manozendegii.blogfa.com
من و زندگیمن و زندگی - زندگی - من و زندگی
http://manozendegii.blogfa.com/
من و زندگی - زندگی - من و زندگی
http://manozendegii.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
14
SSL
EXTERNAL LINKS
1
SITE IP
209.126.116.165
LOAD TIME
0.219 sec
SCORE
6.2
من و زندگی | manozendegii.blogfa.com Reviews
https://manozendegii.blogfa.com
من و زندگی - زندگی - من و زندگی
من و زندگی -
http://www.manozendegii.blogfa.com/post/15
مهندسی نرم افزار خوندم. طراحی ناخن با روزنامه. تاريخ : جمعه پنجم دی 1393 16:29 نویسنده : ناشناس. Weblog Themes By VatanSkin. جمعه و کار و سفر در شب. واااااای خرید آخ جون. منم بالاخره معلم شدم. قوتی درست کردن دخملی. فوت سارا دختر همسایه. روضه اربعین مامان جونیم. طراح قالب وبلاگ عروسک. Weblog Themes By : VatanSkin.com.
من و زندگی
http://www.manozendegii.blogfa.com/archive
مهندسی نرم افزار خوندم.
من و زندگی
http://www.manozendegii.blogfa.com/1393/09
مهندسی نرم افزار خوندم. طراحی ناخن با روزنامه. سلامامروزم رفتم بیمه .کارم طول کشید و بعدشم رفتم بانک کارمو انجام دادم.رفتم پرده هم خریدم و یدونه هم سنگک گرفتم ک نوبت واینستم.چون دیر بو تخم مرغ خوردیم واسه ناهار و رفتم دخملی رو از مدرسه برداشتم و رفتیم باشگاه.بعدشم نشستیم تکالیفمونو انجام دادیم خخخخخ.وای حال ندارم بوخودا.دیگه بیخیال. تاريخ : شنبه بیست و نهم آذر 1393 15:22 نویسنده : ناشناس. جمعه و کار و سفر در شب. بخیر و شادی.بالاخره امروز تونستم پدر خوابو در بیارم صبح البته همش تا 9. واااااای خرید آخ جون.
من و زندگی - جمعه و کار و سفر در شب
http://www.manozendegii.blogfa.com/post/13
مهندسی نرم افزار خوندم. طراحی ناخن با روزنامه. جمعه و کار و سفر در شب. بخیر و شادی.بالاخره امروز تونستم پدر خوابو در بیارم صبح البته همش تا 9. بعدشم ک طبق معمول صبحونه و خونه تکونی. و ناهارو اینا دیگه.الانم ک اینجام. واسه بعد از ظهرم باید یکم کتلت درست کنم آخه میخواییم بریم دیدن مادر بزرگم. چون خواهرش فوت کرده و چون شب دیر میشه تو خونه شام بخوریم واسه همینم باید درست کنم تو راه بخوریم. تاريخ : جمعه بیست و هشتم آذر 1393 13:50 نویسنده : ناشناس. Weblog Themes By VatanSkin. جمعه و کار و سفر در شب.
من و زندگی - روضه اربعین مامان جونیم
http://www.manozendegii.blogfa.com/post/7
مهندسی نرم افزار خوندم. طراحی ناخن با روزنامه. روضه اربعین مامان جونیم. این بار میگم شب بخیر.چون شبه ک دارم مینویسم.امروز مامانم روضه. داشت واسه 2 بعداز ظهر.مادر شوهرمم برداشتم باهم رفتیم اونجا.روضه تموم شد و مادر شوهرم خودش رفت و نذاشت من برسونمش.یکم با خواهر برادرا و رباب گفتیم خندیدیم(مثلا اربعین بود)و 5 بعد از ظهر اومدیم خونه.جناب شوشو از دیروز رفته و معلوم نیست کی برمیگرده.خستم خوابم میاد حال حرفیدن ندارم. تاريخ : شنبه بیست و دوم آذر 1393 21:59 نویسنده : ناشناس. Weblog Themes By VatanSkin.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
14
آسمان زندگی من
تمرینی برای زندگی بهتر. نوشته شده در دوشنبه هفتم تیر ۱۳۸۹ساعت 20:44 توسط. بی تو حتی شوق زنده بودن در من نیست. بیا و با من باش. نوشته شده در سه شنبه پانزدهم دی ۱۳۸۸ساعت 19:40 توسط. می ترسم از نبودنت. مثل بارون تو کویر قلبم باریدی. نفهمیدی با قلب من چی کردی. ای کاش احساسم رو میفهمیدی. برای خدا: من از تموم دنیا نگاهش رو می خوام، صدای قشنگش و لبخند مهربونش، این چیز زیادیه؟ نوشته شده در یکشنبه سیزدهم دی ۱۳۸۸ساعت 19:45 توسط. میخوام تلنگری به اعتقاداتم بزنم دلیل خیلی هاش رو نمیدونم پس دیگه انجامش نمیدم.
