MADLEN.BLOGFA.COM
غروبغروب -
http://madlen.blogfa.com/
غروب -
http://madlen.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
33
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.234 sec
SCORE
6.2
غروب | madlen.blogfa.com Reviews
https://madlen.blogfa.com
غروب -
madlen.blogfa.com
غروب
http://www.madlen.blogfa.com/9003.aspx
دوست دارم با یکی دردامو بگم اما جز تو هیچ کس رو پیدا نمیکنم.کسی نیست که بهم جواب بده و کمکم کنه و دستمو بگیره. من فقط تورو دارم. تنها با تو میتونم حرف بزنم بگم که هنوز عاشقم با اونکه زبونم انکارش میکنه . خداوند بزرگ من یه راهی نشونم بده مگه تو خدای بنده های خوب و بدت نیستی؟ مگه تو از درد همه آگاه نیستی؟ مگه درمان دردا دست تو نیست؟ چرا بهم جواب نمیدی؟ دارم دیوونه میشم خدا به فریادم گوش بده. نوشته شده در سه شنبه هفدهم خرداد ۱۳۹۰ساعت 16:41 توسط madlen. بخوان مرا، منم پروردگارت، خالقت از ذره اي ناچيز. هزاران...
غروب -
http://www.madlen.blogfa.com/post-20.aspx
دوست دارم با یکی دردامو بگم اما جز تو هیچ کس رو پیدا نمیکنم.کسی نیست که بهم جواب بده و کمکم کنه و دستمو بگیره. من فقط تورو دارم. تنها با تو میتونم حرف بزنم بگم که هنوز عاشقم با اونکه زبونم انکارش میکنه . خداوند بزرگ من یه راهی نشونم بده مگه تو خدای بنده های خوب و بدت نیستی؟ مگه تو از درد همه آگاه نیستی؟ مگه درمان دردا دست تو نیست؟ چرا بهم جواب نمیدی؟ دارم دیوونه میشم خدا به فریادم گوش بده. نوشته شده در سه شنبه هفدهم خرداد ۱۳۹۰ساعت 16:41 توسط madlen. دنبال یه جایی بودم که راحت درد و دل کنم.
غروب - یادم باش
http://www.madlen.blogfa.com/post-11.aspx
اميدوار باش تا من نيز اميدوار باشم و به ياد من باش تا من نيز احساس کنم عاشقم و خوشبخترين مرد روي زمين مي باشم. نوشته شده در جمعه پنجم تیر ۱۳۸۸ساعت 15:32 توسط madlen. دنبال یه جایی بودم که راحت درد و دل کنم. خداوند را ستایش می کنم. اما دلم میخواست جز خودم یکی دیگه هم پیدا بشه که بخونه. اگه نظر بدین یه دنیا ممنونتون میشم.
غروب -
http://www.madlen.blogfa.com/post-13.aspx
من کورکورانه تو را بندگی میکنم صحیح! ام ا حق را به من بده! که آخر کیست که در مقابل چنین نوری کور نشود؟ نوشته شده در دوشنبه پانزدهم تیر ۱۳۸۸ساعت 18:25 توسط madlen. دنبال یه جایی بودم که راحت درد و دل کنم. خداوند را ستایش می کنم. اما دلم میخواست جز خودم یکی دیگه هم پیدا بشه که بخونه. اگه نظر بدین یه دنیا ممنونتون میشم.
غروب - بخوان مرا
http://www.madlen.blogfa.com/post-19.aspx
بخوان مرا، منم پروردگارت، خالقت از ذره اي ناچيز. بخوان مرا منم معشوق زيبايت. منم نزديك تر از تو به تو، اينك صدايم كن. تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو مي گويد:. تو را در بيكران دنياي تنهايان، رهايت من نخواهم كرد. بساط روزي خود را به من بسپار. رها كن غصه يك لقمه آب و نان فردا را، تو راه بندگي طي كن. عزيزا، من خدايي خوب مي دانم. تو دعوت كن مرا بر خود، به اشكي، يا خدايي ميهمانم كن، كه من چشمان اشك آلوده ات را دوست مي دارم. بخوان ما را، كه مي گويد كه تو خواندن نمي داني؟ تو با هركس، به جز با ما، چه مي گويي؟
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
پسته
http://peste24.blogfa.com/88074.aspx
با اینکه سوال امتحانی هر لحظه لو می رفت.من ورقه را سفید تحویل می دادم! خدا را تعریف کنید! با ابراز شرمندگی به مرحوم شل سیلور استاین عزیز. چند سالی میگذشت که دایره آبی قطعه گمشده خود را پیدا کرده بود. اکنون صاحب فرزند هم شده بود ، یک دایره آبی کوچک با یک شیار کوچک . زمان میگذشت و دایره آبی کوچک ، بزرگ می شد. هر چقدر که دایره بزرگ تر میشد شعاع آن هم بیشتر میشد و مساحت شیار که دیگر اکنون تبدیل به یک فضای خالی شده بود نیز بیشتر . قطعه مربع گریه کرد و گفت : من هستم. دایره که دید قطعه گمشده خود را پیدا کرده سع...
