mashinha48.parsiblog.com

dokhtranejavan.mihanblog.com

دختران شهرخرم - مطالب ابر

http://dokhtranejavan.mihanblog.com/post/tag/دختران

شهر من زخم خورده از بیگانه ودوست. مطلبی جهت نمایش یافت نشد از آرشیو مطالب استفاده کنید. هنوزم صدای پرمهیب پوتینهای. اشغالگران شهرم رو به لرزه میندازه. و خواب زیبای آزادی رو از چشمان کودکان می رباید . سوالی در ذهن خرمشهریها در پی جواب به جریان می افتد . شهدا مگر چیزی کم گذاشتند ! چه کسی راه اونا رو ادامه میده؟ داستان کوتاه: تک پاتک. داستان کوتاه حکم طلاق. داستان کوتاه .لیوان. داستان کوتاه .جاذبه. زنها فرشته اند،یا فرشته ها زن؟ وقت دل تنگی به کجا باید رفت؟ روز جهانی مادر مبارک. عشقی که در جا زده.

dokhtranejavan.mihanblog.com

دختران شهرخرم - دلتنگی وقت غروب

http://dokhtranejavan.mihanblog.com/post/30

شهر من زخم خورده از بیگانه ودوست. سه شنبه 14 اردیبهشت 1395. امان از دلتنگی . بخصوص دلتنگی های وقت غروب! هر چه فکرش را می کنم برای دلتنگی هایی که ،. یهویی به قلبم یورش می برند و. دریچه های احساساتم را مسدود می کنند -. مثل غذای سنگینی که سر دل آدم می ماند. و آسایشش را مختل می کند ، دلیلی نمی بینم . جایی شنیده ام که گفته اند :. بیشتر انسانها دردهای روحی - روانی مشترکی دارند . سید حمید موسوی فرد ". سه شنبه 14 اردیبهشت 1395 12:00 ب.ظ. Http:/ link.profi.ir/. مرا بخاطر بسپار :. ارسال نظر خصوصی :.

dokhtranejavan.mihanblog.com

دختران شهرخرم - داستان کوتاه ..لیوان..

http://dokhtranejavan.mihanblog.com/post/32

شهر من زخم خورده از بیگانه ودوست. داستان کوتاه .لیوان. چهارشنبه 10 آذر 1395. داستان کوتاه ."لیوان". صدایی از پشت سرم گفت : شکست؟ گفت : آقا سید ، غم به دلت راه نده همین فردا یه دونه خوشگل واست میارم ، یه دسته دار مامانی . دقیقا یادم نیست چن ساله بودم . چشم و گوشم باز بود . مادر خدابیامرزم دستم رو گرفته بود و کشون کشون تو راهرو بیمارستان دنبال خودش می کشید . بابام منو بلند کرده بود و می گفت : به عمو سلام کن بابا . از دست بابا بیرون پریدم و. منو انداختن قاطی لباس ای تازه شسته شده و . قرارداد که پیمانکاری با...

dokhtranejavan.mihanblog.com

دختران شهرخرم - داستان کوتاه: "تک_پاتک

http://dokhtranejavan.mihanblog.com/post/34

شهر من زخم خورده از بیگانه ودوست. داستان کوتاه: تک پاتک. پنجشنبه 9 دی 1395. داستان کوتاه " تک پاتک ! اثر : سید حمید موسوی فرد. حاج علی ایستاده بود و سعی داشت سبیل های نداشته اش را لای دندانهایش بگیرد . بچه ها مطمئن بودند که نگرانی اش بی مورد است . اما او هنوز با سبیل هایش ور می رود . می گفت : از بچگی عادتش بوده! ماها به همدیگر خیره می شویم و یکصدا می گوییم ، جویدن سبیل از بچگی؟ حاجی هم بی خیال ساده اندیشی های ما ، دوربین. محسن" توانسته بود با تاکتیک ساده ایی که به کار می برد دشمن را به بیراهه بکشاند.

dokhtranejavan.mihanblog.com

دختران شهرخرم

http://dokhtranejavan.mihanblog.com/page/2

شهر من زخم خورده از بیگانه ودوست. زنها فرشته اند،یا فرشته ها زن؟ سه شنبه 14 اردیبهشت 1395. همه می توانند زن. نوشته "سیدحمیدموسوی فرد ". روبرویم نشسته بود و در حالی که استکان را پر از چائی می کرد . نیم نگاهی به من انداخت، با آن موهای ژولیده ام و چشمانی که از شدت بی خوابی پف کرده بودند . وقتی چشم تو چشم هم شدیم خندید . طبق عادت همیشگی در مورد هر چیزی سخن می گفت و . صبح ها چه استعدادی برای حرف زدن و صحبت کردن داشت . وقتی که من صبحانهام را تمام کردم. او هنوز چند لقمهایی بیشتر به دهان نگذاشته بود. سال 1393 مث...