ای کاش عشق را زبان سخن بود
ای کاش عشق را زبان سخن بود. از دعای گیاه تا اجابت ماه راهی نیست دل را بیاورید. تيرگان بزرگ خجسته باد. سيزدهم تيرماه كه پگاه آن را هنگام پرتاب تير آرش براي تعيين مرز بين ايران و توران مي دانند تيرگان كوچك و چهاردهم تيرماه را كه در نيمروز آن تير پس از دو روز و يك شب در كنار جيحون بر تنۀ درخت گردوي كهنسالي فرو مي رود تيرگان بزرگ مي نامند. نوشته شده در شنبه 17 تیر1391ساعت 2:31 توسط سارا. را) کلا خرهای دنیا اینقدر خر نبودند حالا که دنیا را داری مثل شربت خاکشیر با قاشق به هم میزنی، به فکر پسرک ما هم باش. خداون...
مرگ گاهی ریحان می چیند!
مرگ گاهی ریحان می چیند! یه دقیقه صبر کن کارت دارم. دلم برای پارسال تنگ شده. بااینکه خیلی غصه داشتم ولی الان. ظاهرا خوشحالم وغصه هام صدبرابر شدن. چقدر از خدا دور شدم. وقتی فقط بدبختی میومد سراغم یادش میفتادم. دلم برای ریحانه ی قبل تنگ شد. تاريخ یکشنبه یازدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 0:14 نويسنده ریحانه. این روزا که داره میگذره جوونیمه. بچه بودم فکرمیکردم 20ساله ها چقدر بزرگن ولی خبری نیست. من همون بچه ی دیروزم. منی که هرروز دانشگاه وکاراموزی بودم این بیکاری برام سخته. باید به فکر باشم. ورزش میتونه گزینه ی خوبی باشه.
خاطرات من و همسرم از دور دستها
خاطرات من و همسرم از دور دستها. سلام به همه دوستای خوبم ممنون از اینکه من رو مورد محبت قرار دادید و کامنت های زیادی واسم گذاشتید. متهمه جون ممنون به خاطر این همه لطف و محبتت عزیزم. ایران خیلی خوش گذشت روزای خیلی خوبی رو سپری کردیم به طوری که اصلا متوجه نشدم این چند وقته. چه جوری گذشت و وقت اومدن فرا رسید.هنوز نیومده دلتنگم خیلی سخت میگذره امیدوارم به زودی تموم. بشه و برگردیم برای همیشه. الان هم دانشگاه همسری هستم از بس چند روز اول که اومدیم کارم گریه و دلتنگی بود نمیزاره توی خونه. علاوه برا اینکه درخت کر...
من و زندگیم
دست رو دلم نذارین که خونه! سوم و نهایی و بدشم کنکور و. البته میگن:کنکورو بدی دیگه راحتی! ولی من که باور نمیکنم! تمام مزرعه کافر صدایش می زدند! گل آفتابگردان کوچکی که عاشق باران شده بود! 1583;وشنبه ٢٦ فروردین ،۱۳٩٢ ] [ ٤:٠٦ ب.ظ ] [ رها ] [ نظرات . فقط جهت خالی نبودن عریضه:. طنین عاشقانه دگر مرده است در رگ در. و تجربه تمامی معیار نیست ،. بر این مسکن بی رحم اعتیاد مکن. که اعتیاد عبث اعتبار می بخشد. ز اعتبار عبث انحراف می روید. و باز فاجعه تکرار می شود. دری که کوبه ندارد کسی نخواهد کوفت. سکوت بود و سکون .
من و زندگی
مهندسی نرم افزار خوندم. طراحی ناخن با روزنامه. چن وقته ک نیستم.هم مادرشوورم داره میره مکه ک باید یک ب یک دعوتش کنیم و هم گردن درد شدیدی دارم ک من مجبور شدم یک هفته تمام استراحت کنم و نتونستم همه رو دعوت کنم و فقط مادرشوور رو دعوت کردم.دوشنبه نصفه شب باید بره.ان شالله قسمت همه. تاريخ : یکشنبه چهاردهم دی 1393 10:42 نویسنده : ناشناس. تاريخ : جمعه پنجم دی 1393 16:29 نویسنده : ناشناس. تاريخ : شنبه بیست و نهم آذر 1393 15:22 نویسنده : ناشناس. جمعه و کار و سفر در شب. بعدشم ک طبق معمول صبحونه و خونه تکونی. سلام د...
