![mahsaarani.blogfa.com](http://fav.cln.bz/q8mm2s7sflfmvheljrtaaqjj/64/mahsaarani.blogfa.com.png)
mahsaarani.blogfa.com
.. -
http://mahsaarani.blogfa.com/
. -
http://mahsaarani.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.7 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
16
SSL
EXTERNAL LINKS
34
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.687 sec
SCORE
6.2
. | mahsaarani.blogfa.com Reviews
https://mahsaarani.blogfa.com
. -
وبلاگ کودکان- مهسا از شهر آران وبیدگل - دهه ي فجر برهمه مبارك باد
http://www.mahsaarani.blogfa.com/post/25
وبلاگ کودکان- مهسا از شهر آران وبیدگل. دهه ي فجر برهمه مبارك باد. دخترم سبد کالا بهمون تعلق نگرفت. نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۲ساعت 21:39 توسط مهسا باغبان زاده. من مهسا هستم امسال کلاس دوم در مدرسه شهیدان اربابی درس می خوانم. معلم عزیزم خانم صلاتي وخانم خندان وخانم پردل وهمه ی معلمان را خیلی دوست دارم. هفته سوم بهمن ۱۳۹۲. هفته چهارم آذر ۱۳۹۲. هفته دوم آبان ۱۳۹۲. هفته سوم تیر ۱۳۹۲. هفته دوم فروردین ۱۳۹۲. هفته سوم بهمن ۱۳۹۱. هفته او ل بهمن ۱۳۹۱. هفته دوم دی ۱۳۹۱. هفته چهارم آذر ۱۳۹۱.
وبلاگ کودکان- مهسا از شهر آران وبیدگل
http://www.mahsaarani.blogfa.com/1391/03/3
وبلاگ کودکان- مهسا از شهر آران وبیدگل. بزرگ ترين گنبد خاورميانه (خودتون قضاوت كنيد )بيدگلي ها چه مي كنند. خدا به فرياد بابا برسه. هي به بابام ميگفت ببين ما چه كرديم شما چه كرديد به هر حال گنبد بالا رفت ديگه از اون شب ما نرفتيم امامزاده.اين عكسهارا از وبلاگ. بابام يه علاقه اي عجيبي به اين امامزاده داره به ما نميگه فقط ميگه من مزدمو گرفتم واقعا باب المراده. پدر بزرگم هم هروقت اسم امامزاده قاسم(ع)راميارن گريه ميكنه ميگه:مريض بودم، شفا گرفتم. برچسبها: امامزاده قاسم بيدگل. هفته سوم بهمن ۱۳۹۲. هفته سوم تیر ۱۳۹۲.
وبلاگ کودکان- مهسا از شهر آران وبیدگل - تیمسار منصوری
http://www.mahsaarani.blogfa.com/tag/تیمسار-منصوری
وبلاگ کودکان- مهسا از شهر آران وبیدگل. سه شنبه ۱۳/۱۲/۹۰ باپدر و مادرم به خیابان محمد هلال رفتیم خیابان غوغابود موتوریها وماشین ها بوق بوق میکردند همه مردم خوش حال بودندشیرینی می دادن مردم شعار می دادند ( منصوری دوستت داریم) ( تیمسار تیمساره . تیمسار ) چقدر برام جالب بود من هم کلاهی را که از قبل مامانم برام درست کرده بود را روسرم گذاشتم هی داد میزدم تیمسار تیمساره! بگو تیمسار رای آورده من هم نیومدم. نوشته شده در سه شنبه شانزدهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 15:39 توسط مهسا باغبان زاده. هفته سوم بهمن ۱۳۹۲. کد لوگو و بنر.
