zoharab.blogfa.com
زهرآب - شعر
http://zoharab.blogfa.com/post-47.aspx
این وبلاگ محملی برای رفع تشنگی من از ادبیات معاصر است. اين رويا مي توانست. تو خيره به افق هاي دوردست. من خيره به مژه هاي بلند تو. اگر صداي رگبار گلوله ها. نوشته شده در چهارشنبه هفتم بهمن ۱۳۹۴ساعت 8:58 توسط مجید سوادکوهی. زهرآب (zoharab)به معنای (آب مقدس) وجه تسمیه ی(زیراب)از شهرهای شهرستان سوادکوه مازندران می باشد. جمع خوانی شعر معاصر. احسان پير بر ناش. مجله ادبي عصر آدينه.
zoharab.blogfa.com
زهرآب
http://zoharab.blogfa.com/8803.aspx
این وبلاگ محملی برای رفع تشنگی من از ادبیات معاصر است. كه پشت ابر پنهان. آنهم دول ا دول ا. با اين همه حرف توي آستين. شيره هم بمالي توي سر. من :راي مي دهم. تو : راي مي دهي. شتر سواري كه دول ا دول ا نمي شود. ديگر دل و دماغ،. روي سيم انبوه كلاغ. زير سيم انبوه الاغ:تو. پلنگ هم كه ديگر گربه . نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۸۸ساعت 2:17 توسط مجید سوادکوهی. هویت میلان کوندرا ترجمه پرویز همایون فر نشر قطره 1382. و از آغاز کدام لحظه زندگی واقعی آنها بدل به این وهم و خیال شوم شده است؟ جمع خوانی شعر معاصر.
zoharab.blogfa.com
زهرآب - شعر
http://zoharab.blogfa.com/post-46.aspx
این وبلاگ محملی برای رفع تشنگی من از ادبیات معاصر است. باد از هر طرف که می خواهد بوزد. هوا بدجوری بوی تورا گرفته. از کوچه پس کوچه های شهسوار. کنار تکیلا و یخ. بر شقیقه های مرتعش من. بر تکیلا و یخ. با پاچه های بالا زده. تلو تلو می خوریم سمت مارونی ها. پیر زنی خوش مشرب. چیزی به تو می گوید. می خندی و تاب می خوری دور من. از زمین بلندم میکنند. دخترک لاله ی گوشم را می مکد. تو می بینی و همه می خندند. راه می افتیم سمت هتل. توی محله مسلمان نشین. مثل هر شب آهنگ تند عربی. می کوبد به کمرت. چرخ می خوری وسط میدان.
zoharab.blogfa.com
زهرآب
http://zoharab.blogfa.com/9211.aspx
این وبلاگ محملی برای رفع تشنگی من از ادبیات معاصر است. باد از هر طرف که می خواهد بوزد. هوا بدجوری بوی تورا گرفته. از کوچه پس کوچه های شهسوار. کنار تکیلا و یخ. بر شقیقه های مرتعش من. بر تکیلا و یخ. با پاچه های بالا زده. تلو تلو می خوریم سمت مارونی ها. پیر زنی خوش مشرب. چیزی به تو می گوید. می خندی و تاب می خوری دور من. از زمین بلندم میکنند. دخترک لاله ی گوشم را می مکد. تو می بینی و همه می خندند. راه می افتیم سمت هتل. توی محله مسلمان نشین. مثل هر شب آهنگ تند عربی. می کوبد به کمرت. چرخ می خوری وسط میدان.
zoharab.blogfa.com
زهرآب
http://zoharab.blogfa.com/9209.aspx
این وبلاگ محملی برای رفع تشنگی من از ادبیات معاصر است. پائیز آفتابی هزار و سیصدو پنجاه و چند. باد پیچیده لای موهات. شیرجه می زند در آغوش خزر. راه می افتم روی فرش قرمز. یکی پشت میکروفن با تیپ چه گوارائی. انگشت اشاره اش را گرفته سمت تو. سمت تو بر می گردد. که با سری تراشیده روی پل رضاخانی. در پائیز آفتابی هزار و سیصدو شصت و چند. باد پیچیده لای روسریت. سرش را می کوبد به سینه خزر. پارچه ای شبیه پرچم ملی. انداخته اند روی دوشم. از دور می بینمت. رنگی به صورتت نمانده. می خواهی سیگاری تازه بگیرانی. با یک پک عمیق.
