moshavereh.mihanblog.com
اتاق مجازی مشاوره - چ
http://moshavereh.mihanblog.com/post/310
هلکوپتر به دیوار کوه می خورد پره هاش کنده می شد و من دسته صندلی رو می فشردم تا مطمئن شم توی سینما نشستم. با انتظار زیادی برای دیدن چ حاتمی کیا به سینما رفتم و با بیش از اون از سینما خارج شدم . قصدم این نیست برای این فیلم نقد بنویسم چون سوادش رو ندارم ولی دوست دارم در موردش بنویسم. چ فیلم در مورد چمران نیست در مورد انسانیته در مورد کشمکش عقل و عشقه .اما اینجا عقل کدومه؟ ما با چمران خمینی طرفیم یا جمران بازرگان؟ جمران کشمش داره نگاه نگران و البته سکوت .ولی بین چی و چی؟ چمران کت و شلواری برای جنگ نیومده برا...
moshavereh.mihanblog.com
اتاق مجازی مشاوره - بازی
http://moshavereh.mihanblog.com/post/316
امشب ایران با آرژانتین بازی دارند. بازی که بعد از قرعه کشی همه منتظر اون بودن کلی جوک براش درست کردن و . اما به نظرتون نتیجه بازی چی می شه؟ اصلا نتیجه بازی مهمه یا روند بازی؟ باید دفاعی بازی کنیم تا بلای سوییس سر ما نیاد؟ اگر بخوایم از روی کاغذ نتیجه گیری کنیم احتمال باخت ایران بسیار بالاست ولی اتفاقات داخل زمین می تونه چیز دیگه ای باشه . اما به نظر من اهمیتی نداره که ما چه نتیجه ای رو در بازی بگیریم چیزی که به نظرم مهمه اینه که تا پایان بازی بجنگیم . نترسیم و روند بازی خوبی از خودمون نشون بدیم .
moshavereh.mihanblog.com
اتاق مجازی مشاوره - نان 3 !
http://moshavereh.mihanblog.com/post/302
با عرض پوزش از شما خواننده عزیز یه سری مشکلات برام پی امد کرده بود که برطرف شده البته احتمالا . خانم دکتر اخه این وضعیه دفعه قبل هم شما گفتی نگران نباش ولی بچه سقط شد . این دفعه هم همین رو گفتی آخه چرا هر دفعه توی ماه 8 باید این اتفاق بی افته من از شما شکایت می کنم . اشتباه شما باعث این اتفاقات . خوب من باید چه کار کنم! یک سال بعد . خانم دکتر بچه های قبلی به خاطر مشکل فشار زنده نموندن همه توی ماه 8 فوت شدند الان توی ماه 4 هستم چه کار کنم که این دفعه این اتفاق نیافتده. سفر می تونم برم؟ می خوام برم مشهد.
moshavereh.mihanblog.com
اتاق مجازی مشاوره - اصلاح
http://moshavereh.mihanblog.com/post/301
به درخواست علی ملایی مطلب قبلی حذف شد. نوشته شده در تاریخ پنجشنبه 13 تیر 1392 توسط مشاور سخن تو . . مرکز راهنمایی علامه حلی (1) - مشاوره تحصیلی ، رفتاری دانش آموزان و والدین. پرسشها و مباحث اعتقادی (3). وبلاگ شخصی مهدی پورچریکی. وبلاگ شخصی محمدرضا صالحی. اردوی مشهد سال ۹۱. وبنوشت برنامه نویسی 3/5. بازدید این ماه :. بازدید ماه قبل :. آخرین بروز رسانی :.
moshavereh.mihanblog.com
اتاق مجازی مشاوره - حال خوب
http://moshavereh.mihanblog.com/post/318
بحث پست قبلی را در پست بعدی ادامه می دم و می نویسم. اما الان حرفی است دیگر. من اینجا قصه ای داشتم در باره دل و اینکه دل کسی گرفته بود و. احتمالا برای شما هم اتفاق افتاده که حالتون بد باشه و ندونید چرا و شایدم بدونید چرا نمی خواین باور کنید که چرا. این حال برای من پیش می یاد البته می گیره و ول می کنه دیروز اتفاقاتی افتاد که باعث شد خوشحال بشم و از اون حال گرفته فاصله یکی از اون اتفاقات خبر موفقیت تنی چند از بچه های 27 در المپیاد کشوری بود. جرات نمی کنم بگم شاگردم بودن چون . دیگه زیاده عرضی نیست. نوشته شده...