وبلاگ کودکان- مهسا از شهر آران وبیدگل - امروز هشت ساله شدم
http://www.mahsaarani.blogfa.com/post/24
وبلاگ کودکان- مهسا از شهر آران وبیدگل. امروز هشت ساله شدم. اينم عكس كيك تولدم. بفرماييد كيك جاي همتون خاليه. اينم كادوي خواهر گلم. نوشته شده در جمعه بیست و دوم آذر ۱۳۹۲ساعت 13:2 توسط مهسا باغبان زاده. من مهسا هستم امسال کلاس دوم در مدرسه شهیدان اربابی درس می خوانم. معلم عزیزم خانم صلاتي وخانم خندان وخانم پردل وهمه ی معلمان را خیلی دوست دارم. هفته سوم بهمن ۱۳۹۲. هفته چهارم آذر ۱۳۹۲. هفته دوم آبان ۱۳۹۲. هفته سوم تیر ۱۳۹۲. هفته دوم فروردین ۱۳۹۲. هفته سوم بهمن ۱۳۹۱. هفته او ل بهمن ۱۳۹۱. هفته دوم دی ۱۳۹۱.
وبلاگ کودکان- مهسا از شهر آران وبیدگل
http://www.mahsaarani.blogfa.com/1392/01/2
وبلاگ کودکان- مهسا از شهر آران وبیدگل. چهر های ماندگار شهرستان آران وبیدگل (در بهار آزادی جای شهداخالی). پدر عزیزم روزت مبارک. اگه گفتید روز معلم چی برای بابام خریدم. تو تصویر پایین مشخصه درست گفتید : تیشرت خریدم. نوشته شده در سه شنبه سیزدهم فروردین ۱۳۹۲ساعت 19:22 توسط مهسا باغبان زاده. من مهسا هستم امسال کلاس دوم در مدرسه شهیدان اربابی درس می خوانم. معلم عزیزم خانم صلاتي وخانم خندان وخانم پردل وهمه ی معلمان را خیلی دوست دارم. هفته سوم بهمن ۱۳۹۲. هفته چهارم آذر ۱۳۹۲. هفته دوم آبان ۱۳۹۲. هفته سوم تیر ۱۳۹۲.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
16
خاطرات سارا کوچولو - داستانهای کوتاه از زندگی من
http://www.saragolzari.blogfa.com/post-57.aspx
داستانهای کوتاه از زندگی من. پدربزرگم داشت صحبت می کرد که به مذاقم خوش نیومد رو کردم و به مامان بزرگم گفتم :نه اینکه پیره یه چی می گه پدربزرگم شنید و گفت من پیر نیستم . دستشو گرفتم بردم جلو اینه و گفتم نگاه کن موهات سفید شده و صورتت چروک پس پیری! 2- چند وقت پیش داشتم کار بد می کردم مامانم گفت :نکن گفتم بابا که نیست ببینه گفت خدا که می بینه منم گفتم خدا چه جوری ما رو از رو سقف می بینه؟ بعد رفتم زیر پتو و گفتم حالا دیگه خدا اصلا منو نمی بینه! نوشته شده در شنبه سوم خرداد 1393ساعت 9:38 توسط مامان سارا.
خاطرات سارا کوچولو
http://www.saragolzari.blogfa.com/9207.aspx
چند تا از اولین های زندگی من. ۱: فردا برای اولین بار بدون پدر و مادرم می خوام برم بیرون. اردو با مهدکودک می ریم نمایش موزیکال. البته اگه صبح از خواب بیدار شم. می دونم مامانم دل تو دلش نیست با اینکه خودش اسم منو نوشته. ۲: از مهر برای اولین بار می رم مهد کودک صبح ها با بغض جدا می شم اما خوب می مونم و بازی می کنم تا مامانم بیاد دنبالم. اولین دوستم دلناز بود .اما حالا یه دوست جون جونی خیلی خوشکل و بانمک دارم به اسم آوین که همیشه موهاشو دوتایی می بنده. من او (وبلاگ مادر و پدر سارا). مهسا از آران و بیدگل.
