mahyar60.persianblog.ir

parandeh_abi.persianblog.ir

ای نزديک... - پرنده آبي

http://parandeh_abi.persianblog.ir/post/310

در نهفته ترين باغ ها. و اينک شاخهء نزديک! از سر انگشتانم پروا مکن. در بی تابی انگشتانم ،. وسوسه چيدن در فراموشی دستم پوسيد. دورترين آب ريزش خود را به راهم فشاند. پنهان ترين سنگ، سايه اش را به پايم ريخت. و من شاخه نزديک! از آب گذشتم ، از سايه به در رفتم. غرورم را بر ستيغ عقاب آشيان شکستم. به پای تو مانده ام. ساعت ٥:۱٤ ‎ب.ظ روز یکشنبه ٥ شهریور ،۱۳۸٥. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : maryam. یکشنبه ٥ شهریور ،۱۳۸٥. به که بايد دل داد؟ هديه ای از تو فرستاد. تو از يادم نمي روي. درد دل های من. يادی از خاطرات گذشته.

parandeh_abi.persianblog.ir

يکي بود يکي نبود... - پرنده آبي

http://parandeh_abi.persianblog.ir/post/301

يکي بود يکي نبود. زير اين طاق کبود يکي بود يکي نبود. مرغ عشقي خسته بود که دلش شکسته بود. اون اسير يه قفس شب و روزش بي نفس. همه آرزوهاش پرکشيدن بود و بس. تا يه روز يه شاپرک نگاشو گوشه اي دوخت. چشش افتاد به قفس دل اون بدجوري سوخت. زود پريد روي درخت تو قفس سرک کشيد. تو چش مرغ اسير همه دلتنگي رو ديد. ديگه طاقت نياورد رفت توي قفس نشست. تا که از حرفاي مرغ شاپرک دلش شکست. شاپرک گفت که بيا تا با هم پر بکشيم. بريم تا اون بالاها سوار ابرا بشيم. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : maryam. یکشنبه ٥ شهریور ،۱۳۸٥.

parandeh_abi.persianblog.ir

شعر من ... - پرنده آبي

http://parandeh_abi.persianblog.ir/post/298

دوباره از تو با دل شکوه کردم. زدم چنگی ميان پرده هايم. پريدم از حصار نرده هايم. دويدم تا بيابم تکيه گاهی. بريزم اشک گرمی روی آهی. نگاهم سرد بود و غصه می خورد. مرا باخود به جايی دور می برد. دو باره آسمان بيداد می کرد. دو باره شعر من فرياد می کرد. من اما می دويدم تا بگريم. مگر می شد که آن شب من نگريم. نسيمی کاغذی را جابه جا کرد. تو گويی خش خشش من را صدا کرد. دويدم از پی کاغذ، دويدم. گرفتم کاغذ و جايی خزيدم. نشستم تای آن را باز کردم. غم هجر تورا آواز کردم. ميان کاغذ از چيزی که خوا ندم. من ازتوآخر دل بريدم.

parandeh_abi.persianblog.ir

عاشق هستم... - پرنده آبي

http://parandeh_abi.persianblog.ir/post/309

ياد بگذشته به دل ماند ودريغ. نيست ياري كه مرا ياد كند. ديده ام خيره به ره ماند نداد. نامه اي تا دل من شاد كند. خود ندانم چه خطايي كردم؟ كه ز من رشته الفت بگسست. در دلش جايي اگر بود مرا. پس چرا ديده ز ديدارم بست؟ هر كجا مينگرم باز هم اوست. كه به چشمان ترم خيره شده. درد عشق است كه با حسرت و سوز. بر دل پر شررم چيره شده. شعر گفتم كه ز دل بردارم. بار سنگين غم عشقش را. شعر، خود جلوه اي از رويش شد. با كه گويم ستم عشقش را؟ در ببنديد و بگوييد كه من. جز از او از همه كس بگسستم. كس اگر گفت چرا باكم نيست.

parandeh_abi.persianblog.ir

پرشین بلاگ - پرنده آبي

http://parandeh_abi.persianblog.ir/tag/پرشین_بلاگ

سرد و ساکت مانده اي. اي صداي ساز من. در ميان دست توست. من صميمي تر شدم. تا تويي همراز من. فرش زير پاي توست. شعر من آواز من. اين من و اين بار غم. فکر تو دمساز من. سايه ات همراه من. عشق تو اعجاز من. من شکستم اين سکوت. تا تو باشي راز من. گر چه پايانم رسيد. اين تويي آغاز من. اين من و اين هجر تو. ناله و اين ساز من. پس چرا ساکت شدي. اي صداي ساز من؟ تگ ها : وبلاگ. تگ ها : وبلاگ. دلم تنها و بی کس چون قناری ست. چو گل در خاک گلدانی غريبه. درون پوسيده و ظاهر بهاريست. شکستم سوختم طاقت سر امد. درون قاب کوچک زده ماندن.

