mohamadbagher.mihanblog.com
خاطرات شخصی - دندان باقر
http://mohamadbagher.mihanblog.com/post/186
کودکان فرشتگان روی زمین هستند. پنجشنبه 5 بهمن 1391 02:00 ب.ظ. چند روزی بود که باقر به یکی از دندان های جلوی بالا ور می رفت! می گفت لق شده. چندبار پیش آقای پدر و مامان اومد تا براش دندان را بکنند. هیچکدام از ما دل کشیدن دندان او را نداشتیم. دیروز که از مدرسه برگشت، گفت راحت شدم آخر، دندونمو تو مدرسه کشیدم. رفتم پیش خانم بهداشت بهش گفتم بابا این دندون منو یکی بگیره بکشه. خودم زورم نمی رسه! در این وبلاگ سعی می کنم خاطرات محمدباقر را یادداشت کنم تا روزی خودش اگر دوست داشت، ادامه دهد. آموزش چیدمان سفره هفت سین.
mohamadbagher.mihanblog.com
خاطرات شخصی - بابا با غیرتا، وا غیرتا!
http://mohamadbagher.mihanblog.com/post/191
کودکان فرشتگان روی زمین هستند. بابا با غیرتا، وا غیرتا! سه شنبه 24 بهمن 1391 12:34 ق.ظ. امشب سر میز شام، خواهر باقر داشت تعریف می کرد که راننده آژانس هایی که او رو به منزل میرسونن اغلبشون پیر هستند. بعد جمله آخرش این بود: یه پیرمرده هست که بیشتر از همه من رو رسونده و خیلی مهربونه و من رو خیلی دوست داره. باقر که داشت به خاطر شام پلو و خورشت غرغر می کرد، با یه لبخند خاصی گفت غلط کرده! زینب بهش گفت: چی؟ باقر گفت: هیچی بابا می گم غلط کرده! آقای پدر و باقر:. سه شنبه 24 بهمن 1391 12:45 ق.ظ. کد افزایش رتبه گوگل.
mohamadbagher.mihanblog.com
خاطرات شخصی - چه خوب شد
http://mohamadbagher.mihanblog.com/post/183
کودکان فرشتگان روی زمین هستند. یکشنبه 7 آبان 1391 09:23 ب.ظ. دو شب پیش، محمد باقر دید که جلوی عروسی گوسفند کشتند. امروز موقع خوردن کباب جگر باقر به مامان گفت: مامااااااان. مام: بله ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه. ب: چرا گوسفند رو می کشن؟ م: (در حالی که در وضعیت عسر و حرج قرار گرفته بود) مممممممممممممممم خب برای اینکه بتونن انسان ها از گوشت و پوست و پشم گوسفند استفاده کنند. ب: ینی پوستشم می برن با خودشون لباس می دوزن؟ م: آره دیگه. حتا گلیم درست می کنند. ب: بعد می کشنشون تو جنگل کم نمی شن؟ ب: ما امروز مشق نداریم.
mohamadbagher.mihanblog.com
خاطرات شخصی - حرف ها و افکار جدید باقر
http://mohamadbagher.mihanblog.com/post/181
کودکان فرشتگان روی زمین هستند. حرف ها و افکار جدید باقر. چهارشنبه 12 مهر 1391 08:09 ب.ظ. باقر در حال تفکر و صحبت با مادر گفت: مامان، بزرگ شم برام دختری چیزی می گیری؟ مادر با حالت هاج و واج. بله عزیزم، بله که می گیرم. خوبشم می گیرم. باقر: بعد وقتی من بچه دار شدم، اسمشو می زارم علی. باقر: به خاطر اینکه علی خیلی باحاله، میاد برام آهنگ می خونه، خودمم میام اون وسط ق ر می دم! مادر: اگه دختر بود بچه ات چی اونوقت؟ اسمشو چی می زاری؟ باقر: از همه بهتر مامان منه از همه بهتر مامان منه . آموزش چیدمان سفره هفت سین.