خاطرات سارا کوچولو - چند تا از اولین های زندگی من
http://www.saragolzari.blogfa.com/post-45.aspx
چند تا از اولین های زندگی من. ۱: فردا برای اولین بار بدون پدر و مادرم می خوام برم بیرون. اردو با مهدکودک می ریم نمایش موزیکال. البته اگه صبح از خواب بیدار شم. می دونم مامانم دل تو دلش نیست با اینکه خودش اسم منو نوشته. ۲: از مهر برای اولین بار می رم مهد کودک صبح ها با بغض جدا می شم اما خوب می مونم و بازی می کنم تا مامانم بیاد دنبالم. اولین دوستم دلناز بود .اما حالا یه دوست جون جونی خیلی خوشکل و بانمک دارم به اسم آوین که همیشه موهاشو دوتایی می بنده. من او (وبلاگ مادر و پدر سارا). مهسا از آران و بیدگل.
خاطرات سارا کوچولو - ماجراهای من و بابا محمد
http://www.saragolzari.blogfa.com/post-41.aspx
ماجراهای من و بابا محمد. از اول مهر مامان رفت سر کلاس. من موندم و بدقلقی. تو این مدت بابا محمد برام سنگ تموم گذاشته .کلی روزا وایساده تا ظهر و منو نگه داشته گرچه کار خودش دیر دیر شده اما همش با من مهربون بوده. ما دو تا صبح که پا می شیم اول دارو می خوریم بعد صبحانه و بعد دوتایی کلی بازی می کنیم. من بابامو خیلی دوست دارم و کلی از بودن با اون کیف می کنم و موقع رفتنش بهونه می گیرم. چند روز پیش وقتی بابا مونده بود پیشم دو بار بغلش کردم و گفتم :"بابا جون ممنونم که پیشم موندی". من او (وبلاگ مادر و پدر سارا).
خاطرات سارا کوچولو
http://www.saragolzari.blogfa.com/9210.aspx
هنوزم اشتباه می گم. هنوزم بعضی کلمات رو اشتباه می گم و مادرم قربون صدقه ام می ره و بقیه کیف می کنن بقیه یعنی پدر و مادر مادرم که مدت زیادیه مهمونشونیم واسه محبت هاشونه که هر وقت یکی به مامانم می گه "بچه بزرگ کردی" سریع میگم "منو مامان جون یعنی مامان مامانم بزرگ کرده" و وقتی مامان زهره دلخورانه می پرسه پس من چی؟ نوشته شده در جمعه سیزدهم دی 1392ساعت 9:14 توسط مامان سارا. من سارا گلزاری هستم. 20 آذر 1388 به دنیا آمدم. تا وقتی بتونم پای کامپیوتر بشینم و وبلاگ بنویسم زحمت ثبت خاطراتم با مامان است.
خاطرات سارا کوچولو
http://www.saragolzari.blogfa.com/9202.aspx
دیشب برای اولین بار به همت مادر رفتیم سیرک خلیل عقاب. خیلی خوش گذشت. هم تونستم چیپس بخورم. هله هوله ممنوعه) هم کلی حیوون دیدم . میمونی که لباس داشت و آقا خرسی که دامن پوشیده بود! راستی مگه میمون لباس می پوشه؟ این سوال را چند بار پرسیدم. بعدم آدمای سیرک کلی کارهای عجیب و خطرناک می کردند. مثل حرکت روی گوی های متحرک و رویای پرواز و . دیدم چند بار مادرم منو که دهنم باز مونده بود یا با کلی هیجان دست می زدم به پدرم نشون می دهد و می گه اینو ببین. من او (وبلاگ مادر و پدر سارا). مهسا از آران و بیدگل.
خاطرات سارا کوچولو - سیرک خلیل عقاب
http://www.saragolzari.blogfa.com/post-43.aspx
دیشب برای اولین بار به همت مادر رفتیم سیرک خلیل عقاب. خیلی خوش گذشت. هم تونستم چیپس بخورم. هله هوله ممنوعه) هم کلی حیوون دیدم . میمونی که لباس داشت و آقا خرسی که دامن پوشیده بود! راستی مگه میمون لباس می پوشه؟ این سوال را چند بار پرسیدم. بعدم آدمای سیرک کلی کارهای عجیب و خطرناک می کردند. مثل حرکت روی گوی های متحرک و رویای پرواز و . دیدم چند بار مادرم منو که دهنم باز مونده بود یا با کلی هیجان دست می زدم به پدرم نشون می دهد و می گه اینو ببین. من او (وبلاگ مادر و پدر سارا). مهسا از آران و بیدگل.