parandeh_abi.persianblog.ir

صدايم کن... - پرنده آبي

http://parandeh_abi.persianblog.ir/post/302

هر شب هر نيمه شب. تا کسی مرا صدا بزند. کسی مرا صدا نمی زند. بگذار مثل کودکی شاد. شتابان به سوی تو بدوم. مثل دختر بچه ای خندان. با دامنی پر چین. و شعر های کودکانه بخوانم. از آن ديوار کوتاه بپرم پايين. و لی لی کنان به سيبی شيرين. و به دانه های انگور. و چشم هايم را ببندم. و دوباره شعر های کودکانه. و بچرخم در باد. ساعت ٤:٤٤ ‎ب.ظ روز یکشنبه ٥ شهریور ،۱۳۸٥. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : maryam. یکشنبه ٥ شهریور ،۱۳۸٥. به که بايد دل داد؟ هديه ای از تو فرستاد. تو از يادم نمي روي. درد دل های من. راه اندازی شده است.

parandeh_abi.persianblog.ir

هديه ای از تو فرستاد... - پرنده آبي

http://parandeh_abi.persianblog.ir/post/306

هديه ای از تو فرستاد. از خدا ستاره خواستم.خدا چشماتو به من داد. بوی ياس و پونه خواستم.عطر موهاتو به من داد. از جدايی گله کردم.دستاتو گذاشت تو دستام. يار عاشقونه خواستم.تو رو داد برای فردام. طلب بهشت و کردم.هر جا رفتم اونجا بودی. هوس بارونو داشتم.تو چشمام گريه نشوندی. تو خزون بهار و خواستم.روی گونه هايت گل افتاد. گرمی يه عشقو خواستم.تو زدی اسمتو فرياد. هر شب امدی به خوابم.نمی خواستم بری از ياد. خدا برای هر بهونم .هديه ای از تو فرستاد. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : maryam. یکشنبه ٥ شهریور ،۱۳۸٥.

parandeh_abi.persianblog.ir

تو از يادم نمي روي... - پرنده آبي

http://parandeh_abi.persianblog.ir/post/305

تو از يادم نمي روي. برهنه به بستر بي كسي مردن ، تو از يادم نمي روي. خاموش به رساترين شيون آدمي ، تو از يادم نمي روي. گريباني براي دريدن اين بغض بي قرار ، تو از يادم نمي روي. سفري ساده از تمام دوستت دارم تنهايي ، تو از يادم نمي روي. سوزن ريز بي امان باران بر پيچك و ارغوان ، تو از يادم نمي روي. تو ، تو با من چه كرده اي كه از يادم نمي روي. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : maryam. یکشنبه ٥ شهریور ،۱۳۸٥. به که بايد دل داد؟ هديه ای از تو فرستاد. تو از يادم نمي روي. درد دل های من. عشق به خدا شاهراهی به کمال.

parandeh_abi.persianblog.ir

پرنده آبي

http://parandeh_abi.persianblog.ir/post/297

در شب ، با دستهايم که زمزمه ای هستند. نوازشم، در تو فروغ عمق را. و دامنت باد خواهد شد. خواهی گفت و لبخند خواهی شد. از درون، از رودخانه ای زير زمين. بالا خواهد شد، تا روی تپه ها مثل يک ققنوس. چروک خواهد شد از روشنی سنگين ستارگان. ساعت ٤:٢٥ ‎ب.ظ روز یکشنبه ٥ شهریور ،۱۳۸٥. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : maryam. یکشنبه ٥ شهریور ،۱۳۸٥. به که بايد دل داد؟ هديه ای از تو فرستاد. تو از يادم نمي روي. درد دل های من. عشق به خدا شاهراهی به کمال. رنگ باران رنگ تنهايی های من. يادی از خاطرات گذشته. راه اندازی شده است.

parandeh_abi.persianblog.ir

مهتاب... - پرنده آبي

http://parandeh_abi.persianblog.ir/post/308

ساعت ٥:٠۱ ‎ب.ظ روز یکشنبه ٥ شهریور ،۱۳۸٥. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : maryam. یکشنبه ٥ شهریور ،۱۳۸٥. به که بايد دل داد؟ هديه ای از تو فرستاد. تو از يادم نمي روي. درد دل های من. عشق به خدا شاهراهی به کمال. رنگ باران رنگ تنهايی های من. يادی از خاطرات گذشته. باشگاه دانشجویان و متخصصان. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.