MARYAM-ZENDEHBAD.BLOGFA.COM

vika.persianblog.ir

تکرار تاریخ.... - من درم...بگو به من...که دیوار بشنود

http://vika.persianblog.ir/post/138

من درم.بگو به من.که دیوار بشنود. خدایااز اين همه تنهايي اجازه هست ميان اغوشت پنهان شوم؟ تا حالا زمان اینجوری برام تکرار نشده بود. انقدر عجیبه که هنوز تو شوک هستم. از تاریخ تقویمیش که بگذریم حتی چندمین روز هفته بودنش هم بعد این. همه سال یکی بود. فقط مکانش فرق میکنه و. فقط امیدوارم که پایانش فرق کنه و خیلی خیلی بهتر باشه. نمیتونم بگم اتفاق قبلی خوب یا بد بود.فقط میتونم بگم (یا بهتر بگم. دوست دارم اینجوری بهش نگاه کنم)تجربه بزرگی بود , خیلی بزرگ. ویکا هستم.دختری ایرانی متولد فصل پاییز. سراب ساز سودا ستیز.

vika.persianblog.ir

بعضی وقت ها ..... - من درم...بگو به من...که دیوار بشنود

http://vika.persianblog.ir/post/139

من درم.بگو به من.که دیوار بشنود. خدایااز اين همه تنهايي اجازه هست ميان اغوشت پنهان شوم؟ بعضی وقت ها . دلم می خواهد ,خودمان را بزنیم به علی چپ کوچه ها و بعد , ناگهان ببینیم که از. یک ماشین در بست بگیریم و برویم ته دنیا با هم بشینیم لبه پرتگاهش و. هی پاهایمان را تکان بدهیم. نوشته شده در ۱۱ شهریور ۱۳٩٢ساعت ٦:٠٥ ‎ب.ظ توسط ویکا نظرات . ویکا هستم.دختری ایرانی متولد فصل پاییز. سراب ساز سودا ستیز. یادداشت های یک آدم. پشت این پنجره جز هیچ بزرگ هیچی نیست. لطفا به چیزی که نمی گم گوش کن! درد آشنا-دل نوشته های پرستو.

ghazal2006.persianblog.ir

پروازکن پرنده ی کوچکم

http://ghazal2006.persianblog.ir/1390/6

پروازکن پرنده ی کوچکم. مرسی که اومدین به وبم. البته ممکنه تاچن روزدیگه نتونم کامنتاتونو بخونم. اخه دارم میرم سفر. ممکنه تااخرتابستون طول بکشه. البته سعی میکنم هرجورشده اینترنت گیربیارم. ولی به هرحال اگه نیومدم بهتون سربزنم یااگه کامنتاتونو. دلم واستون تنگ میشه. پی نوشت:بازم میگم نظریادتون نره ها! 1777;۳٩٠/٦/٧ ] [ ۱۱:۳۸ ‎ب.ظ ] [ غزل ] [ نظرات . صدای زنگ ساعت درگوشم طنین می اندازد. ودرعرض تنهایک لحظه از رویاهای رنگین بیرون می افتم. روزی دیگراغازشده مانندتمام روزهایی که پشت سرنهاده ام. واین هدف می تواند،.

ghazal2006.persianblog.ir

پروازکن پرنده ی کوچکم

http://ghazal2006.persianblog.ir/1391/6

پروازکن پرنده ی کوچکم. ازان روزهیچ یادت می اید همان بعدازظهردلگیرپاییزی رامیگویم. ان روزانگارتوهم مانندمن خلقت تنگ شده بود،این راازنگاهت میشدفهمید. شایدتوهم بادیدن پیکرماهی توی تنگ که روی اب شناورشده بود. بعدازتو آن ماهی گلی کوچک. تنهاکسی بودکه میتوانستم بنشینم وساعتهابرایش صحبت کنم. اوهم مانندتوفقط گوش میسپردوهیچ نمیگفت. شایدهم میگفت ومن نمیفهمیدم چراکه گاهی روبه من کرده ودهان کوچکش. راتندوتندبازوبسته میکرد صدایش شایدگم میشددرلایه های ناپیدای اب. ان روزپس ازآنکه ماهی گلی رابه خاک سپردم بازپیش توبرگشتم.