خاطرات سارا کوچولو
http://www.saragolzari.blogfa.com/9203.aspx
لاهیجان شهر چای و زخم. راحت بگم رفتیم لاهیجان شهر خیلی خیلی قشنگ هوا خیلی خوب آدمها خیلی مهربون یهو من افتادم و پام چنان جراحت دید که دکتر عمل کردو پنج بخیه زد. همون روز قرار بود دوباره بریم دریا با خاله انسی و عمو حنان اما نشد. الان که مامانم داره شرح واقعه را می نویسه تازه باند روی پامو برداشتن و قرار برم حمام. البته روز سه شنبه رفتیم آتیه که دکتر بخیه هامو بکشه. وقتی از اتاق بیرون امدم گفتم درد داشت اما نخواستم جلو دکتر گریه کنم. نوشته شده در پنجشنبه سی ام خرداد 1392ساعت 18:34 توسط مامان سارا.
خاطرات سارا کوچولو
http://www.saragolzari.blogfa.com/9211.aspx
دیروز یه عروسک گوسفند گرفته بودم دستم و به مامانم گفتم :" یه چیز تیز بده" مامانم گفت می خوای چکار؟ گفتم می خوام پشمهای این گوسفند را کوتاه کنم! نوشته شده در یکشنبه ششم بهمن 1392ساعت 8:22 توسط مامان سارا. من سارا گلزاری هستم. 20 آذر 1388 به دنیا آمدم. تا وقتی بتونم پای کامپیوتر بشینم و وبلاگ بنویسم زحمت ثبت خاطراتم با مامان است. من او (وبلاگ مادر و پدر سارا). مهسا از آران و بیدگل. ارین و مامانی و ارتین.
ستاره رحیمی 8 ساله از مشهد
http://www.setareh2007.blogfa.com/post/80
ستاره رحیمی 8 ساله از مشهد. نوشته ها و عکسهای ستاره (البته چون خطم خوب نيست ميگم مامانم برام بنويسه كه خطش بهتره! نوشته شده در تاريخ جمعه ۲۷ اردیبهشت۱۳۹۲ توسط ستاره. باز داره هوا گرم میشه. دقت کردین که وقتی هوا گرمه آدم بی حوصله تر میشه؟ راستی چرا ننه سرما داریم ولی ننه گرما نداریم؟ چرا عمو نوروز داریم ولی عمو پاییز نداریم؟ چرا به فیل و روباه و کلاغ و خرس و گرگ و چندتا حیووون دیگه میگیم آقا.(آقا کلاغه.آقا فیله.). تا حالا فکر کردین برای خیلی از این چراها نمیتونیم جواب آسونی پیدا کنیم. پیش به سوی دبستان!
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
34
عاشقانه ها
دریافت کد صفحه ورودی. مهسا] [چهارشنبه سوم اردیبهشت 1393]. مهسا] [چهارشنبه سوم اردیبهشت 1393]. مهسا] [چهارشنبه سوم اردیبهشت 1393]. مهسا] [چهارشنبه سوم اردیبهشت 1393]. م ژدگاني دریافت کن. مهسا] [سه شنبه بیست و هفتم اسفند 1392]. شاید امروز چشمهایت مثل دیروز برقی نداشته باشد. وقلبت نیز نای تپیدن برای من. اما هنوز چشمهای من برای تو میدرخشد. و قلبم نیز میتپد برای تو. مهسا] [سه شنبه بیست و هفتم اسفند 1392]. ﮐﻪ ﺗﻮ ﺁﻥ ﭘﺴﺮﮎ ﺑﺎلا ﺑﻠﻨﺪ. ﮐه ﺑﺎ ﺗﻤام ﺳﺮ ﺑﻪ ﻫﻮﺍ ﺑﻮﺩﻥ ﻫﺎﯾﺶ. ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺁﻭﺭﺩ ﺗﻮ ﻭ. בلت بگیره ولے בلگیرے نڪنے.