dokhtranejavan.mihanblog.com

دختران شهرخرم - داستان کوتاه ..جاذبه..

http://dokhtranejavan.mihanblog.com/post/31

شهر من زخم خورده از بیگانه ودوست. داستان کوتاه .جاذبه. دوشنبه 8 آذر 1395. هرآهن ربا دو سر دارد که به هر یک از سرهای آن قطب گفته می شود . قطبی از آهن ربا که به سمت شمال قرار می گیرد قطب شمال نامیده می شود که با علامت N نمایش داده می شود . قطب دیگر آهن ربا که به سمت جنوب قرار می گیرد ،. قطب جنوب نامیده می شود که با علامت S مشخص می شود . اگردو آهن ربا را به هم نزدیک کنیم به یکدیگرجذب نمی شوند و بر عکس اگراز طرف دو قطب غیر همنام ( مثلا S و N) به هم نزدیک شوند ، همدیگر را جذب خواهند کرد . نا امید می شوم و راه...

dokhtranejavan.mihanblog.com

دختران شهرخرم

http://dokhtranejavan.mihanblog.com/page/3

شهر من زخم خورده از بیگانه ودوست. عشقی که در جا زده. سه شنبه 13 اسفند 1392. من و مرغکی گیج و دریا زده . تو و کاغذ و نامه ای تا زده . من و امتداد تو و سادگی . تو و ریشه هایی که سرما زده . من و رنگ عشق و غروب و خزان . تو و بوی باران که بر ما زده . من و وسعت و فرصت و فاصله . تو و تکیه گاهی که فردا زده . من و یک سبد آرزوی محال . تو و سنگ سختی که با پا زده . من و کوچه ای رو به روی دعا. تو و نردبانی به بالا زده . معلم که آمد کلاس دلم . تو شاگرد خوبی که بر پا زده . از این انتظار . فریبا شش بلوکی - کتاب بهانه.

dokhtranejavan.mihanblog.com

دختران شهرخرم - مطالب ابر نویسنده

http://dokhtranejavan.mihanblog.com/post/tag/نویسنده

شهر من زخم خورده از بیگانه ودوست. داستان کوتاه .جاذبه. دوشنبه 8 آذر 1395. هرآهن ربا دو سر دارد که به هر یک از سرهای آن قطب گفته می شود . قطبی از آهن ربا که به سمت شمال قرار می گیرد قطب شمال نامیده می شود که با علامت N نمایش داده می شود . قطب دیگر آهن ربا که به سمت جنوب قرار می گیرد ،. قطب جنوب نامیده می شود که با علامت S مشخص می شود . اگردو آهن ربا را به هم نزدیک کنیم به یکدیگرجذب نمی شوند و بر عکس اگراز طرف دو قطب غیر همنام ( مثلا S و N) به هم نزدیک شوند ، همدیگر را جذب خواهند کرد . نا امید می شوم و راه...

dokhtranejavan.mihanblog.com

دختران شهرخرم

http://dokhtranejavan.mihanblog.com/page/6

شهر من زخم خورده از بیگانه ودوست. سه شنبه 22 اسفند 1391. وقتی ازت میخوام به یه " آهنگ " گوش کنی ،. فقط بخاطر اینه که . متنش " دقیقا " همۀ " اون چیزیه . که میخوام بهت بگم و نمیتونم ! سه شنبه 22 اسفند 1391. خاطرات خیلی عجیبند ،. گ اهی اوقات می خندیم ،. به روزهای که گریه می کردیم ,. گاهی گریه می کنیم. به یاد روزهایی که می خندیدیم! سه شنبه 22 اسفند 1391. با کسی رابطه ی احساسی بر قرار کن که. نه تنها افتخار کنه که تو رو داره . بلکه حاضره هر ریسکی رو به جون بخره که . فقط کنار تو باشه. سه شنبه 22 اسفند 1391.

dokhtranejavan.mihanblog.com

دختران شهرخرم

http://dokhtranejavan.mihanblog.com/page/7

شهر من زخم خورده از بیگانه ودوست. سه شنبه 22 اسفند 1391. دوستان خوب من سلام ،. امیدوارم که حالتون خوب باشه . از اینکه به وبلاگم سر زدید ازتون متشکرم. هنوزم صدای پرمهیب پوتینهای. اشغالگران شهرم رو به لرزه میندازه. و خواب زیبای آزادی رو از چشمان کودکان می رباید . سوالی در ذهن خرمشهریها در پی جواب به جریان می افتد . شهدا مگر چیزی کم گذاشتند ! چه کسی راه اونا رو ادامه میده؟ داستان کوتاه: تک پاتک. داستان کوتاه حکم طلاق. داستان کوتاه .لیوان. داستان کوتاه .جاذبه. زنها فرشته اند،یا فرشته ها زن؟ عشقی که در جا زده.