LOVEMSG.BLOGFA.COM

ostova.blogfa.com

به نام آن سه حرفي قشنگ - شب يلدا

http://www.ostova.blogfa.com/post-36.aspx

به نام آن سه حرفي قشنگ. دیده در صبح رخ دوست ز هم وا کردیم. چهره در آینه پاک تماشا کردیم. بزمی آراسته کردیم ز رزم آرایان. وندر آن حلقه به صد غلغله غوغا کردیم. بنشستیم و گرفتیم به کف دامن دوست. آنک از دوست همه دوست تمنا کردیم. سرو آزاد که از باد خزان خم شده بود. با بهار نفس بر شده بالا کردیم. بس نهادیم من خویش چو دل در بر هم. خانه عشق بنا ز آب و گل ما کردیم. بوسه دادیم و گرفتیم پس پرده اشک. زر اندیشه کلید در دل ها کردیم. سوگ سهراب کشیدیم ز شهنامه برون. چون به داروی خرد درد مداوا کردیم. همواره خدا با من است.

ostova.blogfa.com

به نام آن سه حرفي قشنگ -

http://www.ostova.blogfa.com/post-25.aspx

به نام آن سه حرفي قشنگ. هیچ چیز کاملا خراب نیست حتی ساعتی که از کار افتاده ، در شبانه روز دو بار زمان را درست نشان می دهد. نوشته شده در شنبه سوم مهر ۱۳۸۹ساعت 15:28 توسط علي. خداوندا نگذار که از تو فقط نامت را بدانم. و نگذار که از تو تنها مشق کردن اسمت را به ياد داشته باشم. همواره در من جاري باش، همانگونه که خون در رگهايم جاري است. خداوندا باران رحمت تو هميشه در حال باريدن است.اين ماييم كه كاسه هايمان را برعكس گرفته ايم. همواره خدا با من است. پر بازديد ترين سايت دانشجويان علوم پزشكي. باران عشق باران آرامش.

ostova.blogfa.com

به نام آن سه حرفي قشنگ - گل زیبا

http://www.ostova.blogfa.com/post-20.aspx

به نام آن سه حرفي قشنگ. تو مگر باده فروشي که ھمه مست تو اند. تو مگر ساغر عشقي که ھمه معشوق تو اند. منشین با ھمگان اي گل زیباي دلم. که به ظاھر ھمه مشتاق و خریدار تو اند. نوشته شده در جمعه دوم مهر ۱۳۸۹ساعت 20:44 توسط علي. خداوندا نگذار که از تو فقط نامت را بدانم. و نگذار که از تو تنها مشق کردن اسمت را به ياد داشته باشم. همواره در من جاري باش، همانگونه که خون در رگهايم جاري است. خداوندا باران رحمت تو هميشه در حال باريدن است.اين ماييم كه كاسه هايمان را برعكس گرفته ايم. همواره خدا با من است.

ostova.blogfa.com

به نام آن سه حرفي قشنگ - عشق

http://www.ostova.blogfa.com/post-38.aspx

به نام آن سه حرفي قشنگ. تو شبستون چشات، پاي پله هاي پلكت مچ مهتابو ميگيرم. اون دمي كه گرگ و ميشه، با يه گله شقايق پيش پاي تو ميميرم. زخم خورشيدي تن رو با شب و شبنم ميبندم. اگه مقتول تو باشم، دم جون دادن ميخندم . من براي با تو بودن تا ته قصه خرابم. من نه با توام نه بي تو، مث بودن سرابم. عكس آسمونو ننداز توي اين كوير تشنه. درد من حسرت درياس، نه جراحت يه دشنه. نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۸۹ساعت 23:31 توسط علي. خداوندا نگذار که از تو فقط نامت را بدانم. همواره خدا با من است. باران عشق باران آرامش.

ostova.blogfa.com

به نام آن سه حرفي قشنگ - بنمای رخ

http://www.ostova.blogfa.com/post-22.aspx

به نام آن سه حرفي قشنگ. که باغ و گلستانم آرزوست. بگشای لب که قند فر آوانم آرزوست. ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر. کان چهره مشعشع تا بانم آرزوست. بشنيدم از هوای تو آواز طبل باز. باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست. گفتی ز ناز : بيش مرانجان مرا برو! آن گفتنت که بيش مرانجانم آرزوست. وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نيست. وان ناز و باز و تندی در بانم آرزوست. اين نان و آب چرخ چو سيل است بی وفا. من ماهيم نهنگم عمانم آرزوست. يعقوب وار وا اسف ها همی زنم. ديدار خوب يوسف کنعانم آرزوست. والله که شهر بی تو مرا حبس می شود.

ostova.blogfa.com

به نام آن سه حرفي قشنگ - ای دوست . . .

