lovelymehran.blogfa.com

mohammad1372108.blogfa.com

دل نوشته -

http://mohammad1372108.blogfa.com/post-9.aspx

چند بیت از شعر های استاد محمد حسین شهریار. ای صبا با تو چه که خاموش شدی چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی. تو که آتشکده عشق و محبت بودی چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی. بی داد رفت ای لاله بر باد رفته را یارب خزان چه بود بهار شکفته را. هر لاله ای که از دل این خاکدان دمید. نو کرد داغ ماتم یاران رفته را. صدای سوز دل شهریار و ساز حبیب چه دولتی به زندانیان خاک نسیب. به هم رسیده دراین خاکدان ترانه وشعر چو در ولایت غربت دو همزبان غریب. در سایه حجران تو ای مایه حسرت همخانه حرمانم و همسایه حسرت. زم زمه های دلتنگی.

mohammad1372108.blogfa.com

دل نوشته -

http://mohammad1372108.blogfa.com/post-10.aspx

امشب از دولت می دفع ملالی كردیم. این هم از ع مر شبی بود كه حالی كردیم. ما كجا و شب میخانه خدایا چه عجب. كز گرفتاری ایام مجالی كردیم. تیر از غمزة ساقی، سپر از جام شراب. با كماندار فلك جنگ و جدالی كردیم. غم به روئین تنی جام می انداخت سپر. غم مگو عربده با رستم زالی كردیم. باری از تلخی ایام به شور و مستی. شكوه با شاهد شیرین خط و خالی كردیم. نیمی از رخ بنمود و خمی از ابرویی. وسط ماه تماشای هلالی كردیم. روزة هجر شكستیم و هلال ابرویی. منظر افروز شب عید وصالی كردیم. بر گل عارض از آن زلف طلایی فامش.

mohammad1372108.blogfa.com

دل نوشته

http://mohammad1372108.blogfa.com/9006.aspx

چند بیت از شعر های استاد محمد حسین شهریار. ای صبا با تو چه که خاموش شدی چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی. تو که آتشکده عشق و محبت بودی چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی. بی داد رفت ای لاله بر باد رفته را یارب خزان چه بود بهار شکفته را. هر لاله ای که از دل این خاکدان دمید. نو کرد داغ ماتم یاران رفته را. صدای سوز دل شهریار و ساز حبیب چه دولتی به زندانیان خاک نسیب. به هم رسیده دراین خاکدان ترانه وشعر چو در ولایت غربت دو همزبان غریب. در سایه حجران تو ای مایه حسرت همخانه حرمانم و همسایه حسرت. زم زمه های دلتنگی.

pesarbaranma.blogfa.com

Dokhtar o Pesarebaran

http://pesarbaranma.blogfa.com/1392/10

تو ای کسی که هیچگاه نیامدی به وعده گاه هنوز هم جمعه ها به وقت مرگ افتاب کنار نرده های باغ من انتظار میکشم. مارا اسیر خواب بی تعبیر کردن. در چارچوب قاب ها زنجیر کردن. من پیش از این با چشمه ها هم راز بودم. روح مرا مرداب ها تسخیر کردن. آن شب که میرفتن تا مرز خطرها گفتن میایم اما دیر کردن. ای کاش مارا نیز می بردن همراه مارا گرفتاردل بی پیر کردن. اقا جان میدونی که چقدر دلم گرفته کمکم کن. من و مهدی فراموش نکنید خیلی التماس دعا داریم. سلامتی و تعجیل فرج آقامون صلوات". شنبه تاریخ ۲۱/۱۰/۹۲ ساعت ۱۴:۲۰. و خدایی که ...

