50sal.blogspot.com
[ پنجاه سال ]
http://50sal.blogspot.com/2006_01_01_archive.html
Monday, January 30, 2006. این وبلاگ با طرز فکر این برهه ی زمانی نویسنده اش جور در نمی آید. هیچ وقت از خودم نگفتم. الانم نمی خوام بگم. اگه ساکت باشم همه چی برام بهتره. Posted by: yas. @. همه چیز عادی به نظر می رسید. شاید همیشه درخت ها همینجا بوده اند. شاید همیشه آدم ها ساعت هایشان را روی 7 کوک می کردند. همه چیز منظم بود ، وقتی من به دنیا آمدم. و یاد گرفتم همه چیز را نا منظم نگاه کنم. حتی لحظه ی مرگم را هم به یاد دارم ، همه چیز عادی به نظر می رسید. همه چیز عادی به نظر می رسید. درخت ها همانجا بودند. Posted ...
50sal.blogspot.com
[ پنجاه سال ]
http://50sal.blogspot.com/2006_05_01_archive.html
Thursday, May 04, 2006. همیشه فکر می کردم دوره ی تناسخم پنجاه سالس ، همین). Posted by: yas. @. Wednesday, May 03, 2006. من در اتاقم گم شده ام. پسر مو سیاه قاب عکس به من لبخند می زند. من در اتاقم گم شده ام و انگاه هیچ کس نیست که من و اتاقم را ببیند. انگار کاملا عادیست که اتاق من ترکیده و همه جا را گرفته. چون همه خیلی عادی پایشان را را بین خرت و پرت هایم می گذارند تا زود تر به اتوبان ها برسند. کف اتاقم سوراخ شده. همین طور دیوار ها. من در اتاقم گم شده ام و پسر مو سیاه قاب عکس به من لبخند می زند.
50sal.blogspot.com
[ پنجاه سال ]
http://50sal.blogspot.com/2006_02_01_archive.html
Thursday, February 23, 2006. رو صندلی چوبیه ی رو بروییه من نشسته باشی. بعد لیوانتو که بردی طرف لبات یهو یادت بیفته. سرتو بلند کنی که حرف بزنی ، ببینی من نیستم. Posted by: yas. @. Monday, February 20, 2006. برین اونور ، برین اونور تر جون مادرتون ، این قایق لعنتی کج می شه. آها ، حالا زیادش نکنین ، بهتر شد ، دالا تو بیا اینطرف ، سبکی ، وزنی نمی گیری ، یه قوطی ویسکی هم بنداز. اوه اوه مواظب باش چی کار داری می کنی ، یه تیکه سنگ بنداز جای ویسکیه الان تعادل این قایق قراضه بهم می خوره همه پرت می شیم توی آب. زندگی...
50sal.blogspot.com
[ پنجاه سال ]
http://50sal.blogspot.com/2005_05_01_archive.html
Monday, May 30, 2005. هم خونه ییم باز صداش در اومده. آخر خط هم که رسیده باشی ، یه بغض دخترونه کارتو راه میندازه. نصفه شبی دوباره اومده بودن دنبالش .یه دونه دیگه از همون دوس پسر های الکلیه بد بختش. تا صب صدای گریشو شنیدم. چند روزه غذا نخوردیم . من زیر چشم گود افتاده . اما اون حالا حالاحا چربی داره ، تا به زیر چشاش نرسه. Posted by: yas. @. Sunday, May 29, 2005. خنده اش شدید می شود. خنده اش شیطانی می شود. خنده اش وحشتناک می شود. صدای سوتی صحنه را پر می کند. تبدیل به شکلکی مسخره می شود. Posted by: yas. @.
link-iinhamedownload.blogsky.com
لینکستان این همه دانلود
http://www.link-iinhamedownload.blogsky.com/3
هنر - سینما و تئاتر. هنر - ادبیات و داستان. هنر - شعر و ترانه. علمی - ایران شناسی. علمی - آموزش زبان. علمی - روان شناسی. کامپیوتر - برنامه نویسی. کامپیوتر - بازی ها. کامپیوتر - دانلود برنامه. کامپیوتر - دانلود کتاب. کامپیوتر - طراحی وب. نحوه تبادل لینک با لینکستان این همه دانلود. وبلاگ رسمی رضا رفیع. یه آشغال بازیافت ناپذیر. طنزنوشته های امیرحسین خوش حال. مرا ببوس - مینیمال. کوته نوشت - مینیمال. وقتی میخوای زن نگیری. اگر پاسبانی که در تاریکی سوت میکشد، پسر من بود. پمی فیلو - طنز مینیمال. هنر- شعر و ترانه.