mohamadbagher.mihanblog.com
خاطرات شخصی - باقر و عروسک ها
http://mohamadbagher.mihanblog.com/post/178
کودکان فرشتگان روی زمین هستند. باقر و عروسک ها. شنبه 20 خرداد 1391 10:06 ب.ظ. چند شب پیش دیدیم باقر سر یکی دو تا از عروسک هاشو گوش تا گوش بریده، گذاشته بود روی میز مادر! مادر و زینب ازش پرسیدند چرا آخه این کارو کردی؟ با خونسردی تمام گفت: آخه هرچی بهشون می گفتم تو ویترینم صاف وایستین، وای نمیستادن! فردای اون شب رفت با دوتا دختر بازی کرد، شب اومد بخوابه دیدیم داره گریه می کنه. گفتیم باز چی شده؟ گفت برا عروسکام ناراااااااحتم. آموزش چیدمان سفره هفت سین. اسپمر اتوماتیک میهن بلاگ. کد افزایش رتبه گوگل.
mohamadbagher.mihanblog.com
خاطرات شخصی - تکالیف امروز
http://mohamadbagher.mihanblog.com/post/190
کودکان فرشتگان روی زمین هستند. سه شنبه 24 بهمن 1391 12:19 ق.ظ. باقر امروز از راه رسید، یک لوله لواشک دست ش بود و می گفت چون ام روز جمع و تفریق فرایندی رو خوب یاد گرفتم و برای آقا رضایی انجام دادم، بهم لواشک جایزه داد با یه آلوچه. می خواستم بگم برا خواهرمم بدین، ا ما روم نشد! بهش گفتم: خوب همین رو بده به خواهرت. گفت همشو. گفت: خوردن، خوابیدن، خواندن علوم. گفتم: باز خلاف واقع گفتی؟ گفت: نه باور کن، راست می گم، خلاف باقر نمی گم به طور کلی می گم! یه خواب مفصلی کرد. آخر سر، به ح ول و قوه ی الهی یک صفحه پلی کپ...
mohamadbagher.mihanblog.com
خاطرات شخصی - جوک
http://mohamadbagher.mihanblog.com/post/184
کودکان فرشتگان روی زمین هستند. یکشنبه 19 آذر 1391 10:51 ق.ظ. دیروز یه جوکی به دستم رسید که برای آقای پدر فوروارد کردم. آقای پدر فوری تلفن کرد منزل و این جوک رو برای محمد باقر خواند: اگه دیدی یه مرد سینه شو سپر کرده، سرشو بالا گرفته و زبونشو درآورده، تعجب نکن اتفاق مهمی ن. یفتاد ه، داره زیپ شلوارشو میکشه بالا. محمد باقر بعد از شنیدن این جوک به شدت خندید و به آقای پدر گفت: بفرست برام. آقای پدر: کجا بفرستم برات؟ باقر: ب فرست به کامپیوترم. آموزش چیدمان سفره هفت سین. اسپمر اتوماتیک میهن بلاگ. آموزش زبان نصرت 3.
mohamadbagher.mihanblog.com
خاطرات شخصی - خِلافِ باقر!
http://mohamadbagher.mihanblog.com/post/182
کودکان فرشتگان روی زمین هستند. جمعه 14 مهر 1391 11:55 ق.ظ. محمدباقر چند روز پیش که از مدرسه اومد، کلی با آب و تاب درباره مدرسه و دوستانش و معلمشون و این که در مدرسه مأمور شده صحبت کرد. آخر حرفش گفت مامان باور کن، به طور کلی می گم خ لاف باقر (خ لاف واقع) نمی گم. جمعه 14 مهر 1391 11:58 ق.ظ. در این وبلاگ سعی می کنم خاطرات محمدباقر را یادداشت کنم تا روزی خودش اگر دوست داشت، ادامه دهد. محمدباقر اکنون پنج سال و نه ماه دارد. بعضی کارهایش را به خاطر ندارم، اما تا آن جا که به خاطر می آورم، برایش می نویسم.
falsafevadin.blogfa.com
گزارش آکادمیک
http://falsafevadin.blogfa.com/post-512.aspx
فیلسوفی که مناظره نمی کند به مثابه ی بوکسوری است که هرگز روی رینگ نمی رود ویتگنشتاین. همایش تدبیر در تربیت. باید تصور خود را از دانش اصلاح کنیم. فایل صوتی سخنرانی دکتر خسرو باقری در مورد رابطه عینیت و ذهنیت در علوم انسانی. علم انسانی آمیزهای از ذهنیت و عینیت است. برگزاری بیستمین جلسه از نشست های اندیشه ورزی با موضوع مرز علمیت و ذهنیت در علوم اسلامی. خسرو باقری معتقد است علم دینی تأثیر معرفت دینی بر محتوا و نظریه است ولی روش، تجربی است. نقد دکتر خسرو باقری به نظریه رویای رسولانه دکتر عبدالکریم سروش. مالکی...