masoumaneh.blogfa.com

tanha-321.blogfa.com

من و عشقم - فرق منو تو

http://www.tanha-321.blogfa.com/post/15

هرچی دلم بخواد تو وبم میگذارم.f&f. می گفتم دوستت دارم. گفتی اگه يه روز نبينمت می ميرم. گفتم من فقط ناراحت می شم. گفتی من به جز تو به کسی فکر نمی کنم. گفتم من اتفاقا به خيلی ها فکر می کنم! گفتی تا ابد توو قلب منی. گفتم فعلا توو قلبم جا داری. گفتی اگه بری با يکی ديگه من خودمو می کشم. گفتم اما اگه تو بری با يکی ديگه من فقط دلم می خواد طرفو خفه کنم. گفتم حالا فکر کردی فرق ما ايناس؟ فرق من اينه که تو دروغ می گفتی و من راست می گفتم. نوشته شده در شنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۱ساعت ۱۱:۵۴ قبل از ظهر توسط فرزاد.

chaee.blogfa.com

چای قند پهلو - باید رفت ، باید دید

http://chaee.blogfa.com/post-181.aspx

وب نوشته های مجید فراهانی. باید رفت ، باید دید. باید رفت ، باید دید. طی 2 سال اخیرکه البته هنوز 2 ماه ازش باقی مونده بنا به موقعیت کاری ، خوش شانسی یا هر دلیل دیگه ، این شانس رو داشتم که سفرهای زیادی رفتم، هم داخلی هم خارجی. امروز که به گذشته نگاه میکنم حس میکنم فراهم شدن این همه فرصت برای مسافرت رفتن خارج از توان من بوده ، شاید قسمت بوده ، شاید از قبل تو سرنوشت ام نوشته شده بوده یا. این هم فهرست شهرها و کشورهایی که من طی 22 ماه گذشته موفق به دیدنشون شدم. شانگهای چین ، استانبول ترکیه ، ایروان ارمنستان.

chaee.blogfa.com

چای قند پهلو

http://chaee.blogfa.com/9010.aspx

وب نوشته های مجید فراهانی. داد زد آقا رضا یه چایی برام میاری. دوباره گفت آقا رضا. آقا رضا. تو دلش گفت ما رو باش دیگه حنامون پیش آبدارچیه هم رنگ نداره. بلند شد بره آبدارخونه که یه چایی بریزه ، از اتاق رفت بیرون دید همه چراغ ها خاموشه و کسی نیست. صدا زد آقای مهندس . رفت دم اون یکی اتاق در زد گفت آقای. ولی کسی نبود. ساعت چهار و نیم بود و هنوز یک ساعت از وقت کار مونده بود. سماور هم خاموش بود ولی هنوز گرم بود. انگار با پتک زدن تو سرش. یکی از این بی معرفتا موقع رفتن نیومد ببینه من مردم یا زنده. تخته سياه ( وحی...

chaee.blogfa.com

چای قند پهلو

http://chaee.blogfa.com/9009.aspx

وب نوشته های مجید فراهانی. یکی دیگه شون هم رفت. خیلی دلم گرفته ، خیلی . دیشب یکی دیگه شون هم رفت یکی از اون خوب هاش. خیلی وقت نبود باهم دوست بودیم ، سه چهار سال پیش سر یه علاقه مشترک تو اینترنت آشنا شدیم ولی تو یک سال اخیر خیلی باهم وقت گذروندیم ، خیلی خاطرات باحالی بود و به واسطه این رفاقت دو سه تا دوست مشترک هم پیدا کردیم. به هر حال دیشب سوار هواپیما شد و رفت ، رفت دنبال آرزوهاش و به امید خدا یه زندگی بهتر. رفت از سرزمینی که توش به دفعات جلوی پاش سنگ انداختن ، جلوی فکرش رو گرفتن و ایده هاش رو پوچ دونستن.

tanhayimtm.blogfa.com

خلسه تنهايی - رفتن

http://www.tanhayimtm.blogfa.com/post-96.aspx

به نام او که صاحب تنهایی ست. در گوشم آرام گفت: با من باش. گفتم: هستم ، مدتهاست. گفت: چند وقتیست سرت گرم این و آن است. گفت: اما تو داری میروی. گفتم: صبر داشته باش برمیگردم. گفت، ولی آرام تر گفت: من بیشتر دوست می دارمت. زمزمه اش آنقدر نزدیک گوشم بود که موی تنم بلند شد،. نگاهش کردم گفتم: می دانم. گفت: پس بمان برای عشقم. گفتم: نمی شود انگارهای قلبم را نمی شنوی می گویند بروم، بروم در پی عشق. اینبار درست یافتمش او عشق منست. گفت ، غمگین از من با درد می گفت: عشقت منم، یارت منم، سرگرم نشو سرگرم سراب دریای تو منم.

