manoto30.blogfa.com

manototwo.blogfa.com

دلــــــــ نوشته... - فرشته بيكار

http://manototwo.blogfa.com/post-22.aspx

براي تازه شدن هيچ وقت دير نيست. روزي مردي خواب عجيبي ديد او ديد که پيش فرشته هاست و به کارهاي آن ها نگاه مي کند. هنگام ورود، دسته بزرگي از فرشتگان را ديد که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هايي را که توسط پيک ها از زمين مي رسند، باز مي کنند و آن ها را داخل جعبه مي گذارند. مرد از فرشته اي پرسيد، شما چه کار مي کنيد؟ فرشته در حالي که داشت نامه اي را باز مي کرد، گفت: اين جا بخش دريافت است و دعاها و تقاضاهاي مردم از خداوند را تحويل مي گيريم. فرشته پاسخ داد: بسيار ساده، فقط کافي است بگويند: خدايا شکر!

manototwo.blogfa.com

دلــــــــ نوشته... - برنامه نويس و مهندس

http://manototwo.blogfa.com/post-12.aspx

براي تازه شدن هيچ وقت دير نيست. برنامه نويس و مهندس. یک برنامهنویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. برنامهنویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟ مهندس مجددا معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار، برنامهنویس پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ۵٠ دلار به شما میدهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامهنویس بازى کند. بالاخره بعد از ۳...

manototwo.blogfa.com

دلــــــــ نوشته... - کلاس اولی (30+)

http://manototwo.blogfa.com/post-13.aspx

براي تازه شدن هيچ وقت دير نيست. کلاس اولی (30 ). یه پسر بچه کلاس اولی به معلمش میگه :. خانوم معلم من باید برم کلاس سوم. معلمش با تعجب میپرسه برای چی؟ آخه خواهر من کلاس سومه اما من از اون بیشتر میدونم و باهوش ترم. توی زنگ تفریح معلمه به مدیر مدرسه موضوع رو میگه اونم خوشش میاد میگه بچه رو بیار تو دفتر من چند تا تست ازش بگیریم ببینیم چی میگه ، معلمه زنگ بعد پسره رو میبره تو دفتر بعد خانوم مدیره شروع میکنه به سوال کردن :. خوب پسرم بگو ببینم سه سه تا چند تا میشه اونم میگه:. دوباره خانوم معلمه میپرسه:. که میگی...

manototwo.blogfa.com

دلــــــــ نوشته... - یادمان باشد که..

http://manototwo.blogfa.com/post-7.aspx

براي تازه شدن هيچ وقت دير نيست. فقط یه شوخی بود. به من چه اصلا. تاريخ چهارشنبه یازدهم آبان ۱۳۹۰ساعت 9:20 نويسنده ماه تابان. ترا من چشم در راهم شباهنکام. که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی. وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم. ترا من چشم در راهم. شباهنگام، در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند. در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام،. گرم یاد آوری یا نه، من از یادت نمی کاهم. ترا من چشم در راهم. يادها و خاطره ها. ஐღღخط خطی های آرزوღღஐ. کهنه ترین دلتنگی ها. چرا زادی مرا مادر.

manototwo.blogfa.com

دلــــــــ نوشته... - دل منـــــــــــــ...

http://manototwo.blogfa.com/post-6.aspx

براي تازه شدن هيچ وقت دير نيست. دل من تنها بود. دل من هرزه نبود. دل من عادت داشت. که بماند یک جا. به در خانه ی تو. دل من عادت داشت. که بماند آن جا. پشت یک پرده تور. که تو هرروز آن را. دل من ساکن دیوارو دری. که تو هرروز از آن می گذری. دل من ساکن دستان تو بود. دل من گوشه یک باغچه بود. که تو هرروز به آن می نگری. ساکن کفش تو بود. تاريخ سه شنبه دهم آبان ۱۳۹۰ساعت 12:50 نويسنده ماه تابان. ترا من چشم در راهم شباهنکام. که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی. وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم. ترا من چشم در راهم.

manototwo.blogfa.com

دلــــــــ نوشته... - خودنوشت

http://manototwo.blogfa.com/post-5.aspx

براي تازه شدن هيچ وقت دير نيست. دوستی بهم مي گفت . خواهی که جهان بر کف اقبال تو باشد. خواهان کسی باش که خواهان تو باشد. بله جمله ی خوبیه . نامه ای به خودم - - -. من " عزیز سلام . میدونی که چقدر خاطرت برام عزیزه و چه کارهایی که برات نکردم . گرسنه شدی . مشکلی نیست غذا می خورم . تشنه شدی . مشکلی نیست، آب میخورم . خسته شدی؟ مشکلی نیست ، استراحت میکنم . خوابت میاد . باشه در بستری نرم می خوابم . سردته؟ الان بخاری . گرمته؟ الان کولر . . . . . من عزیز دیگه چته؟ از بچگی کولت کردم . از بچگی نازت رو کشیدم .

manototwo.blogfa.com

دلــــــــ نوشته... - راز خوشبختی زوج در سالگرد ازدواج

http://manototwo.blogfa.com/post-16.aspx

براي تازه شدن هيچ وقت دير نيست. راز خوشبختی زوج در سالگرد ازدواج. روزی یک زوج، بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند. آنها در شهر مشهور شده بودند به خاطر اینکه در طول ۲۵ سال حتی کوچکترین اختلافی با هم نداشتند. تو این مراسم سردبیرهای روزنامه های محلی هم جمع شده بودند تا علت مشهور بودنشون (راز خوشبختیشونو) بفهمن. سردبیر میگه: آقا واقعا باور کردنی نیست؟ یه همچین چیزی چطور ممکنه؟ حیوون بیچاره رو چرا کشتی؟ همسرم یه نگاهی به من کرد و گفت: این بار اولته! ترا من چشم در راهم شباهنکام. ترا من چشم در راهم.

manototwo.blogfa.com

دلــــــــ نوشته... - داستان مردي که به زيارت امام حسين عليه السلام نمي‌رفت

http://manototwo.blogfa.com/post-19.aspx

براي تازه شدن هيچ وقت دير نيست. داستان مردي که به زيارت امام حسين عليه السلام نميرفت. خصي از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلاي معل ي به اين شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد و در اين مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت زيارت حضرت امام حسين عليه السلام را اراده ميکرد، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام مي کرد و او را زيارت مينمود تا اين که سرگذشت او را به سيد مرتضيکه از بزرگان آن عصر و مرسوم به نقيب الاشراف بود رساندند. ا ه ذا م قت ل سيد الشهداء؟ آيا اينجا جاي افتادن امام حسين عليه السلام است؟ پس فريا...

manototwo.blogfa.com

دلــــــــ نوشته... - نظر شما درباره این داستان قشنگ چیست ؟

http://manototwo.blogfa.com/post-18.aspx

براي تازه شدن هيچ وقت دير نيست. نظر شما درباره این داستان قشنگ چیست؟ مردی که همسرش را از دست داده بود. دختر سه ساله اش را بسیار دوست می داشت. دخترک به بیماری سختی مبتلا شد. پدر به هر دری زد تا کودک سلامتی اش را دوباره بدست بیاورد،. هرچه پول داشت برای درمان او خرج کرد. ولی بیماری جان دخترک را گرفت و او مرد. پدر در خانه اش را بست و گوشه گیر شد. با هیچکس. سرکار نمی رفت. دوستان و آشنایانش خیلی سعی کردند. تا او را به زندگی عادی برگردانند. ولی موفق نشدند. شبی پدر رویای عجیبی دید، دید که در بهشت است. گرم یاد آو...