M1363.BLOGFA.COM

baby1391.blogfa.com

روزهای با تو بودن از ابتدا

http://www.baby1391.blogfa.com/1390/10

روزهای با تو بودن از ابتدا. از همون اول اولش. ميخوام خاطراتت رو از همون ابتدا برات بنويسم تا وقتي وارد اين دنيا شدي و بزرگ شدي بدوني ماماني چه احساسي بهت داره و تو اين 9ماه كه هنوز به دنيا نيومدي چه اتفاقاتي براي هر دومون افتاده. عزيز دلم شبي كه فهميدم باردارم اون لحظه خيلي خيلي خوشحال شدم مثل الان كه حس خوبي دارم واسه نوشتن ،ماماني فدات بشه. واسه اينكه مطمعا بشم كه درست بوده صبح فرداي اون شب رفتم نزديكترين آزمايشگاهي كه نزديك شركتم بود و ازمايش دادم وقتي تلفني منشي ازمايشگاه گفت مثبت بيشتر خوشحال شدم.

baby1391.blogfa.com

روزهای با تو بودن از ابتدا - خداحافظ كوچولوي من

http://www.baby1391.blogfa.com/post/8

روزهای با تو بودن از ابتدا. عزيز دلم امروز بعد ۷ روز كه اون اتفاق واسم افتاد تونستم بيام و مطلب آخرو برات بنويسم. هر لحظه به يادتم كوچولوي من وقتي اون روز سه شنبه ۲/۱۲/۹۰ غروب رفتم بيمارستان و بماند كه چه اتفاقات بدي واسم افتاد و چه دردهايي كشيدم اما درد جدايي از تو واسم واقعا دردناكه. با اينكه هنوز تو وجودت روح نداشتي اما مامان هر لحظه به يادت مي افتاده و گريش ميگيره اينكه چرا. چي شد كه رفتي. مامان چيكار كرده بود كه ازش جدا شدي. نميدونم بخدا اما اينو فقط ميدونم كه توديگه پيشم نيستي گلم. دردي كه كشيدم در...

baby1391.blogfa.com

روزهای با تو بودن از ابتدا

http://www.baby1391.blogfa.com/1390/12

روزهای با تو بودن از ابتدا. عزيز دلم امروز بعد ۷ روز كه اون اتفاق واسم افتاد تونستم بيام و مطلب آخرو برات بنويسم. هر لحظه به يادتم كوچولوي من وقتي اون روز سه شنبه ۲/۱۲/۹۰ غروب رفتم بيمارستان و بماند كه چه اتفاقات بدي واسم افتاد و چه دردهايي كشيدم اما درد جدايي از تو واسم واقعا دردناكه. با اينكه هنوز تو وجودت روح نداشتي اما مامان هر لحظه به يادت مي افتاده و گريش ميگيره اينكه چرا. چي شد كه رفتي. مامان چيكار كرده بود كه ازش جدا شدي. نميدونم بخدا اما اينو فقط ميدونم كه توديگه پيشم نيستي گلم. دردي كه كشيدم در...

baby1391.blogfa.com

روزهای با تو بودن از ابتدا - روز بدي بود

http://www.baby1391.blogfa.com/post/4

روزهای با تو بودن از ابتدا. امروز23بهمن هست الان كه دارم مينويسم ساعت8.30شب امروز اصلا روز خوبي نبود. صبح كه بيدار شدم تا اومدم غذا بخورم دندونم دوباره درد گرفت نه مثل هميشه وحشتناك بود از صبح تا خود 1ساعت پيش هيچي نخورده بودم اخه دندونه سمت راستم ورم كرده بود يعني چركي شده بود و سمت چپم زده بود به عصبم و لبمم يه طرفشش باد كرده واسه همين هيچي نميتونستم بخورم. تو شركت فقط از درد بخودم ميپيچيدم روز بدي بود واقعا. نوشته شده در یکشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۰ساعت توسط مامان هدیه. طراحي سايت و وب سايت.

