mahpishooni121.blogfa.com
ماه پیشونیماه پیشونی
http://mahpishooni121.blogfa.com/
ماه پیشونی
http://mahpishooni121.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
1.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
10
SSL
EXTERNAL LINKS
9
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
1.188 sec
SCORE
6.2
ماه پیشونی | mahpishooni121.blogfa.com Reviews
https://mahpishooni121.blogfa.com
ماه پیشونی
mahpishooni121.blogfa.com
ماه پیشونی
http://www.mahpishooni121.blogfa.com/post/11
دلنوشته های یک برده ی ایرانی. ๑ ๑ بازی زندگی ๑ ๑. ابزار حسين - چرخش تصاوير. یک بغل شعر می خواهد. یک مشت آغوش آبی آستانت. شنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۱ 23:33 سحر قنبری.
ماه پیشونی
http://www.mahpishooni121.blogfa.com/post/3
دلنوشته های یک برده ی ایرانی. ๑ ๑ بازی زندگی ๑ ๑. ابزار حسين - چرخش تصاوير. میگفت توی زندگیم فقط همون یه بار احساس خوشبختی کردم.میگفت دیگه نمیخام بگم خوشبختم.هرچند که بعد از اون روز هرگز خوشبخت نبودم. من خوشبختم یا نه؟ بودن معشوقت در کنارته؟ گرفتن بورسیه تحصیلی از یه کالج معتبر توی یه کشور خارجیه؟ عزت الله انتظامی میگفت:خوشبختی چیزی نیس که کسی از بیرون بتونه بببینه.خوشبختی توی دل آدمه.دلت که خوش باشه،خوشبختی. قبول دارم.دلت که خوش باشه خوشبختی.اما دلت چه موقع هایی خوشه؟ خوشبختی کدوم یک از ایناست؟ اگه در ل...
BLOGFA
http://www.mahpishooni121.blogfa.com/profile
پروفایل مدیر این وبلاگ فعال نیست.
ماه پیشونی
http://www.mahpishooni121.blogfa.com/post/5
دلنوشته های یک برده ی ایرانی. ๑ ๑ بازی زندگی ๑ ๑. ابزار حسين - چرخش تصاوير. حس تنهایی و غربت و انتظار. حس تنهایی و غربت و انتظار. این وزش نابودیست یا ضربان قلب وحشت که بر سقف زندگی ام میوزد. چیزی به فرو ریختنم نمانده. چیزی به تمام شدنم نمانده. تلاش بیهوده ایست تو را از خود داشتن.تلاشی بیهوده. مثل دست و پا زدن در مرداب. مثل بیداری بعد از مرگ. تلاشی بیهوده مثل روبوسی ماه با خورشید. مثل فشردن دستهای روشنایی. تلاش بیهوده ایست تورا از خود داشتن.تلاشی بیهوده. سبز وسرشار در کنار تو ایستاده ام.
ماه پیشونی
http://www.mahpishooni121.blogfa.com/post/12
دلنوشته های یک برده ی ایرانی. ๑ ๑ بازی زندگی ๑ ๑. ابزار حسين - چرخش تصاوير. در آن لحظه که من از پنجره بیرون نگاه کردم. کلاغی روی بام خانۀ همسایۀ ما بود. و بر چیزی، نمیدانم چه، شاید تکه استخوانی. دمادم تق و تق منقار میزد باز. و نزدیکش کلاغی روی آنتن قار میزد باز. نمیدانم چرا، شاید برای آنکه این دنیا بخیل است. و تنها میخورد هرکس که دارد. در آن لحظه از آنتن چه امواجی گذر میکرد. که در آن موجها شاید یکی نطقی در این معنی که شیرین است غم. شیرین تر از شهد و شکر میکرد. نمیدانم چرا،شاید برای آنکه این دنیا عجیب است.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
10
سحرقنبری - خدا
http://www.saharghanbari.blogfa.com/post/5
دلنوشته های یک برده ایرانی. ما آدما نمیتونیم خدا رو بفهمیم.مصلحتاشو درک کنیم.اما اون همه چیو میفهمه. میخوام حرفامو عامیانه بزنم. شاید بچگونه بنظر برسه،اما اینا حرفای منن.من. منی که هنوز خیلی مونده تا خدامو بشناسم. واقعا اون کیه؟ چرا حتی وقتایی که ازش غافلم بازم هوامو داره؟ چرا انقد آدم خوبیه؟ نه آدم نیس. چون همش میگیم ما اشرف مخلوقاتیم حس میکنم. تازه احساسم میکنم مرد هست! ولی واقعیت اینه که خدا آدم نیس.فرشته هم نیس. پس چیه؟ کاش میتونسم ببینمش.خیلی دلم میخواد بدونم چه شکلیه و صداش چجوریه! قال ب هاے م صط فے.