پسته
http://peste24.blogfa.com/89041.aspx
با اینکه سوال امتحانی هر لحظه لو می رفت.من ورقه را سفید تحویل می دادم! خدا را تعریف کنید! ظهر يک روز سرد زمستاني، وقتي اميلي به خانه برگشت، پشت در پاکت نامه اي را ديد که نه تمبري داشت و نه مهر اداره پست روي آن بود. فقط نام و آدرسش روي پاکت نوشته شده بود. او با تعجب پاکت را. باز کرد و نامه ي داخل آن را خواند:. اميلي عزيز،عصر امروز به خانه تو مي آيم تا تو را ملاقات کنم. اميلي همان طور که با دست هاي لرزان نامه را روي ميز مي گذاشت، با خود فکر کرد که چرا خدا مي خواهد او را ملاقات کند؟ زن لبخند زد و پاسخ داد: ...
پسته - یک ورق پر از لبخند!!!!
http://peste24.blogfa.com/post-107.aspx
با اینکه سوال امتحانی هر لحظه لو می رفت.من ورقه را سفید تحویل می دادم! خدا را تعریف کنید! یک ورق پر از لبخند! کاغذی بردار و لبخندی نقاشی کن . کار ساده. ساده ایی است . کوچک از دایره پایین آن. یک لبخند تنها هنوز غمناک است . یکی دیگر کنارش بکش. تا لبخند اولی خوشحالتر به نظر بیاید. یکی دیگر آنطرف تر و باز هم. زد کمی زمان می برد. . حتی اگر دلیلش را ندانی. حتی اگر مجبور باشی تمام کاغذها را پر کنی . تو غمگینی اما لبخند خواهی زد. جواب میده امتحانش کن! هفته دوم تیر ۱۳۸۹. هفته او ل تیر ۱۳۸۹. هفته چهارم خرداد ۱۳۸۹.
پسته
http://peste24.blogfa.com/89042.aspx
با اینکه سوال امتحانی هر لحظه لو می رفت.من ورقه را سفید تحویل می دادم! خدا را تعریف کنید! پيامبري از کنار خانه ي ما. رد شد باران گرفت. مادرم گفت : چه باراني مي آيد. پدرم گفت : بهار است. و ما نمي. دانستيم باران و بهار نام ديگر آن پيامبر است. پيامبري از کنار خانه ما رد. شد لباسهاي ما خاکي بود . او خاک روي لباسهايمان را به اشارتي تکانيد. لباس ما از. جنس ابريشم و نور شد و ما قلبهامان را از زير لباسمان ديديم. پيامبري از کنار خانه ي ما. داد و تکه اي از آن را توي دستهايمان گذاشت. پيامبري از کنار خانه ي ما.
پسته
http://peste24.blogfa.com/88053.aspx
با اینکه سوال امتحانی هر لحظه لو می رفت.من ورقه را سفید تحویل می دادم! خدا را تعریف کنید! شاید این جمعه بیاید.شاید. خبر آمد خبری در راه است. سرخوش آن دل که از آن آگاه است. شاید این جمعه بیاید.شاید. پرده از چهره گشاید.شاید. دست افشان.پای کوبان می روم. بر در سلطان خوبان می روم. می روم بار دگر مستم کند. بی سر و بی پا و بی دستم کند. می روم کز خویشتن بیرون شوم. در پی لیلا رخی مجنون شوم. هر که نشناسد امام خویش را. بر که بسپارد زمان خویش را. با همه لحظه خوش آواییم. در به در کوچه ی تنهاییم. یک شبه حلال مسائل شود.
