MANJOJONINI.PERSIANBLOG.IR

shahrashobtarin.blogfa.com

شهرآشوب - آشوب شهر خراب ...

http://www.shahrashobtarin.blogfa.com/post-24.aspx

ماه شهرآشوب من هرگه به راهی بگذرد، شهر پرغوغا شود چونان که ماهی بگذرد. آشوب شهر خراب . وبلاگ مرا به ماه پیوند بزن. بر دلهره های من سری چند بزن. این شهر خراب را به آشوب بکش. در آینه شکسته، لبخند بزن . نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۰ساعت 18:49 توسط شهرآشوب. ای عشق الله الله سرمست شد شهنشه. سرمست شد نگارم . ای لولی بربط زن تو مست تری یا من . سالی که گذشت . خون پاش و نغمه ریز . خوش به حال آفتاب . عاشقانه های یک دختره و یک پسره. ذهنی پر از سوال بی جواب. دل نوشته های یک فرشته. خط خطی های آتیش پاره.

shahrashobtarin.blogfa.com

شهرآشوب - رفتم که رفتم ...

http://www.shahrashobtarin.blogfa.com/post-20.aspx

ماه شهرآشوب من هرگه به راهی بگذرد، شهر پرغوغا شود چونان که ماهی بگذرد. رفتم که رفتم . من نه خود می روم ، او مرا می کشد. کاه سرگشته را کهربا می کشد. چون گریبان ز چنگش رها می کنم. دامنم را به مهر از قفا می کشد. دست و پا می زنم می رباید سرم. سر رها می کنم دست و پا می کشد. گفتم این عشق اگر واگذارد مرا. گفت اگر واگذارم وفا می کشد. گفتم این گوش تو خفته زیر زبان. حرف ناگفته را از خفا می کشد. گفت از آن پیش تر این مشام نهان. بوی اندیشه را در هوا می کشد. لذت نان شدن زیر دندان او. گندمم را سوی آسیا می کشد.

poshteshishe.blogfa.com

پشت شیشه - MORKHASI

http://www.poshteshishe.blogfa.com/post-95.aspx

خیلی حالم گرفتست که مرخصیم تموم شد و باز اومدم پاسگاه.واقعا بدترین دوران زندگیم رو دارم تجربه میکنم بازم بدبختی و نخوابیدن و . . کی میشه اخر اردیبهشت که تموم شم؟ یعنی میشه چند تا کسری بسیجی گیرم بیاد؟ تاريخ یکشنبه چهارم دی ۱۳۹۰ساعت 17:58 نويسنده مهرداد. من و جوجو و نی نی مون. من زنی رها هستم. چند قدم تا خدا. دلنوشته های یه دختر شیطوون. د خی جی غ جیغ و. دست نوشته های دختر14 ساله. بی تعارف ، رک و پوست کنده. خاطرات تلخ و شیرین من. بيگناه تنها شدم3* فراموشت نميكنم ايدا*. باهمه ی زن بودنم. روح خبیث دختر م رده.

poshteshishe.blogfa.com

پشت شیشه

http://www.poshteshishe.blogfa.com/9005.aspx

راستش اتفاق خاصی نیفتاده بود غیر از اینکه اخر افتادم نیرو انتظامی. این همه بدو بدو کردم اخر هم نتونستم خودم رو جایی جا بدم . یک شهریور باید برم پل پیرنیا که مرکز نیروی اتظامی هست تا سوار اتوبوس بشیم و جهرم بریم. حالا موندم با گرما چکار کنم. یکی از اشنایان اول تیر رفت جهرم گفت زیاد سخت نیست برام تعریف کرد که رفته قسمته اداری ولی چیزایی که برام تعریف کرد بیشتر به ابدارچی میخوره تا کار اداری. ازش پرسیدم دوره قبل شما موقع تثسیم کجا افتادن؟ گفت چندتاشون اغتادن برای طرح امنیت اخلاقی. من و جوجو و نی نی مون.