سحرقنبری
http://www.saharghanbari.blogfa.com/1394/04
دلنوشته های یک برده ایرانی. مینویسم ولی به قول فروغ. با همین دستهای سیمانی. عشق 5 دقیقس.با تاخیری نیم ساعت! جمعه بیست و ششم تیر ۱۳۹۴ 19:51 سحر قنبری. کسی از برده های ایرانی خبر ندارد. فلج بودن سخته اما نه به اندازه ی ناتوان بودن. ما زنان ایرانی از یه فلج مادرزاد هم ناتوان تر هستیم. از همون بدو تولد میبینیم و میفهمیم و یاد میگیریم ک ما زن هستیم.ناتوان.بی اختیار. میبینیم.میتوانیم.اما میترسیم. سهم مااز زندگی چیست؟ چرا به دنیا آمدیم؟ به دنیا آمدیم تا منتظر بمانیم یک مرد از راه برسد و مارا به خانه بخت ببرد؟
سحرقنبری - کسی از برده های ایرانی خبر ندارد
http://www.saharghanbari.blogfa.com/post/9
دلنوشته های یک برده ایرانی. کسی از برده های ایرانی خبر ندارد. فلج بودن سخته اما نه به اندازه ی ناتوان بودن. ما زنان ایرانی از یه فلج مادرزاد هم ناتوان تر هستیم. از همون بدو تولد میبینیم و میفهمیم و یاد میگیریم ک ما زن هستیم.ناتوان.بی اختیار. میبینیم.میتوانیم.اما میترسیم. سهم مااز زندگی چیست؟ چرا به دنیا آمدیم؟ به دنیا آمدیم تا منتظر بمانیم یک مرد از راه برسد و مارا به خانه بخت ببرد؟ انسان دیگری را در وجود خود رشد دهیم و به دنیایش بیاوریم؟ او را تربیت و بزرگش کنیم؟ جمعه بیست و ششم تیر ۱۳۹۴ 19:33 سحر قنبری.
سحرقنبری - تفاوت
http://www.saharghanbari.blogfa.com/post/3
دلنوشته های یک برده ایرانی. همه چی با هم فرق داره.منو خواهر برادرام.منو پدر مادرم. امروز با دیروز فرق داشت.امروز با دیروزم فرق داره. الان و یک ساعت پیش با هم فرق دارن. اگر این تفاوتها نبودن چی میشد؟ زندگی یکنواخت میشد.خسته میشدیم.زندگی پر از. حتی اگر این تکرارها اتفاقای خوب و بروفق مرادمونم بود بازم خسته میشدیم و. شایدم نه.تا بحال چنین اتفاقی واسم نیفتاده! پنجشنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۴ 19:22 سحر قنبری. قال ب هاے م صط فے. ماه پیشونی وبلاگ خودم. من شخصا تختم کمه. دختری عاشق اما تنها. بانو و جوانی خویش.
