mandi200.blogfa.com

man-hich.blogfa.com

سیاه سپید خاکستری

http://www.man-hich.blogfa.com/9107.aspx

یکشنبه بیست و سوم مهر ۱۳۹۱. دلم تنگ شده واسه هر چيز خوبي. كه قرار بوده يه روزي از همين روزا. اتفاق بيافته و البته كه هيچ وقت اين اتغاق نمي افته. دلم تنگ شده واسه دروغ نگفتن به هم. دلم تنگ شده واسه سادگي خودمم. دلم تنگ شده واسه يه شب راحت خوابيدن. دلم تنگ شده واسه " دوست دارم " هاي واقعي و از ته دل. دلم تنگ شده واسه همه اون روزاي خوب . . . . /. ساعت 1:55 به قلم سجاد. خیال میکنم دچار آن رگ. و فکر کن چه تنهاست. اگر ماهی کوچک، دچار. آبی دریای بیکران باشد. چه فکر نازک غمناکی! کاغذ ابر وباد را بردار.

afrodis.blogfa.com

آفرودیس - عشق به خدا

http://www.afrodis.blogfa.com/post-64.aspx

گفتم: خداي من، دقايقي بود در زندگانيم که هوس مي کردم سر سنگينم را که پر از دغدغه ديروز بود و هراس فردا بر شانه هاي صبورت بگذارم، آرام برايت بگويم و بگريم، در آن لحظات شانه هاي تو کجا بود؟ گفت: عزيز تر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگي که در تمام لحظات بودنت بر من تکيه کرده بودي، من آني خود را از تو دريغ نکرده ام که تو اينگونه هستي. من همچون عاشقي که به معشوق خويش مي نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم. گفتم : پس چرا راضي شدي من براي آن همه دلتنگي، اينگونه زار بگريم؟ گفت: اول با...

afrodis.blogfa.com

آفرودیس - ماه وماهی

http://www.afrodis.blogfa.com/post-37.aspx

یکی بود،یکی نبود.خانه ای بود که آدم های زیادی در آن،هم چراغ وهم سفره بودند. حیاط این خانه حوضی داشت ،با کاشی های آبی زلال زلال زلال ویک ماهی. ماهی ،کنار کاشی آبی ،برای ماه داخل حوض ،آرام آرام آواز می خواند:. امشب دیگه از کدوم راه نقره ای کنار من اومدی؟ ای کاش می شد واسه همیشه پیشم بمونی. ماه چیزی نگفت فقط لبخندی گوشه ی لب هایش پیدا بود. ای کاش می شد. دست منو بگیری وببری جایی که همش شب باشه. مثل شب قطب ،هرچند یخ می زنم. ماه چیزی نگفت.فقط لبخندی گوشه ی لب هایش پیدا بود. با این بدن گرد نقره ایت،تا همیشه هستم.

afrodis.blogfa.com

آفرودیس - به یاد مادرم

http://www.afrodis.blogfa.com/post-28.aspx

مادرم هر روز آسمان دل ابری ست وهر شب به این امید چشم می بندم که شاید تو را در خواب ببینم. چقدر زندگی بی وجودت بی روح است سالهاست که از نرمی صدا ومهربانی نگاهت بی نصیبم. مادر ای شیرین ترین موجود هستی افسوس که بی تو هرگز دل آرام نمی گیرد. رفتی ومارا تنها گذاشتی کاش میدانستی که بی تو زندگیم بی فروغ است ودل من چه تنهاست مادر. عزیزم فرشته ای بودی که پر کشیدی وبه دیار باقی شتافتی. مادرم رفتی زپیش ما وگشتی آسمانی. نور باران گردد آن منزلسرای جاودانی. جایگاهت آن بهشت وآن برین فردوس بادا. وبلگ یه پسر خوب!

afrodis.blogfa.com

آفرودیس - قلب آدم ها

http://www.afrodis.blogfa.com/post-70.aspx

همیشه به قلبت بگو: که ترس از رنج از خود رنج بدتر است. تاریکترین لحظه شب لحظه قبل از طلوع آفتاب است). * *. از رنج عشق هم نباید ترسید! عاشقا عاشق بمونین. غیر عاشقا ، عاشق بشین. نوشته شده در جمعه سوم مهر ۱۳۸۸ساعت 20:22 توسط آفرودیس. آمده ام کلمه ای بگویم وآن را خواهم گفت. واگرقبل از آنکه بگویم مرگ مرا فراگیرد. فردا خواهم گفت کلمه ی که من امروز با. زبان یگانه میگویم آینده با زبان بی شمار. وبلگ یه پسر خوب! نمی تونم بگم بایدببینی. کلبه ی تنهایی من. I Uدنیای من I U. حرفایه یه عاشق تنها. منبع کد اهنگ مینوس.