آتش دل
عاشقانه ها یک دل تنها. یه سری هم به ما بزن. اخبار فوتبال ایران و جهان. عاشقانه ها الها م و الناز. عشقاي بچگي قشنگتره نه؟ اشکان جون و سامان جون عزیز و آقا محسن. زمزمه های درسکوت شب. خواهان کسی باش که خواهان تو باشد. صفای اشک وفای غم (سارا خانوم). زمزمه هایی درسکوت شب. احسان خواجه امیری عزیز. دانلود آهنگهای جدید (Download New Music). من از هجوم هجاهای عشق می ترسم. زندگی یعنی دوست داشتن زندگی( علیرضای عزیز ). فروش بیش از 9000عنوان فیلم DVD. جزیره ی سرگردان به نام عشق(علی آقای عزیز). پسر تنها و ققنوس 69.
" گنجینه ای از درد هایم "
گنجینه ای از درد هایم. یک شبی مجنون نمازش را شکست. یک شبی مجنون نمازش را شکست. بی وضو در کوچه لیلا نشست. عشق آن شب مست مستش کرده بود. فارغ از جام الستش کرده بود. سجده ای زد بر لب درگاه او. پر زلیلا شد دل پر آه او. گفت یا رب از چه خوارم کرده ای. بر صلیب عشق دارم کرده ای. جام لیلا را به دستم داده ای. وندر این بازی شکستم داده ای. نشتر عشقش به جانم می زنی. دردم از لیلاست آنم می زنی. خسته ام زین عشق، دل خونم مکن. من که مجنونم تو مجنونم مکن. مرد این بازیچه دیگر نیستم. این تو و لیلای تو . من نیستم. من يك زنم ،.
سرای سالمندان رضوانشهر اصفهان | موسسه حمایت از سالمندان
جمعه ۲۴ دی سال ۱۳۹۵. موسسه حمایت از سالمندان. سرای سالمندان رضوانشهر اصفهان. سرای سالمندان رضوانشهر اصفهان( محسان). سالمندان و معلولان ذهنی. محسان اولین سرای سالمندان رضوانشهر اصفهان. اولین سرای سالمندان رضوانشهر اصفهان. محسان اولین سرای سالمندان رضوانشهر اصفهان. محسان اولین سرای سالمندان رضوانشهر اصفهان. محسان اولین سرای سالمندان رضوانشهر اصفهان. اولین سرای سالمندان رضوانشهر اصفهان. حفاری جهت وصل انشعاب آب آسایشگاه سالمندان،معلولین و کودکان عقب مانده ذهنی رضوانشهر. سرای سالمندان رضوانشهر اصفهان. برای به...
Mahsa & Tim's Wedding
With great pleasure, together with our family. Mahsa Khodabakhsh and Tim Blanton. Request the pleasure of your company. As we celebrate our friendship, love and marriage. Saturday, August 31, 2013. Six O'Clock in the Evening. Kicking off The Festivities. Meritage Resort and Spa, Crush Ultra Lounge. Friday, August 30, 2013. 8:00 - 11 PM. Join us for cocktails, savories and sweets! Dress is cocktail casual. Meritage Resort and Spa, Estate Wine Cave. Saturday, August 31, 2013. 6:00 PM - The Wee Hours.
.