moshavereh.mihanblog.com
اتاق مجازی مشاوره - خاطره
http://moshavereh.mihanblog.com/post/303
امروز رو روزه گرفتم یه دونه روزه قرضی داشتم و روز پنج شنبه هم بود نوبتم هم بود برای شیفت صبح تا غروب حرم بهترین فرصت بود. نزدیک ظهر شد و وقت غذای حضرتی پیش خودم گفتم که برم غذا رو بگیرم و بدم به یه بنده خدایی تا از اون غذا بخوره یه دعایی هم بکنه. رفته داخل حرم غذا هم دستم بود یه پسر بچه 6 و 7 ساله رو دیدم نمی دونم چرا یهو دلم خواست که غذا رو بدم به اون بچه برای همین رفتم سمتش. سلام پسرم . اسمت چیه؟ بیا پس این باشه برای تو . پسر بچه هم غذا رو گرفت. پدر کمی اروم شده بود. این خاطره مربوط یه سال 70 و از زبان...
moshavereh.mihanblog.com
اتاق مجازی مشاوره
http://moshavereh.mihanblog.com/page/5
ناگهان از میان جمعیت صدایی اومد. همه ساکت شده بودیم. من احساس می کردم که دارم یک فیلم تخیلی می بینم. یه دختر بجه 5 الی 6 ساله که یه عروسک خوشکل قورباغه رو بغل کرده بود یک عصای سفید رنگ داشت گفت :بابا صبرکن منم باهات بیام. و بعد شروع به حرکت کرد .از راه رفتن و عصا فهمیدم که دخترک نا بیناست. مرد شروع به اشک ریختن کرد و رو کسی که وسط ایستاده بود گفت : این مشکل منه چه طوری این و بندازم وسط. دخترک به پدرش رسید و با هم رفتن پیش اون مرد. مرد هاج و واج داشت نگاه می کرد انگار باورش نمی شد.خشکش زده بود. داشتم نوی ...
moshavereh.mihanblog.com
اتاق مجازی مشاوره - ستون
http://moshavereh.mihanblog.com/post/315
همیشه از قدیم گفتم که بهشت زیر پای مادران است . کسی فکر نمی کنم که در این موضوع شکی داشته باشه . اما مادران نبودن اگر پدران نبودند. تو خانه همه به پدر تکیه می کنن مادر هم از این موضوع مستثنا نیست . ما به راحتی درس می خونیم و زندگی می کنیم و ارامش داریم. پدران ستون خانه ها هستندمادران به انها تکیه می کنند . پس می توان گفت که پدران ستون بهشت هستند. من خودم خیلی به پدر و مادرم مدیون هستنم . نوشته شده در تاریخ سه شنبه 23 اردیبهشت 1393 توسط مشاور سخن تو . . پرسشها و مباحث اعتقادی (3). وبلاگ شخصی مهدی پورچریکی.
moshavereh.mihanblog.com
اتاق مجازی مشاوره - نان 5 !
http://moshavereh.mihanblog.com/post/304
آقای بابکی نتیجه ازمایش تشخیص ما رو تایید کرد متاسفانه دختر شما لوکمیا داره . حالا باید چه کار کرد؟ درمان که داره ولی قطعی نیست . اجازه بدید دکتر احمدی تشریف بیارن خودشون براتون توضیح می دن. بله ایشون بهترین متخصص در مورد سرطان خون هستند . شاید توی ایران نظیر نداشته باشن . یعنی می تونن کمک کنن؟ روی صندلی های ابی بیمارستان نشسته بود و منتظر حضور دکتر بود . اتفاقات رو با خودش مرور می کرد و با خودش فکر می کرد که چرا این اتفاق افتاد؟ کجای کار اشتباه مرده بود . اون که هر سال نذری بزرگی می ده. اون رو کجا دیده؟
moshavereh.mihanblog.com
اتاق مجازی مشاوره - صدا...
http://moshavereh.mihanblog.com/post/309
این و کی شکسته؟ صدای مادرم بلند شد . یه بشقاب شکسته توی سطل اشغال افتاده بود البته خورده هاش . این و کی شکسته؟ با این که قالبا می شد حدس زد این کار کار کیه بازم مادر سوال می کرد؟ برام سوال بود که چرا مادرم این کار رو می کنه . یعنی اگر ما از چیزی مطمئنیم باید بپرسیم یا چون مطمئنیم نباید دیگه سوال کنیم. جواب سوالم رو گرفتم منتها نه اون وقت . از ترس اینکه تنبیه بشم قایم شده بودم تا پیدام نکنن. اخه پشقاب از دست من افتاده بود. شاید اولین دروغم نبود ولی جزو اولین ها بود. این رو کی رو تخته نوشته ؟
