parsa1377.parsiblog.com
پارسا - فانوسهای خاموش
http://www.parsa1377.parsiblog.com/Author/پارسا
یکشنبه 95 آبان 23. شنبه 91 تیر 24 ساعت 4:30 عصر. عشق مانند آسمان است ، گاهی صاف است و شاد ، گاهی غمگین است و بارانی . . . خدایا ، چه گم کرد آنکه تو را یافت ، و چه یافت آنکه تو را گم کرد . . . هرگز چشمانت را برای کسی که معنی چشمانت را نمیفهمد گریان نکن . . . به هنگام خشم ، بردبار. موقع ترس ، شکیبا. و در راه کسب آهسته باش . . . همه رویاهای ما میتواند محقق شوند ، اگر ما شجاعت دنبال کردن آن ها را داشته باشیم. در لحظات تصمیم گیری است که سرنوشت ما شکل میگیرد . . . خوشبختی یافتنی نیست ، ساختنی است . . . پروردگا...
asalllllll.blogfa.com
...چشم هاي خيس
http://www.asalllllll.blogfa.com/8904.aspx
یک ضربه به پیشانی اش زد و گفت: فهمیدم شبیه کیه! دوستاش هم حرفش رو تایید کردن و یک ساعت نشستن برای من توضیح دادن که گلی یکی از همکلاسی هاشون بوده که فلان بوده و بهمان بوده و گویا خیلی شبیه من بوده. دره توی دفترمون نوشته بود: فقط با یکی از بچه های مدرسه مون دوست شدم. اسمش فاطمه گل محمدیه. خیلی دختر خوبیه. خیلی گرم و صمیمه. فهمیدم که فاطمه خانوم گل محمدی همون گلیه معروفه که از قضا خیلی شبیه منه! خوشم اومد از این نقطه ی اشتراک. نه خانوم اون کلاس. نه خانوم بعد ترم اول کلاس عوض شده. نه خانوم لیست رو نگاه کنید.
asalllllll.blogfa.com
...چشم هاي خيس - من قاصدکم.
http://www.asalllllll.blogfa.com/post-52.aspx
نهفکر نمی کنم بدانی،اگر هم بدانی به روی خودت نمی آوری. سال پیش بود،همین موقع ها. تو نگاه می کردی به غصه های ما،و حرفی نمی زدی.حرفی هم نمی توانستی بزنی. ما غصه می خوردیم.اشک می ریختیم.و دلمان تنگ میشد. در انبوه دفتر خاطرات ها گم می شدیم،ولی تو را از یاد نمی بردیم. آخر ما می خواستیم هم تو نمی گذاشتی که فراموشت کنیم. در همه جا و همه جا. تو گذشتی.ولی بازهم بودی. رفت هر کس به سویی. خاطرات باقی ماند ولی. و حالا ما مانده ایم. دردونه نیست،خیلی ها نیستند. هستند انگار.ولی ما نیستیم یا نیستند را نمی دانم.
sadehrang.parsiblog.com
بهمن 90 - ساده رنگ
http://www.sadehrang.parsiblog.com/Archive/بهمن%2090
زندگی را ورق بزن. عادت کرده بود با ابهام حرف بزند.تمام نوشته هایش هم همین طور.وقتی می خوانیدشان حس می کردی هم می فهمی و هم نمی فهمی. حالا جالب بود که اگر خیلی از تاریخ نوشته اش می گذشت،خودش هم گاهی نمی دانست موضوع نوشته اش چه بوده.یک روز در دفتر آبی اش نوشته ای را خواندم.نوشته بود"زندگی من گاهی پر می شود از ابرهای لبخند.". جوابم را گرفتم. ابر لبخندش باران شده بود! نوشته شده در یکشنبه 90/11/30 ساعت 1:7 صبح توسط راحیل نظر. خواست بنویسد با لبخند. یادم رفته بود چقدر فاصله گرفته ام با آن وقت ها! نظاره گر دوست...
sadehrang.parsiblog.com
اسفند عزیز90 - ساده رنگ
http://www.sadehrang.parsiblog.com/Archive/اسفند%20عزيز90
زندگی را ورق بزن. همیشه ناراحت می شدی. گفتی:دختر این چه کاریست! اما دلم گریه می کرد. چون فکر امروز بود. امروزی که عید بیاید. و دلش برای تو تنگ شود. دلش تو را بخواهد. تو آن دور دورها. و دستش نرسد که دستت را ببوسد. و دعا دعا می کرد. که چنین روزی نرسد. که او باشد و دلش بسوزد. دستت را بوسیدم برای روز مبادا. و امروز آن روز مباداست. روزی که تو نیستی. نشسته ای آن بالا. و من خاطراتم را اصراف می کنم. در این روهای مبادا. نوشته شده در پنج شنبه 90/12/25 ساعت 11:54 عصر توسط راحیل نظر. دلم پر می کشد. به آن روزهای دور.
