KONJEDI.COM
صفحه نمایشی برتیناThe website is built on Bertina. شما به وب سایت.
http://www.konjedi.com/
The website is built on Bertina. شما به وب سایت.
http://www.konjedi.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
2.6 seconds
N/A
mohsen bahjat
no 46 - laleh ●●●●●●●●●●●●●● blv-yazd-iran
y●d , Yazd, 8917877486
IR
View this contact
N/A
mohsen bahjat
no 46 - laleh ●●●●●●●●●●●●●● blv-yazd-iran
y●d , Yazd, 8917877486
IR
View this contact
N/A
mohsen bahjat
no 46 - laleh ●●●●●●●●●●●●●● blv-yazd-iran
y●d , Yazd, 8917877486
IR
View this contact
N/A
mohsen bahjat
no 46 - laleh ●●●●●●●●●●●●●● blv-yazd-iran
y●d , Yazd, 8917877486
IR
View this contact
14
YEARS
2
MONTHS
15
DAYS
REALTIME REGISTER BV
WHOIS : whois.yoursrs.com
REFERRED : http://www.realtimeregister.com
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
0
SITE IP
185.88.152.152
LOAD TIME
2.594 sec
SCORE
6.2
صفحه نمایشی برتینا | konjedi.com Reviews
https://konjedi.com
The website is built on Bertina. شما به وب سایت.
* تنهایی های علی *
تنهایی های علی *. غم آوارگی و دربدری،. غم تنهایی و خونین جگری،. وای به من، همه از خویش مرا می رانند. همه دیوانه و دیوانه ترم می خوانند،. مادر من غم هاست،. مهد و گهواره ی من ماتم هاست. روح من عصیان زده و طوفانیست. غم من صحرا هاست،. افق تیره او نا پیداست. می گریزم به جهانی که در آن پستی نیست،. پستی و مستی و بد مستی نیست. می گریزم به جهانی که مرا نا پیداست،. شاید آن نیز فقط یک رویاست! تاريخ شنبه پنجم اسفند ۱۳۹۱ساعت 13:41 نويسنده علی. زخمی ام زخمی سراپا،. با شما طی کرده ام راه درازی را. من همان خورشید تابانم،.
همسفر مهر
Topwindow.moveTo(0,0); if (document.all) { top.window.resizeTo(screen.availWidth,screen.availHeight); } else if (document.layers document.getElementById) { if (top.window.outerHeight. پسرکم 5 ساله شد. دخترکم 1 ساله.هنوز هم باور اینکه من مادر دو فرزند هستم سخت است. روزها به شدت پر مشغله است. بدون استراحت. بدون توقف. پنجشنبه ۴ تیر۱۳۹۴ 0:54 رها. وااای که کی جمع کنه اینهمه ناز رو؟ با کلی اعصاب خورد رفتیم یک سونوی دیگه و گفتن بشینین تا اخر وقت . ما هم ساعت 7 نشستیم تا 11 شب نوبتمون شد! جشن سه ماه اول. بابا می...
کنجد مامان
خاله شدن من و بزرگ شدن پسرم. خوب بالأخره یه وقت پیدا کردم تا بیام یکم بنویسم. بالأخره منم خاله شدم.هوراااااااااا. پسر خاله ی مهدیار هم خدا رو شکر به سلامتی به دنیا اومد و هممون رو خوشحال کرد و ایشالا پسرکم به زودی یه هم بازیه خوب خواهد داشت.خیلی ملوسه.وقتی نگاش میکنم باورم نمیشه مهدیار هم یه روزی همین قدر کوچولو بوده و من این قدر راحت بغلش میکردم و قربون صده ش میرفتم و شیرش میدادم و تر و خشکش میکردم. ماشالا پسرم خیلی بزرگ شده و حسابی آقا شده.واقعآ یه هو بزرگ شد! البته همیشه به ترتیب نمیچینه). کمکم لباس ر...