http://www.ostova.blogfa.com/post-28.aspx

به نام آن سه حرفي قشنگ. ای دوست . . . ای دوست قبولم کن وجانم بستان. مستم کن وز هر دو جهانم بستان. با هر چه دلم قرارگیرد بی تو. آتش به من اندر زن و آنم بستان. ای زندگی تن و توانم همه تو. جانی و دلی ای دل و جانم همه تو. تو هستی من شدی ازآنی همه من. من نیست شدم در تو از آنم همه تو. بازآ که تا به خود نیازم بینی. بیداری شبهای درازم بینی. نی نی غلطم که خود فراق تو مرا. کی زنده رها کند که بازم بینی. هر روز دلم در غم تو زارتراست. وز من دل بی رحم تو بی زارتراست. بگذاشتیم ،غم تو نگذاشت مرا. که آن درد به صد هزار در...

ostova.blogfa.com

به نام آن سه حرفي قشنگ - و پيامي در راه...

http://www.ostova.blogfa.com/post-26.aspx

به نام آن سه حرفي قشنگ. و پيامي در راه. خواهم آمد، و پيامي خواهم آورد. در رگ ها، نور خواهم ريخت. و صدا خواهم در داد: اي سبدهاتان پر خواب! آوردم، سيب سرخ خورشيد. خواهم آمد، گل ياسي به گدا خواهم داد. زن زيباي جذامي را، گوشواري ديگر خواهم بخشيد. كور را خواهم گفت: چه تماشا دارد باغ! دوره گردي خواهم شد، كوچه ها را خواهم گشت، جار. خواهم زد: اي شبنم، شبنم،شبنم. رهگذر خواهد گفت: راستي را، شب تاريكي است،. روي پل دختركي بي پاست، دب اكبر را بر گردن او. هر چه دشنام، از لب ها خواهم برچيد. ابر را، پاره خواهم كرد.

ostova.blogfa.com

به نام آن سه حرفي قشنگ -

http://www.ostova.blogfa.com/post-24.aspx

به نام آن سه حرفي قشنگ. کودکي که لنگه کفشش را امواج از او گرفته بود روي ساحل نوشت: دريا دزد کفشهاي من. مردي که از دريا ماهي گرفته بود روي ماسه ها نوشت: دريا سخاوتمندترين سفره هستي. موج آمد و جملات را باخود شست. نوشته شده در جمعه دوم مهر ۱۳۸۹ساعت 23:29 توسط علي. خداوندا نگذار که از تو فقط نامت را بدانم. و نگذار که از تو تنها مشق کردن اسمت را به ياد داشته باشم. همواره در من جاري باش، همانگونه که خون در رگهايم جاري است. همواره خدا با من است. پر بازديد ترين سايت دانشجويان علوم پزشكي. باران عشق باران آرامش.

ostova.blogfa.com

به نام آن سه حرفي قشنگ - به ياد برنامه مهتاب وصداي زيباي رضا صادقي

http://www.ostova.blogfa.com/post-27.aspx

به نام آن سه حرفي قشنگ. به ياد برنامه مهتاب وصداي زيباي رضا صادقي. دست منو بگیر که داره اینجا. فرو میره تنم میون مرداب. ببین که تو چشای بی قرارم. نگاه خواهشه بسوی مهتاب. دست منو بگیر كه داره اینجا. پرنده بودنو ازم می گیره. تو آسمونی میدونی پرنده. بدون پر زدن چقدر حقیره. من و پریدن و رهایی تن. یه قصه نیست اگرچه آسمونی. اسارتو میون دست مرداب. غریبیه پرندرو می دونی. برای باور شب شکستم. دلم رضا نمی ده پر امیده. به گوش هر ستاره ی نگاهت. صدای جون سپردنم رسیده. بیا به یمن دلسپاری من. حقارتو بریز تو چشم مرداب.

ostova.blogfa.com

به نام آن سه حرفي قشنگ - ارزش دوست خوب

http://www.ostova.blogfa.com/post-37.aspx

به نام آن سه حرفي قشنگ. يكي از روزهاي سال اول دبيرستان بود. من از مدرسه به خانه بر مي گشتم كه يكي از بچه هاي كلاس را ديدم. اسمش مارك بود و انگار همهي كتابهايش را با خود به خانه مي برد. با خودم گفتم: 'كي اين همه كتاب رو آخر هفته به خانه مي بره. حتما اين پسر خيلي بي حالي است! من براي آخر هفته ام برنامه ريزي كرده بودم (مسابقهي فوتبال با بچه ها، مهماني خانهي يكي از همكلاسي ها) بنابراين شانه هايم. را بالا انداختم و به راهم ادامه دادم. همينطور كه عينكش را به دستش ميدادم، گفتم: ' اين بچه ها يه مشت آشغالن! ما تم...