50sal.blogspot.com
[ پنجاه سال ]
http://50sal.blogspot.com/2006_04_01_archive.html
Saturday, April 29, 2006. گلوله داره هوا رو می شکافه یا گوش منو. چرا هیچی نمی شنوم. چرا یه لحظه سر اون تفنگ لعنتیتو دور نمی کنی. گلوله داره هوا رو می شکافه دارم می بینم. پس من چرا نمی شنوم. چرا نفس نمی کشی. من دارم می بینم گلوله هنوز داره تو هوا حرکت می کنه داره از ما دور می شه. چرا صدای نفساتو نمی شنوم. با تو ام ، با تو ام ، چرا صدای نفساتو نمی شنوم. چرا منو نگاه نمی کنی. من دارم می بینم گلوله هنوز داره هوا رو می شکافه. داره از ما دور می شه. من فکر نمی کردم انقدر سنگین باشی. من دارم دنبال گلوله می رم.
selfish-suicide.blogspot.com
...: May 2007
http://selfish-suicide.blogspot.com/2007_05_01_archive.html
May 26, 2007. Rain drops on roses. And whiskers on kittens. And warm woolen mittens. Tied up with string. These are a few of my favorite things. May 18, 2007. حرفهای قشنگ زیادی در دنیا هست. حرفهایی که میتوانیم بگوییم و دوست داشتنی بودنمان را تضمین کنیم. نشانشان دهیم که چقدر خوبیم و متواضع. و چقدر دوستهایمان را دوست داریم و زندگی برایمان بی ارزش است. یا اینکه چقدر پوچیم، چقدر کامو و کافکا روی تفکرمان تاثیر گذاشته اند. یا اینکه چقدر دوستهایمان خیانت کرده اند بهمان. و چقدر از همه جا بریده ایم. و ذوق کنم از ...
50sal.blogspot.com
[ پنجاه سال ]
http://50sal.blogspot.com/2005_07_01_archive.html
Sunday, July 31, 2005. Posted by: yas. @. پاهامونو می کوبیم زمین ، بنگ بنگ بنگ. عرق سگی سکر می خوریم ، می ریزه رو لباسامون ، می خندیم ، نعره می زنیم ، پاهامون می گن بنگ بنگ بنگ. اون طرف تر دو تاشون افتادن رو هم ، دختره باکره بود تا یکی دو دقیقه پیش ، مهم نیست ، بنگ بنگ بنگ. چیزی نمی فهمیم ، هنوز انگار می خندیم . فکر می کنم فکم هنوز درد می کنه . اون روز خیلی خندیدیم ، نیس؟ می گفتم ، که بنگ بنگش خشن بود . چیزی نفهمیدیم. نا فرداش دیدیم جنازت یخ کرده بود ، به خونای خشک شده ، با 3 تا گلوله ی خالی شده تو صورتت.
50sal.blogspot.com
[ پنجاه سال ]
http://50sal.blogspot.com/2005_11_01_archive.html
Thursday, November 24, 2005. سومین چشم چند روز پیش از بدنم بیرون زد. از آن روز همه چیز را ایکس دو می بینم. گاهی اوقات خیلی بالا می روم ، و گاهی اوقات خیلی پایین می آیم. حس می کنم تجزیه شده ام. بعضی وقت ها وقتی باد می زند ، بلند می شوم که پنجره را ببینم. نگاهم که بی دیوار رو برویی می افتد ، از خود بی خود می شوم. خودم را پرت می کنم پایین. و با چشم سومم سقوطم را تماشا می کنم. نمی دانم ذره های ریز تر من چه چیز هایی هستند. هیچ جای تعجبی نیست که چرا رنگ ها را نمی فهمم. به واحدی در درون خودم رسیده ام. Wednesday...