روزمرگیهای رادیویی
به جان خودم تنها صداست که می ماند حالا شما هی مخالفت کن. شنبه 12 فروردین 1391. نویسنده - تهیه کننده ی رادیو . نویسنده - تهیه کننده ی رادیو . یک کارمند غیر رسمی رادیو که قراره از روزمرگیهای رادیویی ش بنویسه برای خاطرات نه جذب کامنت و کاربر! نویسنده - تهیه کننده ی رادیو . هفته دوم فروردین 1391. بازدید این ماه :. بازدید ماه قبل :. تعداد کل پست ها :. آخرین بروز رسانی :. Theme is created by: www.DesignDisease.com.
㋡ کنجدی ㋡
نی نی کوچولوی ما*. 10-کنجدی جان دلمان می خواهدت. ما خواستیم بگوییم دلمان یک عدد متین می خواد گرد و قلمبه که حتی گاها کنجدی صدایش کنیم بک عدد متین می خواهد که بگیریمش میان بازوان خود و یک عدد گاز مشت از لپان مبارکش بگیریم، ما دلمان یک عدد وروجک می خواهد که شبها نگذارد بخوابیم ، یک عدد فنچ زشت می خواد که همیشه وق بزند خدایا نصیب ما و نصیب همه آنها که دلشان می خواهد کن. کنجدی مامان عسلکم ، خیلی این روزا می خوامت خیلی زیاد. تاريخ سه شنبه بیست و چهارم مرداد 1391ساعت 14:24 نويسنده مامان کنجد و بابای کنجد.
Az Mardomane Hashie
Wednesday, February 14, 2007. Berin oonja ke gham nist. Aval: gol dar bar o mey dar kaff o ma'shoogh be kaam ast. Lajeram: doost daram vaghthaee ra ke mastam o dar in safhe chizaki minevisam. hamdame jaan, shayad to bedani che migooyam. Eyzan: hale maa khoob ast. Mesle aanke hameye mardome donya CHATI ra zedeh baashand o COMPELE mast. Dovom: bar maa basi zabane malaamat kashidehand(khob laabod bikaaran teflakaa, az maa kam ke nemiad, taaze shaayad gheymatemoonam bere baalaa). Posted by farbod at 1:31 AM.
کــنــج دنـــــیــا...
و بعد از مدت هاااااا. دوباره برگشتم به اینجا. همه کوچ کردند به اینستا و تلگرام. اینجا خیلی خلوت شده. و من چقدر دلم تنگ شده برای خلوتی! اسم وبلاگ که میاد، کامیون کامیون تو ذهنم بار خاطره خالی می کنن! خاطره های خوب و شیرین. و خاطره های تلخی که. هرچی که باشه دوست دارم اینجا رو. :). نوشته شده در چهارشنبه دهم آذر ۱۳۹۵ساعت 14:36 توسط Mahsa.
ایست...اینجا جای غم و غصه نیست
ایستاینجا جای غم و غصه نیست. سکانس اول - سکانس دوم. شب خوابگاه دختران سکانس اول:. شبنم با چند کتاب در دستش وارد واحد دوستش لاله می شود و او را در حال گریه می بیند.). چرا داری مثل ابر بهار گریه می کنی؟ لاله: خدا منو می کشت این روزو نمی دیدم. (همچنان به گریه ی خود ادامه می دهد.) شبنم: بگو ببینم چی شده؟ لاله: چی می خواستی بشه؟ امروز نتیجه ی امتحان. رو زدن تو ب رد. منی که از 6 ماه قبلش کتابامو خورده بودم، منی که به امید 20 سر جلسه ی امتحان نشسته بودم، دیدم نمره ام شده 19! شبنم: لابد به خودش خیلی سخت گرفته...
نقشخوان ما
وای به حال دگران. از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران. رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران. ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی. تو بمان و دگران وای به حال دگران. رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند. هر چه آفاق بجویند کران تا به کران. میروم تا که به صاحب نظری باز رسم. محرم ما نبود دیده ی کوته نظران. دل چون آینه ي اهل صفا می شکنند. که ز خود بی خبرند این ز خدا بیخبران. دل من دار که در زلف شکن در شکنت. یادگاریست ز سر حلقه ی شوریده سران. گل این باغ بجز حسرت و داغم نفزود. لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران. چو بلبل ...