KURDBOY.BLOGFA.COM

volani.blogfa.com

به فر و به فراو - شبی به یاد ماندنی در هه ورامان بهشت گمشده در کوهستان

http://www.volani.blogfa.com/post-22.aspx

به فر و به فراو. شبی به یاد ماندنی در هه ورامان بهشت گمشده در کوهستان. سوزی کم رمق از قله های شاهو به سوی دره ی رود سیروان می خزید و کم کم احساس سرما می کردیم . آرامم نمی گرفت یک کم می ترسیدم زیرا این سفر به پیشنهاد من بود و اگر خدای ناکرده اتفاقی می افتاد می بایست یک عمر بار پشیمانی را به دوش می کشیدم . نزدیک حسن که مشغول ماشین بود رفتم و از او سوال کردم چه شد؟ 5 کیلومتری پایین جاده که در مسیر آنها قرار داشت ببرند ، ابتدا سماجت می کردند که زیر بار نروند اما با اصرار من راضی شدند که ما را همراه خود به رو...

volani.blogfa.com

به فر و به فراو - جوتیار و ... !(به زمانی کوردی ) به زبان کوردی

http://www.volani.blogfa.com/post-25.aspx

به فر و به فراو. سه شنبه ۹ آبان۱۳۹۱. به زمانی کوردی ) به زبان کوردی. ئ ه مشه و بیریکی کون دای له که له م. که وتمه گیژاوی خه یالاتی رابردو ، هه رچی هه ولم دا نه مده توانی خووم رزگار که م له بیره که م! داره هیش و گاوئاسنگ و گاو که ر! پیاوی ماندوی تیکوشه ر ، وه رزیر ، دوو گای جوتی ، جه والیکی پر له گه نم ، توشوبه ره ی پر له نان و سوله که و که ری ، ده نگی هوره ، هه ی هه ی و ئوحه ی جوتیار ! داره هیشیکی کون ، نیل و نه قیز ، جیماوی بابه بوو کوره که ی ،. که ریم و به خشه نده. گاو ئاسنگیکی تیژ و پر له فه راوانی.

volani.blogfa.com

به فر و به فراو - بی نان به سر نمی شود !

http://www.volani.blogfa.com/post-30.aspx

به فر و به فراو. بی نان به سر نمی شود! مرگ پدرم را یاد باد! که می توانم صدای نی نوای نی زن را بشنوم. غم هایم چند باره قلیان. بی تو و و بی همگان خوب دیدی که روز و روزگارمان به سر می شود! نه دلم داغی از تو در خود دارد و نه فرصت اندیشیدن به تو را هم دارم! نه اینکه این همه ، سر در گریبان و آشفته اند. شاید ، در سوگشان پیاله ای از غصه سرکشم! منتظر نباش که بی تو روزگارم به سر نشود . اما تو ای سنگ صبور دلتنگی هایم! چه رفت بر ما که خلوتی نمانده برایمان . از بام تا شام چشم بر حجره ی حاجی داریم. ئه ری هوو بابه!

volani.blogfa.com

به فر و به فراو

http://www.volani.blogfa.com/9108.aspx

به فر و به فراو. یادم آرد روز باران! یادم آرد روز باران . روز سرد پاییزی ، خاطره های با تو بودن ، یا خاطره های بی تو بودن ، خاطره های بارانی ، خاطره های خیس در زیر باران ماندن ، خاطره های کاهگلی ، کوچه ای تنگ با دیوارهای گلی که هنوز بوی خوش کاهگل را در مشام جانم دارم ، فقط بی تو! روز باران روز گردشی غم آلود بود برای من ، تا در آن تو را بجویم ، یا در آن از بوی کاهگل عطری از وجود تو را بیابم! روز باران با من چکار که نکرد؟ نوشته شده توسط ايوب خسروي در 0:14 لینک ثابت. سه شنبه 23 آبان1391. پاییز وباران و مادر .

volani.blogfa.com

به فر و به فراو - یادم آرد روز باران !

http://www.volani.blogfa.com/post-28.aspx

به فر و به فراو. یادم آرد روز باران! یادم آرد روز باران . روز سرد پاییزی ، خاطره های با تو بودن ، یا خاطره های بی تو بودن ، خاطره های بارانی ، خاطره های خیس در زیر باران ماندن ، خاطره های کاهگلی ، کوچه ای تنگ با دیوارهای گلی که هنوز بوی خوش کاهگل را در مشام جانم دارم ، فقط بی تو! روز باران روز گردشی غم آلود بود برای من ، تا در آن تو را بجویم ، یا در آن از بوی کاهگل عطری از وجود تو را بیابم! روز باران با من چکار که نکرد؟ نوشته شده توسط ايوب خسروي در 0:14 لینک ثابت. با سپاس ايوب خسروي. پاییز و باران و مادر.

volani.blogfa.com

به فر و به فراو

http://www.volani.blogfa.com/9110.aspx

به فر و به فراو. بی نان به سر نمی شود! مرگ پدرم را یاد باد! که می توانم صدای نی نوای نی زن را بشنوم. غم هایم چند باره قلیان. بی تو و و بی همگان خوب دیدی که روز و روزگارمان به سر می شود! نه دلم داغی از تو در خود دارد و نه فرصت اندیشیدن به تو را هم دارم! نه اینکه این همه ، سر در گریبان و آشفته اند. شاید ، در سوگشان پیاله ای از غصه سرکشم! منتظر نباش که بی تو روزگارم به سر نشود . اما تو ای سنگ صبور دلتنگی هایم! چه رفت بر ما که خلوتی نمانده برایمان . از بام تا شام چشم بر حجره ی حاجی داریم. ئه ری هوو بابه!

volani.blogfa.com

به فر و به فراو

http://www.volani.blogfa.com/9208.aspx

به فر و به فراو. از دور خانه ات را می نگرم ، شاید رفتنت راست نباشد و چشمانم به دیدارت روشن گردد ای عزیز رفته! و شاید هم برگردی و کوچ تو از کوی ما افسانه ای کودکانه باشد و فرشته ی خوب قصه ی ما دوباره و چند باره برگردد و از سرزمین دلم رخت برنبندد . کاش می شد دوباره ، ده باره و صد باره و هزاران بار در سایه ی ردای بلندت می نشستم و در زیر آفتاب صورتت سیر سیر گرمم می شد و شاید هم سیر می سوختم برایت ، کاری که شهامت آن را هرگز نداشتم! نمی دانم ، اما خوب می دانم که با دل بی چاره ی من چکار که نکردی؟ شعرها هم لطافت...

volani.blogfa.com

به فر و به فراو - پاییز وباران و مادر ...

http://www.volani.blogfa.com/post-27.aspx

به فر و به فراو. سه شنبه ۲۳ آبان۱۳۹۱. پاییز وباران و مادر . امروز باران بارید ! کوهستان چشم به کرم آسمان دارد و پرنده نیز ، گندم زار می خواهد سر از زیر خاک برون آورد ، گندم زار هم بخشنده است ، چون او هم نان می هد انسان و پرنده را ، درخت خوابیده هم گوش به لالایی باران سپرده است او دیگر سایه ای ندارد به رهگذر ببخشد ، و رهگذر هم در پی سایه نیست ، آفتاب هم حق دارد! چرا همیشه فکر می کردم که پاییز فقط و فقط مرگ و نابودی است؟ امروز گونه ای دیگر به پاییز می نگرم ، برای بارانش چتری. پاییز به من و تو و. فریاد از غ...