liyoza.blogfa.com

lukyshivix.blogfa.com

یه لحظه وایسا!!!! منم حرف دارم... -

http://www.lukyshivix.blogfa.com/post-74.aspx

لحظه های بی ثانیه. می روم و زجه های نگاه تو. تا امتداد تلاقی چشم هایمان. و دور می شویم از هم. با انکه نزدیکی قلب هایمان. و فاصله ی لبخند تلخ تو. تکرار می شود در فضای دلم. و اکنون کنار من اینجا. جای تو تا بی نهایتش. لحظه ی جدایمان تا ابد. پر از ابهام یک ترس پوشالی. پر از ترس دوباره ندیدن ها. بدون یکدیگر نفس کشیدن ها. رها در خلائی سرد است. هم اغوش با تن تمام غم هاست. و زیر لب می گویم. آری آری می بینمت! دوباره . . . فردا! میان امروز و فردامان. به جای خون میان رگ هامان. وقتي پرنده اي را معتاد مي کنند.

lukyshivix.blogfa.com

یه لحظه وایسا!!!! منم حرف دارم... - نه !! این نمی تونه حقیقت داشته باشه !

http://www.lukyshivix.blogfa.com/post-60.aspx

لحظه های بی ثانیه. این نمی تونه حقیقت داشته باشه! دیدن خبر ناگهانی . . . هیچی نمی تونم بگم . . . فقط این که به سوگش می شینم. روح من است که روی دست باد برده می شود. و تکه تکه می شود. این تازه اول کار است. نقطه آغاز نابودی یک انسان. وقتی که به من می نگرند. تجسمی از ریشه خشکیده یک گیاه غمگین را می بینند. که با تکیه به دیواری پوسیده. سعی می کند بایستد. Http:/ gazaleh-200.blogfa.com. نوشته شده در جمعه بیست و سوم شهریور ۱۳۸۶ساعت 1:55 توسط شیوا. وقتي پرنده اي را معتاد مي کنند. تا فالي از قفس به در آرد.

lukyshivix.blogfa.com

یه لحظه وایسا!!!! منم حرف دارم... - اغاز زندگی

http://www.lukyshivix.blogfa.com/post-55.aspx

لحظه های بی ثانیه. نه گذر ثانیه ه. ت در خی ال. که همه ی دعاهای. شبانه ام را فرا. می شود با تکرا. حرف هایت در بوم. که انتظار را بخش. می کند در افکا. نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۸۶ساعت 16:8 توسط شیوا. وقتي پرنده اي را معتاد مي کنند. تا فالي از قفس به در آرد. و اهدا نمايد آن فال را به جويندگان خوشبختي. تا شاهدانه اي به هديه بگيرد،. قصه بس ابلهانه اي است. اونایی که باحالند برند. کمی فکر کنیم(خیلی دوستش دارم). اخرین اواز ققنوس ( شیدای خوبم ). شیدا و سعید(دو تا دوست مهربون). زندگی معنوی(یه دوست خوب).

lukyshivix.blogfa.com

یه لحظه وایسا!!!! منم حرف دارم... - نقاب

http://www.lukyshivix.blogfa.com/post-70.aspx

لحظه های بی ثانیه. در تنهایی افکار یک پیاده. که شب پیمائیست در دل کوچه. لبخند بی رنگ ماه. از دور تلولوء خوشبختی می نماید. و چشم زمینیان را چون جرقه ای می زند. هیچ کس با درونش اشنا نیست. حتی دقلی که در کوچه ها فریاد شادی سر می دهد. یا بلبلی که زیر گوش گل می نالد. چهره های اطرافم تازگی ها دایره وار شده اند. چون خاطره ای می مانند. که حول محوری پیوسته در حرکت اند. من دارم چون رقاصه ای می چرخم؟ یا ادم های اطرافی در تداوم تکرارند؟ من همان رقاصه ی شادم. که صورتکی خندان می زند به رخسارش. تا فالي از قفس به در آرد.