سحرقنبری - اشرف مخلوقات
http://www.saharghanbari.blogfa.com/post/1
دلنوشته های یک برده ایرانی. ما آدما محکوم به زندگی کردن هستیم. چه بخوایم و چه نخوایم باید. زندگی ای که هممون ازش ناراضی هستیم! خیلی وقتا دیدم آدمایی رو که روزی چندین مرتبه آرزوی مرگ میکنن،. مجبور به زندگی کردن با آه و نفس کشیدن با درد هستن! خیلی وقتا هم دیدم کسایی که تازه دارن طعم خوشبختی میچشن. و در راستای رسیدن به سعادت دنیوی هستن و فرشته مرگ. پس ما محکومیم به زندگی کردن.محکومیم چون زندگی رو تاوقتی. داریمش نمیخوایم و ازش بیزاریم. ما آدما اسم خودمونو گذاشتیم اشرف مخلوقات! چون مثل ما قدرت تفکر و. این بار...
سحرقنبری - امید
http://www.saharghanbari.blogfa.com/post/6
دلنوشته های یک برده ایرانی. چقدر امید خوبه. چقدر خوبه وقتی دلت پر از امیده. چقدر خوبه وقتی با امید زندگی میکنی،نفس میکشی و. روزها رو سپری میکنی. امید تنها یه واژه نیس. چیزیه ک آدما. رو زنده نگه میداره. اونه که فردامونو میسازه.امید. یه جا شنیدم دختری توی بیمارستان بوده و سرطان داشته.دکترا. جوابش کرده بودن و منتظر مرگش بودن. پدر و مادرش از هم طلاق. گرفته بودن. اون دختر آرزوش این بود ک مادرشو ببینه. منتظر مادرش. بود با مرگ دست وپنجه نرم میکرد و امیدوار بود که مادرشو ببینه. قال ب هاے م صط فے. من شخصا تختم کمه.
سحرقنبری -
http://www.saharghanbari.blogfa.com/post/10
دلنوشته های یک برده ایرانی. اما تو باور نکن. شنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۴ 15:50 سحر قنبری. تن های هرزه را سنگسار می کنند. غافل از آنکه شهر پر از فاحشه های مغزی است. و کسی نمی داند که مغزهای هرزه ویرانگرترند تا تن های هرزه. گر تن بدهی دل ندهی کار خراب است. چون خوردن نوشابه که در جام شراب است. گر دل بدهی تن ندهی باز خراب است. این بار نه جام است و نه نوشابه. سراب است. دریا شوی چون به دلت شور عبور است. نوشیدن یک جرعه ز جام تو عذاب است. باران بشوی چون که تنت بر همه جاریست. کی تشنه شود سیر. فقط نام تو آب است.
M00ZIKSAZ - متن ترانه من آمده ام گوگوش
http://mooziksaz.mihanblog.com/post/20
متن ترانه من آمده ام گوگوش. پنجشنبه 3 شهریور 1390. من آمده ام وای وای ، من آمده ام. من آمده ام كه ناز بنیاد كند. ای دلبر من الهی صد ساله شوی. در پهلوی ما نشسته همسایه شوی. همسایه شوی كه دست به ما سایه كنی. شاید كه نصیب من بیچاره شوی. من آمده ام وای وای، من آمده ام. من آمده ام كه ناز بنیاد كند. عشق آمد و خیمه زد به صحرای دلم. زنجیر وفا فكنده در پای دلم. عشق اگر به فریاد دل ما نرسد. ای وای دلم وای دلم وای دلم. من آمده ام وای وای من آمده ام. من آمده ام كه ناز بنیاد كند. بیا كه برویم از این ولایت من و تو.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
9
نوشته های من
برخاسته از دل به روایت قلم. یه زخم هایی دارم که درست مثل چراغ خواب کنار تختم خاطراتی رو تو ذهنم روشن. مثل زخم پیشونیم که شاید همین هلال دوخته شده که لقب ماه پیشونی رو بهم داد. عوض کرد داستان زندگی تقدیر شده ام را. شاید همین زخم بود که شروع زخم های دیگرم بود,مثل زخم قلبم زخمی که اینبار. شیرینی تلخی رو برای همیشه در دلم حل کرد. یاد می آورم یکی یکی قصه ی زخم ها را تا که به قلب میرسد از یاد می برم تمام قصه. این شروع قصه نیست یادآور بغض ناخوانده ایست که دلم که نه,دستم به نوشتن. صدا فریاد زدن پشت سرش با من.