دومین خاطره ی مهسا از (تیمسار منصوری ). اونجا چه کار می کنید؟ نکنه ناهار هم مهمان تیمسار هستید. بالاخره ساعت یک بعداظهر نوبت ما شد وارد اتاق شدیم. سلام کردیم بابام چند دقیقه ای با تیمسار صحبت کرد سپس نوبت به کادوی من رسید کادویم را هدیه دادم تیمسار خندید و به من گفت : مهسا خانم ما را غافلگیر کردی! بلند شد و رفت توی اتاق بغلی و یک خودنویس خوشگل برام آورد و به من هدیه داد. تصویر زیر را از اینترنت برای تیمسار درست کردم و به ایشان هدیه دادم. برای مشاهده بزرگ نمایی روی عکس کلیک کنید. دهه ي فجر برهمه مبارك باد.
آموزش پرورش قارچ در منزل
آموزش پرورش قارچ در منزل. آموزش پرورش قارچ در منزل. خريد آموزش پرورش قارچ خوراکی در منزل. پرورش قارچ دکمه ای پرورش قارچ صدفی. خريد آموزش كامل پرورش قارچ دکمه ای و صدفی به زبان فارسی خريد آموزش گام به گام. آموزش پرورش قارچ خوراکی در منزل. پرورش قارچ دکمه ای قارچ صدفی. خريد آموزش كامل پرورش قارچ دکمه ای و صدفی به زبان فارسی. خريد آموزش گام به گام کشت قارچ خوراکی به صورت ویدئویی با توضیحات فارسی. فيلم آموزش پرورش قارچ خوراکی در مقیاس های خانگی تا کارگاهی و صنعتی. خريد آموزش پرورش قارچ خوراکی در منزل.
داستان عشقی
۱۳۸۹ مهر ۲۳, جمعه. Salamaval begam eshgh durugh nashode del,del dg vase asheghi nist. Hichi nagoft ,nafahmidam chi shod ye hoo goftam mahsa duset daram ,yehoo bargasht negam kard (vay khoda che cheshaiy)goft manam daram ,raft khune dg az on rooz shbo rozam malom nabud az fadash mano masa ba ham miomadim pedramo bahare 10 ghadam jelo tar man migoftam dusesh daram ,onam be man migoft . Goftam pas be ham ghol bedim ke be yade ham bekhabim be yade ham pa shim. Fada raftam madrese az pedram khabari nabud mano...
دل نوشته ها....
گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی. گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی . گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات. گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که. گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای! که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی. گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود. نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 20:1 توسط مهسا عسگری. وصیت نامه چارلین به دخترش. اعتراف کن....
عشق...
بچه ها جونم من برگشتم بیمارستان بودم شرمنده همه رو نگران کردم.ممنون که بم سر میزدید.ایشالله خودم از. هفته بعد هررو عین قبلانا میام. چهارشنبه 22 شهریور1391 ] [ 22:51 ] [ مهسا ] . با یه داستان دیگه آپ کردم و اومدم. یکم طولانی هست ولی ارزش خوندنشو داره. این داستان رو هرکی غیرت داره بخونه. بی غیرتی بعضی از مردها رو نشون میده. یکشنبه 1 مرداد1391 ] [ 12:23 ] [ مهسا ] . سلام به همه دوستای گلم. من دوباره اومدم یه مدت نبودم درگیر امتحانا و مسافرت بودم آخه حال روحی مساعدی نداشتم میخواستم وبلاگو. برو تو ادامه مطلب.
ღღکلبه رویاهای تنهایی منღღ
ღღکلبه رویاهای تنهایی منღღ. معرفی یک سایت مفید. میخوام یک سایت مفید معرفی کنم که برای دوستان من هم مفید واقع شده.شما هم تونستید معرفی کنید. این سایت آگهی استخدام. هست که میتونید جدیدترین آگهی های استخدامی معتبر رو ازش بگیرید. حتی ایمیلمو دادم و واقعا هر شب فقط مطلب ارسال میشه بدون یک خط تبلیغ .من که راضی ام و معرفیش کردم. نوشته شده در دوشنبه دوازدهم اسفند 1392ساعت 2:7 توسط متی. معرفی یک سایت مفید. میخوام یک سایت مفید معرفی کنم که برای دوستان من هم مفید واقع شده.شما هم تونستید معرفی کنید. فتنه ها افتاده ب...