baby1391.blogfa.com

روزهای با تو بودن از ابتدا

http://www.baby1391.blogfa.com/1390/11

روزهای با تو بودن از ابتدا. ديروز صبح كه از خواب پاشودم يك دلشوره خاصي داشتم به بابايتم گفتم گفت ايشالا چيزي نيست صدقه هم داديم اما داشتيم ميومديم سر بريدگي خونمون دور بزنيم يه تريلي از كنارمون رد شد اون لحظه از ترس داشتم ميمردم. با خوشحالي رفتم به بابايت گفتم اون اوكي داد و مونده بود فقط پدر بزرگ و مادر بزرگت نميدونستم بهم اجازه ميدن برم يا نه. بياي چون هم پياده روي داره هم بام تهران سربالايي زياد داره و خيلي خطر هاي ديگه مثلا تو مترو بهت فشار بيارن و ميتوني. حالا چون قراره ۴ اسفند برم سونوگرافي دوباره ...

dkhtrkhvrshyd.blogfa.com

دختر خورشید - شاید این جمعه بیاید شاید........

http://www.dkhtrkhvrshyd.blogfa.com/post-68.aspx

شاید این جمعه بیاید شاید. فکر کنم الان همه ما دلمون هواش رو کردیم. بگذار به زیر قدمت زار بمیرم. ور کنی زنده د گر بار بمیرم. نا دیدن تو رنج گرانی است. مگذار در حسرت دیدار بمیرم. هرچه کردم نشوم علت رنجیدن او. باز نشد بارها من دل زهرائی او را ز گناهم خستم. گفتم این بار که بر نامه من مینگرد خوشحال است. لیک اشکش به دلم گفت که من روسیه ام من پستم(من رو سیه ام). پیامک (اس ام اس) . پیامک امام زمان (عج). نذر گل نرگسگفتم که خدا مرا مرادی بفرست. طوفان زده ام راه نجاتی بفرست. فرمو د که با زمزمه یا مهدی. نوشته شده در...

dkhtrkhvrshyd.blogfa.com

دختر خورشید

http://www.dkhtrkhvrshyd.blogfa.com/89084.aspx

خوب خوب از امروز با همدیگه کتابی به اسم نکته های زندگی رو میخونیم. ابتدا اجازه بدید با این کتاب اشنا بشیم. نویسنده این کتاب اچ.جکسون براون پسر هست که 511 یاداور یک زندگی شاد و پرارزش رو در کتابی گرد اوری. کرده و به پسرش ادام که برای یک زندگی تازه در کالج خود رو اماده میکرد هدیه میدهد. خوب به گفته نویسنده همین کتاب شاید شما با این افکار موافق نباشید و این یه تجربه شخصی است. به پسرم ،و از بسیاری جهات معلمم:ادام. پسرم ،چگونه میتوانم کمکت کنم که ببینی؟ بیا تو را روی دوشم بنشانم. آن وقت دور تر از من می بینی.

baby1391.blogfa.com

روزهای با تو بودن از ابتدا - اتفاقات...

http://www.baby1391.blogfa.com/post/7

روزهای با تو بودن از ابتدا. ديروز صبح كه از خواب پاشودم يك دلشوره خاصي داشتم به بابايتم گفتم گفت ايشالا چيزي نيست صدقه هم داديم اما داشتيم ميومديم سر بريدگي خونمون دور بزنيم يه تريلي از كنارمون رد شد اون لحظه از ترس داشتم ميمردم. با خوشحالي رفتم به بابايت گفتم اون اوكي داد و مونده بود فقط پدر بزرگ و مادر بزرگت نميدونستم بهم اجازه ميدن برم يا نه. بياي چون هم پياده روي داره هم بام تهران سربالايي زياد داره و خيلي خطر هاي ديگه مثلا تو مترو بهت فشار بيارن و ميتوني. حالا چون قراره ۴ اسفند برم سونوگرافي دوباره ...

baby1391.blogfa.com

روزهای با تو بودن از ابتدا - ماماني مواظبته و همه چيزو تحمل ميكنه

http://www.baby1391.blogfa.com/post/3

روزهای با تو بودن از ابتدا. ماماني مواظبته و همه چيزو تحمل ميكنه. عزيز دلم پريروز كه 10/11/90 شب رفتم دكتر و گفت اوضاعت خوبه خدا رو شكر ماماني مواظبته تو هم مواظب خودت باش مامانی خیلی دوستت داره.قوی باش و رشد کن. راستي ديروز غروب رفتم و شلوار بارداري خريدم درسته هنوز كوچولويي اما چون زود به زود گشنم ميشه چاق شدم از 17/10/90 تا الان كه 12/11/90 حدودا 4كيلو چاقتر شدم و لباسهاي قبلي اندازم نميشن. نوشته شده در پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ساعت توسط مامان هدیه. طراحي سايت و وب سايت. بهترین های هک و یاهو.