love or hate
This is a question. دریا برای مرغابی تفریحی بیش نیست،اما برای ماهی زندگیست. پس برای اونیکه عاشقته ماهی باش نه مرغابی. نوشته شده در دوشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 14:19 توسط mahjabin. در جمعی نشسته بودیم ک یهو دیدم کیف گوشیم نیست سرمو برگردوندم دیدم یکی از همون بچه های جمع نیست). خدا کیف موبایل دزدو نصیب کسی نگردان. مختص ب یک نفر). امین یا رب العالمین). نوشته شده در یکشنبه شانزدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 17:53 توسط mahjabin. داستان دیو و دلبرو شنیدی؟ نوشته شده در یکشنبه دوازدهم شهریور ۱۳۹۱ساعت 14:44 توسط mahjabin. نوشته ...
Elnino without Nobody
تو این هوای سسسسسسرد پاورچین پاورچین از خونه رفتم بیرون(ساعت2:14 شب).رفتم سمت تیر برق(آخه شبا میاد اونجا میشینه). سدا زدم : آقا سگه.(جواب نداد). با یه لحن لوس گفتم: آااقاا سگه(باز جواب نداد). لجم گرفت,یهو داد زدم: آقا سگههههههههههههههههههههههههههههههه پدر سگ(البته پدرسگ رو تو دلم گفتما). چرتش پاره شد و با لحن شاکیانه گفت: چته دختر؟ اااااه.تو خواب نداری چرا منو بیدارمیکنی بچه! گفتم: ببخشید,برات خوراکی آوردم,بفرما(ظرفی که توش استخون بود رو گذاشتم جلوش). گفت: سرما نخوری اینجا نشستی! تا حالا نشنیده بودم!
«ماه پیشونی»
از تاریکی گله نکن،شمعی روشن کن. دور وبر ماه را گرفته هالهای از ابرهای سیاه. در چشمهای من مرده است طوفان یک نگاه. من ماندهام این سوی آن سوتر. ماه پشت ابرها تنهاست. حلول ماه شوال وفرارسیدن عید بندگی برهمه کسانی که لیاقت بندگی در این ماه را پیداکردند مبارک . برای مشاهده بهتر این پست در صورت نداشتن فونت نستعلیق آنرا. از لینک زیر دانلود نمایید. Http:/ s2.picofile.com/file/7128264729/IranNastaliq.ttf.html. ارسال در تاريخ سه شنبه ۸ شهریور۱۳۹۰ توسط مهدی. عاشق ملت یا مدعی خدمت. پس همین حالا یا علی بگو*. ارسال در ...
دختر آفتاب
چرت وپرتای روزانه ی من! يادش به خير چه روزگاري داشتم اينجا. نوشته شده در سه شنبه بیستم فروردین 1392ساعت 12:41 توسط نسترن. از این به بعد این وبلاگ دیگه آپ نمیشه! نوشته شده در جمعه دوم تیر 1391ساعت 23:15 توسط نسترن. حرفای تو این وبلاگ تمام حرفای دلمه شاید تو نوشتنشون بعضی جاها تو جمله بندیهام وشایدم تو عقایدم اشکالاتی باشه .به هرحال ببخشید و.مرسی که چرت وپرتای منو میخونین! هرجا كه متني رو از جايي برداشتم يا از خودم نيست نوشتم بقيه ي مطالب از خودمه اشكالاشو ناديده بگيرين! هفته سوم فروردین 1392.
