yalda-dehliz.blogfa.com
...من هنوز شاعرم
http://www.yalda-dehliz.blogfa.com/1395/09
پریشانی های مکتوب من. من شاعرم هنوز، غزل مینویسم و. با هر هجوم درد، پناهم به واژه هاست. باید برگردم از پاییز. نباید غرق برگا شم. باید باشی، بگی پاشو. نذاری بی تو تنها شم. مسیری که تهش غم بود. مسیری که غلط رفتم. که دلگرمی چقد کم بود. به خنده ت اکتفا کردم. ببین این بغض وحشیمو. چجوری سر به را کردم. تو هم جای دلم بودی. تو هم چشماتو میدیدی. بیا فانوس راهم شو. یه کاری کن، نذار گم شم. نذار از فرط دلتنگی. حدیث و حرف مردم شم. باید برگردم از پاییز. باید برگردی از یلدا. همین حالا. همین حالا. یه چیزی تو گلو دارم.
yalda-dehliz.blogfa.com
...من هنوز شاعرم
http://www.yalda-dehliz.blogfa.com/1395/10
پریشانی های مکتوب من. من شاعرم هنوز، غزل مینویسم و. با هر هجوم درد، پناهم به واژه هاست. یک شب تو را پرتاب خواهم کرد. با اینکه میدانم نمی میری. این نقشه را بر آب خواهم کرد. نوشته شده در پنجشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۵ساعت ۹:۲۹ ق.ظ توسط آزاده چ. نوشته شده در چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵ساعت ۱۱:۳۱ ق.ظ توسط آزاده چ. روزهای نزدیک پریود بد است. "بد" کمترین و ناتوان ترین توصیف ممکن است. جان ندارم وصفش کنم. وگرنه میگفتم چه جبر غم انگیز ناگریزی ست. نوشته شده در دوشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۵ساعت ۱۲:۱۰ ب.ظ توسط آزاده چ. Powered By BLOGFA.COM.
yalda-dehliz.blogfa.com
...من هنوز شاعرم
http://www.yalda-dehliz.blogfa.com/1395/05
پریشانی های مکتوب من. من شاعرم هنوز، غزل مینویسم و. با هر هجوم درد، پناهم به واژه هاست. شانه هایت صخره، دریا میشوم. بین مردم با تو رسوا میشوم. فکر کن من با تو ساحل میشوم. فکر کن من با تو زیبا میشوم. نوشته شده در دوشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۵ساعت ۱۱:۵۲ ق.ظ توسط آزاده چ. الان تنها تصويرى كه تو ذهنمه. منو توييم رو نيمكت حافظيه. يه مينايى هست بهش ميگن پدالى. پاتو كه ميذارى روش كارى نميشه. نوشته شده در جمعه ۸ مرداد ۱۳۹۵ساعت ۱۲:۴ ب.ظ توسط آزاده چ. ای وای اگر سرلشگرش موئی. بر باد خواهد رفت، با شعری.
yalda-dehliz.blogfa.com
...من هنوز شاعرم
http://www.yalda-dehliz.blogfa.com/1394/08
پریشانی های مکتوب من. من شاعرم هنوز، غزل مینویسم و. با هر هجوم درد، پناهم به واژه هاست. یادت نمی آید ولی من خوب یادم هست. آن وقت ها، هرروز شعری تازه می گفتم. هرصبح قبل از اینکه لب واکرده باشی. همراه چای و شیر و نان، یک قصه میگفتم. یادت نمی آید ولی آن وقتها، پاییز. من شعر می گفتم، برایم کیف می کردی. من واژه ها را خرج چشمان تو می کردم. سیگارهایت را به گیجی حیف می کردی. یادت نمی آید ولی من قبلترها هم. گاهی به دور از از چشمهایت گریه می کردم. کم بود اما گه گداری وقت دلتنگی. پنهان و مخفی، بی شکایت گریه می کردم.
yalda-dehliz.blogfa.com
...من هنوز شاعرم
http://www.yalda-dehliz.blogfa.com/1394/05
پریشانی های مکتوب من. من شاعرم هنوز، غزل مینویسم و. با هر هجوم درد، پناهم به واژه هاست. دلم، چینی بند خورده ست. دل، از آهن که نباشد می شکند. بند که خورد، دیگر چیزی درونش باقی نمی ماند. کینه ها از گوشه و کنارش می ریزند زمین.همانطور که غمها، شادی ها، خوشی ها. نوشته شده در دوشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۴ساعت ۱۲:۴۳ ق.ظ توسط آزاده چ. Powered By BLOGFA.COM.