تنگنا
شاد بودن تنها انتقامیست که از زندگی میتوان گرفت. پنجشنبه ی گذشته حاضر می شدم برم خونه ی مامان.لباس های داخل سبد رو مرتب می کردم که یه دفعه دیدم یه چیزی روی جوراب همسری تکون می خوره.رفتم روی صندلی و فقط جیغ زدم. دست خودم نبود هم ترسیده بودم هم می خواستم مواظب باشم نره قایم شه، غزل هم بود و نباید می فهمید هزارپا داریم . ماجراش طولانیه فقط این که الان جسدش توی حیاط جلوی دره و روزی چند بار نگاش می کنم ببینم سر جاشه یا نه. عکس هم ازش گرفتم نشان همگان بدم خخخخ. حتی مورچه ها و پرنده ها هم نمی خورنش. خوش و خرم پ...
✘مـלּ مـغـ ـرפּرم ✘
בی گﮧ ט یوم ב؟ פ یآبפ نآ פ آω ت ش בه פ آطره؟ گ פ ر بآبآش! ﯾﮧ دﻭﺳﺖ ﭘ ﺴ ﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻏ ﯿﺮ ﺗﯽ ﺑﺎﺷﮧ . . ﺍ ﺻ ﻨ ﻢ ﺍ ﻋﺼﺎﺏ ﻧ ﺪﺍﺷﺘ ﮧ ﺑﺎﺷ ﮧ . . ﺑﺎ ﻫ ﻢ ﺑ ﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭל ﺗﺎ ﺷﺎﻟ ﻢ ﯾﮑ ﻢ ﺑﺮﻩ ﻋ ﻘ ﺐ ﺩﺍﺩ ﺑﺰﻧﮧ. ﺍﻭל ﻟ ﻌﻨ ﺘﯿﻮ ﺑﮑ ﺶ ﺟ ﻠﻮ . . ﺗﺎ ﯾ ﮑ ﻢ ﭼ ﺸﻤﺎﻡ ﭼ ﺮﺧﯿﺪ ﻫ ﻮﺍﺭ ﺑﺰﻧﮧ ﺑﮕﮧ : . . ﺟ ﺰ ﻣ ﻦ ﺑﮧ ﮐ ﺲ ﺩﯾﮕﮧﺍﯼ ﻧ ﮕﺎﻩ ﮐ ﻨﮯ ﭼ ﺸﻤﺎﺗﻮ ﺩ ﺭ. ﻣﯿﺎﺭ ﻡ . . ﺗ ﮧ ﺭﯾﺸ ﻢ ﺩﺍﺷﺘﮧ ﺑﺎﺷ ﮧ . . ﻫﯿﮑ ﻠ ﮯﻫ ﻢ ﺑﺎﺷﮧ. . ﺩﯾﮕﮧ ﻋ ﺮﺿﮯ ﻧ ﺪﺍﺭﻡ. باشہ م ל لاشے, اص ל م ל مت لاشے! اینجاش,جاے ب حث כاره ڪہ ایל زنכگیہ م نہ. آد م از ب رج میلآ. ولی ا ز چ شم. وقتے عصبے و בلتט گم.
خواب سفید مامان
گاهی بی آنکه بخواهیم در معرض چیزهایی قرار می گیریم که خودمان نخواسته ایم، شاید آرزویی بوده، و شاید چون جنمش را داشته ایم ما را در این مسیر قرار داده اند، قدر این گاهی ها را باید حسابی دانست، قبل از آنکه از کف برود. پن 1: از آغاز تابستان ما با کتاب خدا گره خورده ایم. از کلاسهای آموزشیاری قرآن تا آموزشیار شدن به حد توانمان، تا حفظ آیات الهی و مطالعه ی کتب تفسیری و این اواخر هم شرکت در دوره های مجازی تدبر. الحمدلله رب العالمین. خدایا این گره را محکم تر کن. پن2: نوشتم تا یادم نرود، اصولا انسان فراموشکاری هستم.
manozendegim1364.persianblog.ir
من و زندگیم ( گذشته ای تلخ ..... آینده ای شیرین )
من و زندگیم ( گذشته ای تلخ . آینده ای شیرین ). ورود و نظر دادن آقایان در این وبلاگ ممنوع می باشد. نوشته شده در ۱٤٠۱/۱٢/۸ساعت ٤:۱٢ ب.ظ توسط زن متاهل نظرات . من یک زنم . من یک زنم . خالقم سوره ای به نامم نازل کرد. من یک زنم . خالقم طواف نسا را واجب کرده که بدون آن حتی حجت قبول نیست . من یک زنم خالقم به تو دستور داده که حجر اسماعیل را نیز طواف کنی جایی که یک زن . هاجر در آن دفن است . من یک زنم و خالقم گفته باید هفت بار پا در جای پای یک زن ( هاجر) بگذاری و آنقدر سعی کنی تا خدایت تو را بپذیرد . اول از چی بگم؟