پسته - 2تا داستان کوتاه
http://peste24.blogfa.com/post-103.aspx
با اینکه سوال امتحانی هر لحظه لو می رفت.من ورقه را سفید تحویل می دادم! خدا را تعریف کنید! ظهر يک روز سرد زمستاني، وقتي اميلي به خانه برگشت، پشت در پاکت نامه اي را ديد که نه تمبري داشت و نه مهر اداره پست روي آن بود. فقط نام و آدرسش روي پاکت نوشته شده بود. او با تعجب پاکت را. باز کرد و نامه ي داخل آن را خواند:. اميلي عزيز،عصر امروز به خانه تو مي آيم تا تو را ملاقات کنم. اميلي همان طور که با دست هاي لرزان نامه را روي ميز مي گذاشت، با خود فکر کرد که چرا خدا مي خواهد او را ملاقات کند؟ زن لبخند زد و پاسخ داد: ...
پسته
http://peste24.blogfa.com/88124.aspx
با اینکه سوال امتحانی هر لحظه لو می رفت.من ورقه را سفید تحویل می دادم! خدا را تعریف کنید! که هیچ گاه دیگر. جایش را پر نخواهد کرد. و نه دندان های سفید. و به زودی همه در زیر خاک خواهیم خفت . خاکی که به هم مجال ندادیم تا دمی بر آن بیاساییم. با قلم می گویم. ای همزاد ای همراه. هردومان حیران بازیهای دورانهای زشت. اشک هایم را کجا خواهی نوشت. نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۸۸ساعت ۱۱:۱۸ قبل از ظهر توسط سعیده. اگه دلت واسه خدا تنگ شد.کافیه سرت رو بدی بالا و به اون بالایی لبخند بزنی.:). هفته دوم تیر ۱۳۸۹.
پسته
http://peste24.blogfa.com/89024.aspx
با اینکه سوال امتحانی هر لحظه لو می رفت.من ورقه را سفید تحویل می دادم! خدا را تعریف کنید! من لبخند = خدا. هر چه روح به خدا نزدیکتر باشد، آشفتگی اش کمتر است. زیرا نزدیک ترین نقطه به مرکز دایره، کمترین تکان را دارد. هر اتفاقی که می افتد، چه کوچک چه بزرگ، وسیله ای است. برای آن که خدا با ما حرف بزند و هنر زندگی دریافت این پیام هاست. هر کجا محبت باشد، خدا هم هست. خدا در قلب توست و تو در بیابان ها به دنبالش می گردی. من خدا را دوست دارم. فرصتی برای نفرت داشتن از شیطان ندارم. روح از خدا آمده و به او باز می گردد.
پسته -
http://peste24.blogfa.com/post-105.aspx
با اینکه سوال امتحانی هر لحظه لو می رفت.من ورقه را سفید تحویل می دادم! خدا را تعریف کنید! پيامبري از کنار خانه ي ما. رد شد باران گرفت. مادرم گفت : چه باراني مي آيد. پدرم گفت : بهار است. و ما نمي. دانستيم باران و بهار نام ديگر آن پيامبر است. پيامبري از کنار خانه ما رد. شد لباسهاي ما خاکي بود . او خاک روي لباسهايمان را به اشارتي تکانيد. لباس ما از. جنس ابريشم و نور شد و ما قلبهامان را از زير لباسمان ديديم. پيامبري از کنار خانه ي ما. داد و تکه اي از آن را توي دستهايمان گذاشت. پيامبري از کنار خانه ي ما.
پسته
http://peste24.blogfa.com/88034.aspx
با اینکه سوال امتحانی هر لحظه لو می رفت.من ورقه را سفید تحویل می دادم! خدا را تعریف کنید! حواست رو خوب جمع كن! گفتم : خسته ام . لا تقنطوا من رحمه الله. از رحمت خدا نااميد نشيد ( زمر/53). گفتم : هيشکي نمي دونه تو دل من چي ميگذره. ان الله يحول بين المرء و قلبه. خدا حائل است بين انسان و قلبش (انفال/24). گفتم : غير از تو کسي رو ندارم. نحن اقرب اليه من حبل الوريد. ما از رگ گردن به انسان نزديکتريم (ق / 16). گفتم : ولي انگار اصلا منو فراموش کردي! منو ياد کنيد تا ياد شما باشم ( بقره / 152 ). تو خدايي و صبور!