ماه پیشونی
دلنوشته های یک برده ی ایرانی. ๑ ๑ بازی زندگی ๑ ๑. ابزار حسين - چرخش تصاوير. در آن لحظه که من از پنجره بیرون نگاه کردم. کلاغی روی بام خانۀ همسایۀ ما بود. و بر چیزی، نمیدانم چه، شاید تکه استخوانی. دمادم تق و تق منقار میزد باز. و نزدیکش کلاغی روی آنتن قار میزد باز. نمیدانم چرا، شاید برای آنکه این دنیا بخیل است. و تنها میخورد هرکس که دارد. در آن لحظه از آنتن چه امواجی گذر میکرد. که در آن موجها شاید یکی نطقی در این معنی که شیرین است غم. شیرین تر از شهد و شکر میکرد. نمیدانم چرا،شاید برای آنکه این دنیا عجیب است.
باران می بارد امشب دلم غم دارد امشب
باران می بارد امشب دلم غم دارد امشب. دانلود موزیک شعر عکس اس ام اس. نوشته شده در سه شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۹۳ساعت 20:58 توسط باران. کم کم فکر برف و بورآن بآش . شآید کسی تمام گریه هآی ش ر ا. نوشته شده در شنبه بیست و نهم مهر ۱۳۹۱ساعت 17:49 توسط باران. باران باش تا به تو عادت نکنند. هر وقت بیایی دوستت داشته باشند. نوشته شده در سه شنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۱ساعت 20:28 توسط باران. گاهی گمان نمیکنی و می شود. گاهی نمی شود که نمی شود. گاهی هزار دوره دعا بی استجابت است. گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود. خوشا بر من .
ماه پیشونی
فعالیت هفتم: بازی با قاب عکس. فعالیت هفتم: بازی با قاب عکس. این فعالیت عملی بسیارخوبی برای نشان دادن احساسات و یا حدس زدن احساساتی است که کودکی بر روی صندلی نشان می دهد. دو صندلی، دو قاب عکس خالی بدون شیشه ( یا می توانید دو قاب عکس مقوایی درست کنید). 1- کلاس را به دو گروه تقسیم کنید. 2- با علامت شما دو بازیکن از هر گروه به سوی صندلی ها می دوند. قاب عکس را را بر می دارند، می نشینند و در حالی که قاب عکس را جلوی صورت خود گرفته اند، صورت خود را به حالتی که نشان دهنده یک احساس باشد، در می آورند. نوشته شده در ...
••●ایـــــن نیـــز بگـــــــذرد●••
و فعلا حوصله نوشتن ندارم. فعلا توو اینستا پست میزارم. تاریخ ۹۴/۱۰/۲۶ ساعت 6:25 به قلم سوته دل. هیچ جا مثل اینجا نیست. هیچکس نیست ک کاری باهات داشته باشه. تاریخ ۹۴/۱۰/۲۱ ساعت 1:7 به قلم سوته دل. دلم یهو پاییز و بارون خواست. زمستون برای کساییه که دلشون گرمه. تا ته این تقویم من همش پاییزم. تاریخ ۹۴/۱۰/۰۵ ساعت 12:24 به قلم سوته دل. امروز رفتما اهدا پلاسما. Tvتبلیغ یه فیلم کره ای رونشون داد ک به زودی . اسم فیلم. پاستا😊. تاریخ ۹۴/۱۰/۰۳ ساعت 12:31 به قلم سوته دل. اینجا تنها جاییه ک راحت حرفامو میزنم. فعلا مربی...
be my friend
نوشته شده در یکشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۳۸۹ساعت 10:56 توسط mahpishooni. حرف های از عمق دل. مي انديشم زندگي روياييست و بال و پري دارد به. بيانديش اندازه عشق در زندگيت چقدر است؟ در کجاي زندگيت است؟ دلم به حال عشق مي سوزد. چرا سالهاست کسي را عاشق نديده ام. مگر نمي دانيم براي هر کاري عشق لازم است. رام از کنارم مي گذرد و بدون احساسی. مي گويد : صبح بخير. صدايش در صداي باد گم مي شود و به گوش قلبم نمي رسد. زمان مي گذرد و در انتهاي راه مي فهمي چقدر حرف نگفته در دل باقي ماند. دير شده خيلي دير. و يا شايد نمي فهميدي.
