mojazat.blogfa.com
به جرم جدایی - نـســل سوختــــــــــۀ....
http://www.mojazat.blogfa.com/post/22
ور و انتخاب رشت. ویدن پشت اتوبوس و چپی ב. نسل ما لگ ב. ن رقیب و گذشتن ازرو. واستن و نتوانستن، رفتن و نرسی ב. ه و عرق سگ. نسل سیگار نامرغوب جگر ב. نسل تحریم تنبان و. نسل طلاق هفتا ב. انشگاه از ترس سرباز. اب بین ب ב. نسل بغض، نال ﮧ. ت و ابرها نباری ב. بنزین و شیر با هم. یم، قبل از ما ב. قبل از ما هزارها ب ﮧ. توان از روزگار گرفت. نوشته شده در : دوشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۳ 22:4 توسط : سپیده. وبلاگ به هم ریخته. با اشکام بازمهمونی گرفتم. م طر ب خونه ی ما.
mojazat.blogfa.com
به جرم جدایی -
http://www.mojazat.blogfa.com/post/20
یه وقتی هم هست. که مزه ی بودن یکی یه جوری رفته زیر دندو نت. که وقتی دوری ازش. همهچی میشه زهره مار . نوشته شده در : پنجشنبه یکم خرداد ۱۳۹۳ 17:27 توسط : سپیده. وبلاگ به هم ریخته. با اشکام بازمهمونی گرفتم. م طر ب خونه ی ما.
love-h-76.blogfa.com
برای تو که عاشقانه دوستت دارم - شب عروسی
http://www.love-h-76.blogfa.com/post/7
برای تو که عاشقانه دوستت دارم. این یه داستان خیلی قشنگه حتمن حتمن بخونیدش خیلی قشنگه. شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته،. در را هم قفل کرده. سروسیمه پشت در راه. میره داره از نگرانی. و ناراحتی دیوونه می شه. دختره پشت در داد میزنند: مریم ،. دخترم ، در را باز کن. داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده. در رو می شکنه میرند تو. مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. با خون یکی شده ،. ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه. نگاه می کنند. کنار. علی من یادمه...
love-h-76.blogfa.com
برای تو که عاشقانه دوستت دارم - دوستت دارم
http://www.love-h-76.blogfa.com/post/1
برای تو که عاشقانه دوستت دارم. عاشقانه دوستت می دارم. عاشقانه تو رو در قلبم خود دارم. عاشقانه تو رو چون جان خود دارم. عاشقانه تو رو به اندازه دنیا دوست می دارم. عاشقانه دوستت می دارم دوستت می دارم. دوشنبه سی ام دی ۱۳۹۲. سلام به وب من خوش امدید ممنون میشم نظر بدید. تنهایی.عاشقی.بی کسی. مطرب خونه ی ما. تنهای بی سنگ صبور. با اشکام باز مهمونی گرفتم. میخوام برم اون دور دورا. ادامه بده من دلم روشنه. ۲۵ باند - همیشه با همیم.
mojazat.blogfa.com
به جرم جدایی - یکـــــــــــ شبــــــــۀ بـــزرگــــــــ شــــــــدمــــــ....
http://www.mojazat.blogfa.com/post/21
یک شبۀ بزرگ شدم. دیریست از خداحافظی ها غمگین نمیشوم. به کسی تکیه نمیکنم . از کسی انتظار محبت ندارم خودم بوسه میزنم بر دستانم. سر به زانو هایم میگذارم و سنگ صبور خودم میشوم. چقدر بزرگ شدم یک شبه! نوشته شده در : دوشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۳ 18:0 توسط : سپیده. وبلاگ به هم ریخته. با اشکام بازمهمونی گرفتم. م طر ب خونه ی ما.
mojazat.blogfa.com
به جرم جدایی
http://www.mojazat.blogfa.com/1393/01
درد مرد ها حسی است که اسمشو میزارن. و به همون حس در خانوم ها میگن. اما من به هر دوشون میگم. تا عاشق نباشی: نه غیرتی میشی نه حسود. نوشته شده در : پنجشنبه بیست و هشتم فروردین 1393 22:42 توسط : سپیده. سخت است درک کردن دختری که غم هایش را خودش میداند و دلش. سخت است درک کردن دختری که بغض هایش را خودش دیده و دلش. اما همه تنها لبخندهایش را میبینند. همه حسرت میخورند برای شاد بودنش. و هیچ کس جز همان دختر نمیداند چقدر تنها است. و هیچ کس نمیداند که چقدر میترسد. از اعتماد بی حاصل دوباره اش. از یخ زدن احساس و قلبش.
mojazat.blogfa.com
به جرم جدایی - “تـــــــــــــــو”
http://www.mojazat.blogfa.com/post/24
یعنے سادہ تریט راہ احساس خوشبختے مט. نوشته شده در : چهارشنبه هجدهم تیر ۱۳۹۳ 16:35 توسط : سپیده. وبلاگ به هم ریخته. با اشکام بازمهمونی گرفتم. م طر ب خونه ی ما.
mojazat.blogfa.com
به جرم جدایی -
http://www.mojazat.blogfa.com/post/25
ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ! ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ! ﮔﺎﻫﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ! ﮔﺎﻫﯽ ﺭﻭﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ! ﮔﺎﻫﯽ ﺿﺮﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ! ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ! ﺣﺎﻝ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ :. ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﺭﺱ " ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺍﻡ! ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ! ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻤﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ! ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻤﺒﻮﺩﻫﺎﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ! ﺍﻣﺎ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ! ﻭ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ! ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ! ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ؟ نوشته شده در : سه شنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۳ 18:32 توسط : سپیده. وبلاگ به هم ریخته. با اشکام بازمهمونی گرفتم. م طر ب خونه ی ما.
love-h-76.blogfa.com
برای تو که عاشقانه دوستت دارم - قایق
http://www.love-h-76.blogfa.com/post/8
برای تو که عاشقانه دوستت دارم. توي يه قايق كوچك يه دختر پسر بودند كه عاشقانه همديگه وقايقشونو دوست داشتند.اونها با قايق از مردابها رودها و رودخونه هاي زيادي گذشته بودند و سختي هاي زيادي رو پشت سر گذاشته بودند و حالا به در يا رسيده بودند. تو قايق دختر و پسر احساس خوشبختي مي كردند هر وقت پسر خسته ميشد دختر پارو ميزد و هر وقت دختر خسته ميشد پسر پارو ميزد اونها از اين همه خوشبختي شاد بودند ولي. بعد از رفتن دختر پسر رفت و يه گوشه قايق نشست وهيچ كاري هم براي بستن سوراخ قايق نكرد پسر قايق رو بدون دخترك نمي خواست.