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
33
Madlen Uhlemann
Madlen und Achim
Hochzeitstisch
Inzwischen ist die Big-Party gelaufen und wir möchten uns an dieser Stelle noch mal allen Gästen für Ihr Erscheinen - unabhängig davon, ob Polterabend oder Hochzeit - für den unermüdlichen Einsatz als Gestalter von Programmteilen und natürlich für die vielen, vielen Glückwünsche und Geschenke bedanken! OK OK, hier die richtige. Anfahrtsskizze Bad Muskau (Hochzeit).
madlen-ziegler.com
Home - Meine Homepage
Diese Homepage wurde mit dem 1&1 Homepage-Baukasten erstellt.
غروب
دوست دارم با یکی دردامو بگم اما جز تو هیچ کس رو پیدا نمیکنم.کسی نیست که بهم جواب بده و کمکم کنه و دستمو بگیره. من فقط تورو دارم. تنها با تو میتونم حرف بزنم بگم که هنوز عاشقم با اونکه زبونم انکارش میکنه . خداوند بزرگ من یه راهی نشونم بده مگه تو خدای بنده های خوب و بدت نیستی؟ مگه تو از درد همه آگاه نیستی؟ مگه درمان دردا دست تو نیست؟ چرا بهم جواب نمیدی؟ دارم دیوونه میشم خدا به فریادم گوش بده. نوشته شده در سه شنبه هفدهم خرداد 1390ساعت 16:41 توسط madlen. بخوان مرا، منم پروردگارت، خالقت از ذره اي ناچيز. هزاران...
آپارتمان شماره ۳۷
اگر راست است که هر کسی یک ستاره روی آسمان دارد، ستاره من باید دور، تاریک و بی معنی باشد,شاید من اصلا ستاره نداشته ام. 1393,11,24 ساعت 10:43 ب.ظ. Time, it needs time. To win back your love again. I will be there, I will be there. Love, only love. Can bring back your love someday. I will be there, I will be there. I'll fight, babe, I'll fight. To win back your love again. I will be there, I will be there. Love, only love. Can break down the wall someday. I will be there, I will be there. If we'd go again.
Erste Hilfe
Envoyer à un ami. Hallo zusammen und herzlich willkommen in meinem Blog "Erste Hilfe"! Ich heiße Madlen, bin 28 Jahre alt und arbeite als Assistenzärztin in einem Hamburger Krankenhaus. So, ich hoffe, ich habe euch schonmal ein bisschen neugierig gemacht, so dass ihr alle mit Sehnsucht meinen ersten richtigen Blogpost erwartet :). Bis dann, eure Madlen. À 15:06 - Commentaires [0]. Eine deutsche Ärztin erzählt aus ihrem Alltag und Leben. Créer un blog avec CanalBlog. Flux RSS des messages.
Кофейня Мадлен в Алматы: меню, цены — заказ и доставка еды на Chocofood.kz
Заказывайте еду: 7 (727) 313 23 16. Сервис доставки еды в Алматы. Популярные запросы: Ciao Pizza. Быстрая регистрация позволит вам:. Зарабатывать бонусные баллы с каждого заказа. Сохранять телефоны и адреса заказов, чтобы не вводить их каждый раз. Приглашать друзей и зарабатывать бонусные баллы с их заказов. Неверная почта или пароль. На ваш email отправлено письмо с дальнейшей инструкцией по востановлению пароля! Cервисы по доставке ингредиентов. До 2 500 тг. До 3 500 тг. До 4 500 тг. До 5 500 тг. Зарег...
Document and Website content translations to Armenian. Video and film subtitling.
We suggest professional document and website content translation to Armenian. Editing/proofreading services, as well as film and video subtitling of different formats. We are a group of native speaking translators with higher philological education and university degree, who possess the prerequisite linguistic competence in all respective fields of knowledge and have proven experience in translating, including the cooperation with government institutions of Armenia. From the following languages:. Best pr...
Fryzjerstwo Kosmetyka Sandomierz - Studio Urody Madlen
C) 2006 - 2018 Studio Urody Madlen Sandomierz realizacja m. Ta strona używa cookie m. in. w celach statystycznych. Dowiedz się więcej na ich temat i o zmianie ustawień w przeglądarce. Korzystając z niniejszej strony, wyrażasz zgodę na używanie cookie, zgodnie z aktualnymi ustawieniami przeglądarki.