yalda-dehliz.blogfa.com
...من هنوز شاعرم
http://www.yalda-dehliz.blogfa.com/1395/03
پریشانی های مکتوب من. من شاعرم هنوز، غزل مینویسم و. با هر هجوم درد، پناهم به واژه هاست. هیچ کدوم اینا رو نمیگم. مدارکش رو میگیرم. لبخند میزنم. دوباره به مونیتور خیره میشم. حتی ازش تشکر نمیکنم. نمیدونم چرا. شاید دلم میخواد بفهمه زنی که پشت پیشخوان نشسته واقعا خسته ست. شاید اون ور دل نازکم میخواد که ازش دلجویی بشه. نوشته شده در پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ساعت ۱۲:۲۹ ب.ظ توسط آزاده چ. شب گریه های کند اجباری. این بغض های تلخ تکراری. وقتی که تصمیمت به موندن نیست. این راه، این جاده، چه اصراری؟ من از همون اول که خندیدی.
yalda-dehliz.blogfa.com
...من هنوز شاعرم
http://www.yalda-dehliz.blogfa.com/1394/12
پریشانی های مکتوب من. من شاعرم هنوز، غزل مینویسم و. با هر هجوم درد، پناهم به واژه هاست. مثل بی وقت ترین برف زمستانی تو. کسی در آخرین روزهای اسفند، انتظار برف ندارد. همانطور که کسی در شکسته ترین روزهای ترمیمش در انتظار تیمار نیست. پس نه اعتباری به این برف های بی وقت است و نه اعتمادی به این آدمهای اشتباهی. بگذارید طبیعت روابط، راه خودشان را بروند. اینقدر فصلها را بهم نریزید. رگبار نشوید. اگر مرهم نیستید، لااقل زخم نو نشوید. نوشته شده در جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۹۴ساعت ۱۲:۲۴ ب.ظ توسط آزاده چ. پس از من دلخور نباش.
yalda-dehliz.blogfa.com
...من هنوز شاعرم
http://www.yalda-dehliz.blogfa.com/1394/07
پریشانی های مکتوب من. من شاعرم هنوز، غزل مینویسم و. با هر هجوم درد، پناهم به واژه هاست. شده با دیدن لباس خودت. غم بریزد درون چشمانت؟ شده با دگمه هاش گریه کنی؟ هی بگیری میان دستانت . . . شده وقتی که دگمه هایت را. یک به یک سفت می کنی، هربار. چکه چکه، یواشکی، اشک ات. بو کنی، شاید آن میان یک بار . . . شده از تار و پود پالتویت. هی بگیری سراغ بویش را. هی بگویی که عطر سیگارش. هی بگردی که تار مویش را . . . نه، نشد، نه نمیشود اصلا. تو فراموشی ات مریضی نیست. تو کجا و خیال و خاطره ها. قتل، عمدی ست. نه! وقتی رسیدم خ...
yalda-dehliz.blogfa.com
...من هنوز شاعرم
http://www.yalda-dehliz.blogfa.com/1395/02
پریشانی های مکتوب من. من شاعرم هنوز، غزل مینویسم و. با هر هجوم درد، پناهم به واژه هاست. این سیب لعنتی چطور چرخید که حالا باید بجای عاشقانه های گاه و بی گاه برای اویی که بر دل نشسته بود، ترانه هایم را خرج معشوقه ی بیگانه ای کنم که اصلا نمیدانم اش. دیشب باران گرفت. اردی بهشت دارد ته می کشد. من دارم ته میکشم. جوانی م هم. نوشته شده در چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ساعت ۱۲:۹ ب.ظ توسط آزاده چ. اتفاقی عجیب و سردرگم. تو سراشیب ترس و تردیدی. غده ای ریشه دار تو سینه م. کل روزا همیشه همرامی. می ک شم تو خودم خیالت رو.
yalda-dehliz.blogfa.com
...من هنوز شاعرم
http://www.yalda-dehliz.blogfa.com/1395/08
پریشانی های مکتوب من. من شاعرم هنوز، غزل مینویسم و. با هر هجوم درد، پناهم به واژه هاست. نوشته شده در چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۵ساعت ۱۱:۱۲ ق.ظ توسط آزاده چ. معلومه تو پاییز دل میره. عاشق شدن تو مهر آسونه. عشق اونه تو گرمای مردادی. دور از وطن، دور از زن و خونه. وقتی به جای برگ پاییزی،. از آسمون آتیش میبارید. لغزید دل. مرداد، آبان شد. انگار کن مردی شبیه بید. بارون و چای و چوب و شومینه. معلومه دلبر میشه هر رویی. مرد اونه عاشق میشه تو بغداد. یک جنگجو با طره ی مویی. هر جنگجو سرلشگری داره. ای وای اگر سرلشگرش مویی.