ghazalhayam.persianblog.ir

ایکاش می شد بخت را واکسینه کرد - مترسک و فنجانی غزل

http://ghazalhayam.persianblog.ir/post/15

مترسک و فنجانی غزل. ایکاش می شد بخت را واکسینه کرد. ایکاش می شد بخت را واکسینه کرد. روح مرا زندانی خود کرده در بند جنون. انگار دارد می ک ند مغر مرا با نیشگون. بیزارم از همراهی و دردآفرینی هایتان -. ای لحظه های بی خود تاریک و سرد و بد شگون. از بس که تنها مانده ام با سایه حرفم می شود. آیینه چنگم می زند با چشمهای غرق خون. دیوار ذهنم پر شده از عکسهای مثل هم. از متن های ثابت و اشعار پشت کامیون. با نقشه های دائم در رفتنم لبریز شد. ظرف شکستم پشت هم سمت رهایی تاکنون. ایکاش می شد بخت را از بند بیماری جدا.

ghazalhayam.persianblog.ir

دفتر غزلهایم - مترسک و فنجانی غزل

http://ghazalhayam.persianblog.ir/post/8

مترسک و فنجانی غزل. شدم مترسک باغی که کلاغهای نترسیده. هنوز دورو برم هستند و میوه های پلاسیده. درخت سایه ی من هرگز در آفتاب نمی رقصد. که برگ و شاخه ی خشک اش را نگاه تیز تبر چیده. به چشم ساده ی خوش بینم که آرزوش عدالت بود. کلاف ساحره ، ماری شد به دور معجزه پیچیده. نمازخانه ی دردم شد دلی که: پر شده از کینه -. نیازمند حقیقت بود و از خدا نهراسیده -. شکوه رفته به خوابم را چگونه بی تو کنم بیدار. شده هزاره ی دوم که به جرم بدرقه خوابیده. به لطف چشمه ی خورشید حریر برفی باران زا. امید رویش نو بستم به بذرهای چروکیده.

ghazalhayam.persianblog.ir

امشب - اگر - شاید - مترسک و فنجانی غزل

http://ghazalhayam.persianblog.ir/post/26

مترسک و فنجانی غزل. امشب - اگر - شاید. امشب - اگر - شاید. امشب اگر بیایی و اینگونه سر کنی. چشم تمام پنجره ها را- که تر کنی. زیر نگاه خواهش ماه و ستاره ها. حتی برای ثانیه یی هم گذر کنی. وقت عبور چرخ خیال شبانه ام. یک بار هم اگر شده با من سفر کنی. هنگام پخش مستند عاشقانه ام. گاهی به آن سکانس " تمنا" نظر کنی. شاید دل تو سوخت برایم و دفعه ی. دیگر برای بودن با من خطر کنی. ثبت شده در سایت شعر نو. Http:/ www.shereno.com/11576/11154/142001.html. جناب محمد چگني زاده. زندگی نامه استیو جابز.

ghazalhayam.persianblog.ir

خاموشی - مترسک و فنجانی غزل

http://ghazalhayam.persianblog.ir/post/29

مترسک و فنجانی غزل. شده تا همیشه خاموش. من و مشعل وجودم. فقط از تو دور بودن. نش نیدن از تو. کر و لالم از بناگوش. م ی عان آه من را. به گونه می چکانی. به نقطه ی جوش. تو به سینه ام. و روند این غزل. که رفتم از هوش. ثبت شده در سایت شعر نو. Http:/ www.shereno.com/11576/11154/142001.html. 1641;:۳۱ ‎ق.ظ ; ۱٦ فروردین ۱۳٩۱. جناب محمد چگني زاده. زندگی نامه استیو جابز.

ghazalhayam.persianblog.ir

ایستگاه سرگیجه - مترسک و فنجانی غزل

http://ghazalhayam.persianblog.ir/post/20

مترسک و فنجانی غزل. مرور می شوم ولی گناه تازه می کنم. مدام ازدوباره اشتباه تازه می کنم. چقدر خسته می شوم و از روند دائمی. که برهمین دوگانگی نگاه تازه می کنم. پناهگاه فلسفه شکنجه گاه می شود. به منطق شکسته یی که گاه ، تازه می کنم. حضور اختلاف شد دلایلی که در سرم. همیشه از وجودشان گواه تازه می کنم. بگذرم ازین هزارتوی بی نها. یتی که در قضاوتش کلاه ، تازه می کنم. و در عبور از مسیر باید و نبایدی. که تا به خود رسیدن ایستگاه،تازه می کنم. ثبت شده در سایت شعر نو. جناب محمد چگني زاده. زندگی نامه استیو جابز.