sadehrang.parsiblog.com
شرط... - ساده رنگ
http://sadehrang.parsiblog.com/Posts/62
زندگی را ورق بزن. اما به شرط حیات. پن: غرق شده ام در زندگی و بازی هایش. نوشته شده در جمعه 94/4/5 ساعت 3:46 عصر توسط راحیل نظر. ساده رنگ ایم. چند صباحی که هستیم قلمی می زنیم از عشق، و زندگی را ورق می زنیم باشد که محبوب پذیرا باشد. . . . . . . . . . همه متون و شعرواره های این وبلاگ، آثار نویسنده وبلاگ می باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است. با تشکر ( ز-دهباشی). دنیایی با بوی بهارنارنج. بر و بچه های ارزشی. راز های یک سناره. گالری عکس های زیبا. Design By : Avazak.ir.
sadehrang.parsiblog.com
بهــــــــــــمن 91 - ساده رنگ
http://www.sadehrang.parsiblog.com/Archive/بهــــــــــــمن%2091
زندگی را ورق بزن. میان همهمه ی آرام دیروز. و نگاه کوه هایی. یک بار قسمت می شود. که به یادت بماند. از پس سال ها. و تو غرق در "چرا "های خود. به قد کوچکی همان سال ها. گیس های بافته ی 6 سالگی ات. بیشتر یادم می اید. نوشته شده در یکشنبه 91/11/15 ساعت 7:56 صبح توسط راحیل نظر. رج های نفسم(دار دنیا). می بافم.دار دنیا را. از بازی و بازیچگی. سخت تر از روح من است. ببین خراش های دلم. با این دار دنیایی. نوشته شده در یکشنبه 91/11/1 ساعت 2:3 عصر توسط راحیل نظر. دنیایی با بوی بهارنارنج. بر و بچه های ارزشی.
sadehrang.parsiblog.com
سیاه پوشیده ایم - ساده رنگ
http://sadehrang.parsiblog.com/Posts/60
زندگی را ورق بزن. سیاهی برای دو پدر. یکی بابای یتیمان کوفه. چقدر سنگین شده قلبم. چقدر غوغای غم دارم. نبودنش حس یتیمی دارد. روزی که لبخند هایت. روزی که برای روز پدر. پیراهن دو جیب چهارخانه. با آن شلوار راحتی ساده. نشسته بودیم کنار تختت. غذا گذاشتم در دهانت. نگران غذای من بودی. اشاره کردی با چشمهایت. دلم برای چشمانت تنگ شده. چه کنیم با این دل تنگ خراب دیوانه. به جای تو هم سیاه پوشیدیم. به جای تو هم گریه کردیم. برای تو هم سیاه پوشیدیم امسال. نوشته شده در یکشنبه 92/5/6 ساعت 11:57 صبح توسط راحیل نظر.
sadehrang.parsiblog.com
شــهریـــور 91 - ساده رنگ
http://www.sadehrang.parsiblog.com/Archive/شــهريـــور%2091
زندگی را ورق بزن. در شهری ی و ر. پابرهنه به افکارم دوید. که ناگاه از فضای آبستن دلهره. پا بر زمین احساسم گذاشت. و شد نقطه ای در دفتر بی خط ذهنم. در شهری ی و ر. در دورترین نقطه ی در دست رس. در نزدیکترین افکار هوا. و در انتهای این خطوط ممتد. که گویی تا نا کجا آباد می روند. غبار غلیظ فراموشی را. و یادم می آید. نوشته شده در سه شنبه 91/6/28 ساعت 1:26 صبح توسط راحیل نظر. منم موجودی که خدایش آفریده.به خودم شک میکنم،غبطه می خورم. گاهی فحش می دهم خودم را. دلم می خواهد حتی خودم را برای افکار نا مناسبم مجازات کنم.
sadehrang.parsiblog.com
اردی بهشت 91 - ساده رنگ
http://www.sadehrang.parsiblog.com/Archive/اردي%20بهشت%2091
زندگی را ورق بزن. وقتی می مانی چه بگویی. بعضی وقت ها اتفاقاتی برای آدم می افتند که نمی دانی در برابرشان چه کنی. وقتی روزهات پر می شند از اتفاقات مختلف که بعضی شان تو را به داد زدن سر دنیا وا می دارد و بعضی شان تو را به پای خدا می اندازد که التماس های سوزناک بکنی تا تو را نجات دهد،. و بعضی شان هم در این وانفسایی که شاید خودت برای خودت ساختی ،می شود زنگ تفریحی که تو را از ان همه فشار دور نگه دارد،حتی چند ساعت! می مانی چه بگویی. خوب معلوم است شکر! شکر خدا می کنی! چیست که از دهانت بیرون می تراود! ساده رنگ ای...