zoharab.blogfa.com
زهرآب
http://zoharab.blogfa.com/8805.aspx
این وبلاگ محملی برای رفع تشنگی من از ادبیات معاصر است. تو هوار شدی توی نمی خواستم. این شهر کلانترش کجاست؟ شوخی یا جدی قور باغه ها شهر را به هفت تیر کشیده اند. شهرداری هر چه هنر داشته. ریخته پای چشمه کیله. از ترانه های عوام پسند تا . گوشواره های پل رضاخانی. پای چشمه کیله لنگ است. لازم نیست ملا صدرا خوانده باشی. که بفهمی: مرگ افتاده توی کمرت ، قرش گرفته. این نمایش به اجرائی تازه نیاز داشت! سپاس ازحضور افتخاری جنابعالی ،دوست عزیز. نوشته شده در جمعه نهم مرداد ۱۳۸۸ساعت 23:53 توسط مجید سوادکوهی. چه کار می کنی؟
zoharab.blogfa.com
زهرآب
http://zoharab.blogfa.com/9206.aspx
این وبلاگ محملی برای رفع تشنگی من از ادبیات معاصر است. این شهر همیشه بی دفاع نبود. موهای خرمائیت، پلی نشد. از شمال من تا جنوب تو. از دست هام بلندتر بسیارند. تو انتقام همه موها و خرماها از منی. من اما گوئی هیچ گاه توی باغ نبودم. بمب های چند تنی. جائی برای دفاع باقی نگذاشته بودند. نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم شهریور ۱۳۹۲ساعت 13:11 توسط مجید سوادکوهی. زهرآب (zoharab)به معنای (آب مقدس) وجه تسمیه ی(زیراب)از شهرهای شهرستان سوادکوه مازندران می باشد. جمع خوانی شعر معاصر. احسان پير بر ناش. مجله ادبي عصر آدينه.
zoharab.blogfa.com
زهرآب
http://zoharab.blogfa.com/9107.aspx
این وبلاگ محملی برای رفع تشنگی من از ادبیات معاصر است. شخصیت های این متن غیر واقعی اند. هرگونه شباهت شخصیت های این متن با متن های دیگر. اتفاقی است که افتاده کاریش هم نمی شود کرد. که فقط می شود زیر آوارش ماند. البته می شود قبلش یکی را در آغوش گرفت. ترجیحا جنس مخالف تاثیر گذاریش بیشتر است. یا می شود زیر آوار کودکی شیر خوار را. در آغوش مادری مرده قرار داد. سنگ هم که باشی گریه ات در می آید. ولی نمی شود کاریش کرد. به این اجنبی ها هم دلت را خوش نکن. زلزله نشد سونامی پدر جدشان را با خودشان بر می زند.
zoharab.blogfa.com
زهرآب
http://zoharab.blogfa.com/9208.aspx
این وبلاگ محملی برای رفع تشنگی من از ادبیات معاصر است. دیگر این عکس های رنگ و رو رفته ی،. جامانده در آلبوم های مجردی. هیچ خاطره ای را زنده نمی کند. آنچنان که این پسر شاید پانزده ساله ی. تکه تکه شود تا ببوسدت. دیگر هیچ عشقی روی سینه های بهار. پنهان از چشم ها. طعم گس آن میوه های نارس. بیاید زیر دندان هایت. دختری با گونه های سرخ را. در تو شعله ور نمی کند. آنچنان که جنگلی دور. از التهاب گونه هایت آتش بگیرد. این برف رقصنده در باد است. که دیگرهیچ چنگی به دل نمی زند. جمع خوانی شعر معاصر. احسان پير بر ناش.
zoharab.blogfa.com
زهرآب
http://zoharab.blogfa.com/9106.aspx
این وبلاگ محملی برای رفع تشنگی من از ادبیات معاصر است. شاید آمده ای مرهمی باشی برزخم های تیر ماه من. من در چشم های تو خاطراتم را مرور می کنم ،. رویاهایم را ایستاده ام. در کمرکش این راه. که بالایش بسیار و پائین اش گاه گاه است. این راه مهندسی تازه. سردر بیاورد از کجا؟ با ایما و اشاره نمی شود زخم ها را پاک کرد. صورت مسئله را شاید. برگردیم به همان راه فوق الذکر. این فوق الذکر از همان ها است. که دارد زبان را فرو میکند توی حلق مان. برگردیم به همان راه بالا. ببین چقدر خوش نشسته ای! بلند بگو لا اله .