم. باورش شاید سخت و شنیدنش مضحک باشد اما شبها تنها آرزوی خوابیدن میکنم،دیگر از بیخوابی خسته ام.در بیداری کابوس و در خواب کابوس بیداری رهایم نمی کند. راستش این روزها به عطاران و نام فیلمش هم حسودی می کنم،دلم لک زده برای گفتن این جمله:. به چه می نگری؟ با که سخن می گویی؟ در خود شکست...

fereshteyegoli.blogfa.com

بنام او که خداست - بازگشت مجدد

http://www.fereshteyegoli.blogfa.com/post-39.aspx

بنام او که خداست. خدایا کمکم کن تا آنانی که میباید ببخشندم و یاری ده آنانی که با کمک به من به کمکت نیازمندند. آنهایی که تنها ماندند و تنهاییشان را فرو خوردند و دم نزدند. بعد از ۶ ماه دلم میخواهد برگردم به کلبه ای که روزی سرگرمی که نه دلگرمی ام بود. باورش کردم به عنوان امید.خانه امید. سپاس از آنانی که در نبودم بودند.ننوشتم اما آمدند و خواندند. خرسندم که دوباره برگشتم به جمع آنانی که دلشان دریاست. اولین متنم را به بهانه بازگشت و به بهانه اختتامیه جشنواره فجر می گذارم. به امید یک شروع خوب دوباره.

fereshteyegoli.blogfa.com

بنام او که خداست

http://www.fereshteyegoli.blogfa.com/9012.aspx

بنام او که خداست. تحقیر را باور مکن. بر روی بوم زندگی هر چیز میخواهی بکش. زیبا و زشتش پای توست.تقدیر را باور نکن. تصویر اگر زیبا نبود .نقاش خوبی نیستی .از نو دوباره رسم کن .تصویر را باور نکن. خالق تو را شاد افرید .ازاد ازاد افرید پرواز کن تا ارزو. زنجیر را باور نکن. نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم اسفند 1390ساعت 20:55 توسط امیر. از دریا پرسیدم که این امواج دیوانه ی تو از کرانه ها چه میخواهند؟ چرا اینان پریشان و در به در،سر به کرانه های از همه جا بیخبر میزنند؟ دریا در مقابل سوالم گریست! کفش های غمگین عشق.

fereshteyegoli.blogfa.com

بنام او که خداست

http://www.fereshteyegoli.blogfa.com/9102.aspx

بنام او که خداست. تقدیم به وحید.(به رنگ خزان). را بخوانیدش،اما از آخر. قشاع: دردیست که انسان را مایوس سازد. نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم اردیبهشت 1391ساعت 14:45 توسط امیر. من،تو و خدایی که در این نزدیکیست. این روزها فکرم مشغول است. نمی شنوم،نمی گویم،نمی خواهم،نمی فهمم.ذهنم جای دیگریست. گاه عذابم میدهد تنهایی و گاه تمام امیدم می شود یک آینده رویایی. گاه دارمت به امید بودن،گاه ندارمت از ترس نبودن.گاه میخندم و گاه می گریم. سرخی چشمانم برای من.شکفتن لبخندم برای تو. گاهی قریبی غریبم و گاه غریبی قریب.

fereshteyegoli.blogfa.com

بنام او که خداست

http://www.fereshteyegoli.blogfa.com/9105.aspx

بنام او که خداست. این شاید پایان یک آغاز باشد. پیش از آن که طعم تلخ فراموشی به سراغت بیاید. این وبلاگ تا اطلاع ثانوی تعطیل است. نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم مرداد 1391ساعت 18:41 توسط امیر. ضمنا نظر خصوصی هم قبول نیست. یادت نره دوستت دارم. عاشقانه های زهرا و علی. و خداوند عشق را آفرید. خونﮧ ے ما دو ت ا . ای تو هم سقف عزیز. مهندسی خاک دانشگاه شاهرود. دست نوشته های من.