fe-morteza-pk.blogfa.com

احـسـان ؛ فـقـط خـدا - فقط تو

http://www.fe-morteza-pk.blogfa.com/post-43.aspx

مهم ترین خواسته ام از تو. تو هستی و بسی برایم. برای من مهم تو هستی. به تو نمی رسد کسی برایم. نوشته شده در ۹۲/۰۷/۰۹. قالب وبلاگ : فقط بهاربيست. عشق است بر آسمان پریدن. ღ ღ پا د لد ل ღ ღ. ღ ღفی سبیل اللهღ ღ. ღ ღجاده عشقღ ღ. ღ ღسعید توکلیღ ღ. ღ ღ آوای باران ღ ღ. ღ ღ سر به زیر ღ ღ. ღ ღ best girl ღ ღ. ღ هرگز نگو خداحافظ ღ. ღ ღ تمام هستیم ღ ღ. ღ ღ رویای خیس ღ ღ. ღ ღدخمل باربیღ ღ. ღ ღ ستاره آرزوها ღ ღ. ღصفای اشک وفای غمღ. ღ زمزمه هاي دلتنگي ღ. ღ ღدر صدد تنهاییღ ღ. ღ ღ تک و تنها ღ ღ. ღ ღ قرب الهی ღ ღ.

fe-morteza-pk.blogfa.com

احـسـان ؛ فـقـط خـدا - پايگاه تحليلي خبري نيلكوه

http://www.fe-morteza-pk.blogfa.com/tag/پايگاه-تحليلي-خبري-نيلكوه

تا به جفایت خوشم، ترک جفا کردهای. تا به جفایت خوشم، ترک جفا کردهای. این روش تازه را تازه بنا کردهای. راه نجات مرا از همه سو بستهای. قطع امید مرا از همه جا کردهای. دوش ز دست رقیب ساغر می خوردهای. من به خطا رفتهام یا تو خطا کردهای. قامت یکتای من گشته دوتا چون هلال. تا تو قرین قمر زلف دوتا کردهای. گر نه تو را دشمنی است با دل مجروح من. خال سیه را چرا غالیه سا کردهای. حلقهی آزادگان تن به بلا دادهاند. تا شکن طره را دام بلا کردهای. کار فروبستهام هیچ گشایش ندید. تا گره زلف را کارگشا کردهای. نوشته شده در 91/09/19.

fe-morteza-pk.blogfa.com

احـسـان ؛ فـقـط خـدا - فقط احسان

http://www.fe-morteza-pk.blogfa.com/tag/فقط-احسان

داستان کوتاه دو برادر. دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند که یکی از آنها ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود . شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می کردند . یک روز برادر مجرد با خودش فکر کرد و گفت:. درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می کند. بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت. نوشته شده در 92/12/06. مهم ترین خواسته ام از تو. پایگاه...

fe-morteza-pk.blogfa.com

احـسـان ؛ فـقـط خـدا - فقط تو

http://www.fe-morteza-pk.blogfa.com/tag/فقط-تو

داستان کوتاه دو برادر. دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند که یکی از آنها ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود . شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می کردند . یک روز برادر مجرد با خودش فکر کرد و گفت:. درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می کند. بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت. نوشته شده در 92/12/06. مهم ترین خواسته ام از تو. پایگاه...

fe-morteza-pk.blogfa.com

احـسـان ؛ فـقـط خـدا - تا به جفايت خوشم ترك جفا كرده اي

http://www.fe-morteza-pk.blogfa.com/tag/تا-به-جفايت-خوشم-ترك-جفا-كرده-اي

تا به جفایت خوشم، ترک جفا کردهای. تا به جفایت خوشم، ترک جفا کردهای. این روش تازه را تازه بنا کردهای. راه نجات مرا از همه سو بستهای. قطع امید مرا از همه جا کردهای. دوش ز دست رقیب ساغر می خوردهای. من به خطا رفتهام یا تو خطا کردهای. قامت یکتای من گشته دوتا چون هلال. تا تو قرین قمر زلف دوتا کردهای. گر نه تو را دشمنی است با دل مجروح من. خال سیه را چرا غالیه سا کردهای. حلقهی آزادگان تن به بلا دادهاند. تا شکن طره را دام بلا کردهای. کار فروبستهام هیچ گشایش ندید. تا گره زلف را کارگشا کردهای. نوشته شده در 91/09/19.