vika.persianblog.ir

من درم...بگو به من...که دیوار بشنود

http://vika.persianblog.ir/1392/9

من درم.بگو به من.که دیوار بشنود. خدایااز اين همه تنهايي اجازه هست ميان اغوشت پنهان شوم؟ شده دانه ی زیر خاک. پنجشنبه‌ جمعه آب و نورش می‌دهند. به چشم می‌آید،. می‌پیچد دور دلم،. خفه‌ام می‌کند. بی‌جانی صبح های شنبه دلیل دارد. نوشته شده در ۱ آذر ۱۳٩٢ساعت ۱٠:٥۸ ‎ب.ظ توسط ویکا نظرات . ویکا هستم.دختری ایرانی متولد فصل پاییز. سراب ساز سودا ستیز. یادداشت های یک آدم. پشت این پنجره جز هیچ بزرگ هیچی نیست. لطفا به چیزی که نمی گم گوش کن! درد آشنا-دل نوشته های پرستو. Love the name of the creator. ماجراهای من و ژولی.

vika.persianblog.ir

من ...... - من درم...بگو به من...که دیوار بشنود

http://vika.persianblog.ir/post/145

من درم.بگو به من.که دیوار بشنود. خدایااز اين همه تنهايي اجازه هست ميان اغوشت پنهان شوم؟ می‌گویند تنهایی پوست آدم را کلفت می‌کند عشق دل آدم را نازک می‌کند درد آدم را پیر می‌کند‌ ومن امروز کرگدن دل‌نازکی هستم که پیرشده. نوشته شده در ٢٢ آذر ۱۳٩۳ساعت ۱٠:٤۱ ‎ب.ظ توسط ویکا نظرات . ویکا هستم.دختری ایرانی متولد فصل پاییز. سراب ساز سودا ستیز. یادداشت های یک آدم. پشت این پنجره جز هیچ بزرگ هیچی نیست. لطفا به چیزی که نمی گم گوش کن! درد آشنا-دل نوشته های پرستو. Love the name of the creator. ماجراهای من و ژولی.

vika.persianblog.ir

فقط گاهی. آدمیزاد است..... - من درم...بگو به من...که دیوار بشنود

http://vika.persianblog.ir/post/143

من درم.بگو به من.که دیوار بشنود. خدایااز اين همه تنهايي اجازه هست ميان اغوشت پنهان شوم؟ فقط گاهی. آدمیزاد است. فقط گاهی. آدمیزاد است. گاهی، آدمیزاد است خب. گاهی از بود و نبود آدم های اطرافش خسته می شود. گاهی بی دلیل بغض می کند. گاهی بی هوا خاطراتش را می کاود به دنبال. رد و نشانی از یک پشت گرمی، یک کوه، یک تکیه گاه. گاهی دلش یک جفت گوش می خواهد که فقط بشنود،. یک جفت چشم که فقط ببیند. یک نگاه ساده به گفتن یکی کنار تو هست،. یکی تو را می فهمد، یکی هوایت را دارد. گاهی دلش یک راه دور می خواهد در یک جای دور.

vika.persianblog.ir

من درم...بگو به من...که دیوار بشنود

http://vika.persianblog.ir/1392/10

من درم.بگو به من.که دیوار بشنود. خدایااز اين همه تنهايي اجازه هست ميان اغوشت پنهان شوم؟ فقط گاهی. آدمیزاد است. فقط گاهی. آدمیزاد است. گاهی، آدمیزاد است خب. گاهی از بود و نبود آدم های اطرافش خسته می شود. گاهی بی دلیل بغض می کند. گاهی بی هوا خاطراتش را می کاود به دنبال. رد و نشانی از یک پشت گرمی، یک کوه، یک تکیه گاه. گاهی دلش یک جفت گوش می خواهد که فقط بشنود،. یک جفت چشم که فقط ببیند. یک نگاه ساده به گفتن یکی کنار تو هست،. یکی تو را می فهمد، یکی هوایت را دارد. گاهی دلش یک راه دور می خواهد در یک جای دور.

ghazal2006.persianblog.ir

آنچه ازدرون می تراود - پروازکن پرنده ی کوچکم

http://ghazal2006.persianblog.ir/tag/آنچه_ازدرون_می_تراود

پروازکن پرنده ی کوچکم. می توان امیدواربود حتی به شکوفه دادن ساقه ای خشکیده ازفرط تشنگی. به اوازخواندن دوباره ی چکاوکی که شبنم یخ زده پرهایش رابه هم چسبانده. وغباری سنگین حنجره ی کوچکش رامسدود کرده. به نشستن لبخندبرلبان تیره ی انسانی که نگاه بی فروغش برای همیشه. زیرپرده ی پرازچین وچروک پلکهایش مدفون شده است. همواره می توان امیدواربود،واگرجزاین بود،. قلب انسان توانایی گنجاندن غم هارادرخود،وهم زمان تپیدن راهرگزنمیداشت. ازان روزهیچ یادت می اید همان بعدازظهردلگیرپاییزی رامیگویم. بعدازتو آن ماهی گلی کوچک.