shahrashobtarin.blogfa.com

شهرآشوب - بی خیال ...

http://www.shahrashobtarin.blogfa.com/post-25.aspx

ماه شهرآشوب من هرگه به راهی بگذرد، شهر پرغوغا شود چونان که ماهی بگذرد. بی خیال حرفایی که تو دلم جا مونده. بی خیال قلبی که این همه تنها مونده . حتما خواهید پرسید آخه ماه رمضان و می؟ و این سر سودایی که با جرعه جرعه غزل حافظ رندی کرده است . زان می عشق کزو پخته شود هر خامی. گر چه ماه رمضان است بیاور جامی . نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۰ساعت 0:32 توسط شهرآشوب. ای عشق الله الله سرمست شد شهنشه. سرمست شد نگارم . ای لولی بربط زن تو مست تری یا من . سالی که گذشت . خون پاش و نغمه ریز . خوش به حال آفتاب .

shahrashobtarin.blogfa.com

شهرآشوب - خوش به حال آفتاب ...

http://www.shahrashobtarin.blogfa.com/post-30.aspx

ماه شهرآشوب من هرگه به راهی بگذرد، شهر پرغوغا شود چونان که ماهی بگذرد. خوش به حال آفتاب . آسمان آبی و ابر سپید. برگ های سبز بید. نغمه ی شوق پرستوهای شاد. خلوت گرم کبوترهای مست. نرم نرمک میرسد اینک بهار. خوش به حال روزگار. خوش به حال چشمه ها و دشت ها. خوش به حال دانه ها و سبزه ها. خوش به حال غنچه های نیمه باز. خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز. خوش به حال جام لبریز از شراب. خوش به حال آفتاب . نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۰ساعت 12:32 توسط شهرآشوب. ای عشق الله الله سرمست شد شهنشه.

poshteshishe.blogfa.com

پشت شیشه - مرخصی پایان دوره

http://www.poshteshishe.blogfa.com/post-93.aspx

سلام به همگی . حالتون چطوره؟ منم که تا مرخصی هستم خوبم. خاطره های اردو هم بعدا مینویسم. در مورد سارا هم بگم که دیروز رفتم دانشگاه البته با لباس نیرو انتظامی. منم رفتم بیرون یه پنج دقیقه ای طولش دادم تا از دور دوست سیریشش. رو دیدم گفتم حتما سارا کنارشه سه نر بودن بعدی هم که نبود بعد خود سارا رو دیدم یه کیف ابی دستش بود یه مانتو قهوه ای روشن هم تنش بود ولی چییییییییییییییی؟ سارا کپلی شده بود. دوستش تا من رو دید بهش گفت سارا هم سرش پایین بود یه لحظه عینکش رو دراورد نگاه من کرد زود مقنعش رو کشید جلو. یع ۵ دق...

shahrashobtarin.blogfa.com

شهرآشوب - ای لولی بربط زن تو مست تری یا من ...

http://www.shahrashobtarin.blogfa.com/post-33.aspx

ماه شهرآشوب من هرگه به راهی بگذرد، شهر پرغوغا شود چونان که ماهی بگذرد. ای لولی بربط زن تو مست تری یا من . انگار که تو شراب نوشیده تری. لب های مرا به شوق بوسیده تری. انگار نه انگار که من خام ترم. انگار نه انگار تو جوشیده تری . نوشته شده در پنجشنبه پنجم مرداد ۱۳۹۱ساعت 4:24 توسط شهرآشوب. ای عشق الله الله سرمست شد شهنشه. سرمست شد نگارم . ای لولی بربط زن تو مست تری یا من . سالی که گذشت . خون پاش و نغمه ریز . خوش به حال آفتاب . عاشقانه های یک دختره و یک پسره. ذهنی پر از سوال بی جواب. دل نوشته های یک فرشته.