lukyshivix.blogfa.com

یه لحظه وایسا!!!! منم حرف دارم... - بدون " تو "

http://www.lukyshivix.blogfa.com/post-63.aspx

لحظه های بی ثانیه. از پي هم مي گذرند و فراموش مي شوند ، آما اي آخرين روياي عشق من. هيچ چيز تو را از ياد من بيرون نمي برد . هر روز برگي از زندگاني من فرو مي افتد و. هر گز هيچ برگي تازه بدان نمي رويد ، اكنون مدتي است از من دوري اما در ميان. ظلمت و تاريكي عدم حضورت ، چهره زيبا و آسمانيت هر روز در چشم. و آسماني تر جلوه مي كند و هر گز دست غارتگر ايام به صفا و زيبايي آن. هر شب هنگام خفتن ترا با چشم دل مي بينم وآن هنگام كه به خواب ميروم. سخن بگويم و هيچ چيزي جز روي زيباي تو نبينم و هيچ صدايي بجز آهنگ تو نشنوم.

lukyshivix.blogfa.com

یه لحظه وایسا!!!! منم حرف دارم... - و حالا این منم . . .

http://www.lukyshivix.blogfa.com/post-64.aspx

لحظه های بی ثانیه. و حالا این منم . . . و حالا این منم که برای بهارم، دلبرم، مهربانم، دلدارم و آرام جانم. گرچه قلم در دستان من، مانند دستان تو رام نیست، اما چه کنم که دیگر یارای سکوت ندارم. دوریت، خواب را هم از چشمانم ربوده. و حالا در این تنهایی و سکوت محض، فقط، خیال تو و تصویر توست. بهار من، دلبر من، دلدار من و آرام جان من. مرحم دلتنگی ام را نگاه به ماه تجویز کرده بودی. اما این ماه با تمام عظمتش، خیلی برای این. دلتنگی کوچک است. این ماه با تمام روشنی اش، با تمام زیبایی اش، در مقابل تو به چشمم.

lukyshivix.blogfa.com

یه لحظه وایسا!!!! منم حرف دارم... - تو من را رشد می دهی

http://www.lukyshivix.blogfa.com/post-68.aspx

لحظه های بی ثانیه. تو من را رشد می دهی. من ارومم و منتظر. که من رو به سوی خود بخوانی. در گوشم از رویاهایمان. زمزمه کنی و دیدگانت را اینه ی وجودم. قرار دهی . . . و بارها و بارها به من بگویی که " دوستم داری. نمی خواهم لحظه ای از یادم دور شود! و می نویسم برای روزهایی که تنها امیدشان مرا به زندگی دعوت می کند . . . مشکلات روحم را لحظه ای ازرده خاطر می کند. قلب من با تکیه به تو همه چیز رو فراموش می کنه. حالا من ساکت و ارام منتظر می مونم تا. زمانی تو بیایی و بگویی که. برای همیشه با منی ". تو من رو رشد می دی.

lukyshivix.blogfa.com

یه لحظه وایسا!!!! منم حرف دارم... - به سوی تو

http://www.lukyshivix.blogfa.com/post-61.aspx

لحظه های بی ثانیه. به شوق روی تو. به طرف کوی تو. مگر تو را جویم. گه از زمین گاهی. ببین چه بی پروا. ره تو می پویم. کی رود رخ ماهت از ن ظرم. به غیر نامت کی نام دیگر ببرم. به دست تو دادم دل پریشانم دگر چه خواهی. فتاده ام از پا بگو که از جانم دگر چه خواهی. یکدم از خیال من نمی روی. دگر چه پرسی ز حال من. به دست تو دادم دل پریشانم دگر چه خواهی. فتاده ام از پا بگو که از جانم دگر چه خواهی. نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۸۶ساعت 20:42 توسط شیوا. وقتي پرنده اي را معتاد مي کنند. تا فالي از قفس به در آرد.

lukyshivix.blogfa.com

یه لحظه وایسا!!!! منم حرف دارم... - ارزوی گمشده

http://www.lukyshivix.blogfa.com/post-66.aspx

لحظه های بی ثانیه. گرچه مدتیست بر بوم حیاتمان. به جای گنجشگکان عاشق. کفتار پیر هم نشینی می کند. حال دیگر مهم نیست. که عمر برگ ها به کوتاهی گذشت. و جای شلاق های باد. پوست نرمینشان را به تاراج برده است. و نگاه های بی رمق. سال هاست که پذیرایم شده اند. تو با کدام ارزوی گمشده ام. می خواهی تمام بهایشان را بپردازی. کودکی هایم که رفته اند. اینده هم که در راه است. من تمام رویا هایم را فراموش کرده ام. انقدر که دیگر خودم هم به فراموشی رفته ام. و من هم مثل ساحل که مدت هاست به سایش موج ها عادت کرده است. و با نسیمی تنگ.