afrodis.blogfa.com

آفرودیس - برادر

http://www.afrodis.blogfa.com/post-40.aspx

وقتی سارا دخترك هشت سالهای بود، شنید كه پدر و مادرش درباره برادر كوچكترش صحبت میكنند. فهمید كه برادرش سخت بیمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند. پدر به تازگی كارش را از دست داده بود و نمیتوانست هزینه جراحی پرخرج برادر را بپردازد. سارا شنید كه پدر آهسته به مادر گفت: فقط معجزه میتواند پسرمان را نجات دهد. سارا با ناراحتی به اتاق خوابش رفت و از زیر تخت قلك كوچكش را در آورد. قلك را شكست، سكهها را روی تخت ریخت و آنها را شمرد، فقط پنج دلار! داروساز جا خورد، رو به دخترك كرد و گفت: چه میخواهی؟ بعد به آرامی ...

afrodis.blogfa.com

آفرودیس - گاهی لیوان را زمین بگذار

http://www.afrodis.blogfa.com/post-41.aspx

گاهی لیوان را زمین بگذار. استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند.بعد از شاگردان پرسید:. به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟ 50 گرم ، 100 گرم ، 150 گرم. من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا وزنش چقدراست. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب. را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد. خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟ یکی از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد میگیرد. شاگردان جواب دادند: نه. نوشته ش...

afrodis.blogfa.com

آفرودیس - می خواهم زنده بمانم

http://www.afrodis.blogfa.com/post-38.aspx

می خواهم زنده بمانم. هر لحظه ی توح ش،. صدايی می آيد از قفس. دلم را هر روز. بال و پرم دهيد. می خواهم زنده بمانم. کبوتری زير صخره می شکند. د ختری می گريد ناتوان،. تو فانی ست به پا. درين عصر آشفته ی بی نشان. در ورای زور طاعون تازيان. چه بی تفاوت می گذريم ما. و چه بی احساس. می گوييم تمام می شود. شا يد بميرد او. پشت غمنامه ی افق. مرا به کجا می بريد. ز يرا هزاران بار. در زير تابوت خموش. ملا ل آور باد می پوشاند. در بند هزاران زنجير. و مردی روان گ سيخته،. آن درنده ی پنها ن. می جود جوانه را. در پهنه ی بستر.

man-hich.blogfa.com

سیاه سپید خاکستری - 031

http://www.man-hich.blogfa.com/post-32.aspx

چهارشنبه سی ام شهریور ۱۳۹۰. درسته که خیلی از ماها یا اون موقع نبودیم یا خیلی کوچیک بودیم که فقط صدای آژیر رو میشنیدیم و سریع یه گوشه ای قایم میشدیم ، اما جوونایی بودن به سن و سال امروز ما ، پا رو دلشون گذاشتنو از خودشون گذشتن ، سیه شون سپر تیر و ترکش دشمن شد تا سینه رفیقشون غمی نبینه ، بیچاره اون مادر شهیدی که فقط دلخوشیش تو این دنیا پسرش بود اما ازش گذشت . بیست و خرده ای سال بعد. از جوونای نسل ما که توقعی نیست وقتی که زعمای قوم! پ ن : داره رعد و برق میزنه ، خدا کنه بارون بیاد./. ساعت 20:40 به قلم سجاد.

man-hich.blogfa.com

سیاه سپید خاکستری - 034

http://www.man-hich.blogfa.com/post-35.aspx

جمعه دوازدهم اسفند ۱۳۹۰. ای نسیم بی قرار روزهای عاشقی. هرکجا زلفی پریشان شد گمان کردم تویی. سایه زلف کسی چون ابر بر دوزخ گذشت. آتشی دیگر گلستان شد گمان کردم تویی. باد ، پیراهن کشید از دست گل ها ناگهان. عطر نیلوفر فراوان شد گمان کردم تویی. چون گلی در باغ پیراهن دریدم در غمت. غنچه ای سر در گریبان شد گمان کردم تویی. ساعت 20:20 به قلم سجاد. خیال میکنم دچار آن رگ. و فکر کن چه تنهاست. اگر ماهی کوچک، دچار. آبی دریای بیکران باشد. چه فکر نازک غمناکی! کاغذ ابر وباد را بردار. و رو به قبله من. قلمت را بی بهانه بتراش.