MEHRVASH.PERSIANBLOG.IR

haghighifamily.blogspot.com

خاطرات خانواده: December 2006

http://haghighifamily.blogspot.com/2006_12_01_archive.html

اینجا دفتر خاطرات خانواده منه شامل : خودم متولد 1350، همسرم امین متولد 1346، پسرمون شادمهر متولد 1378 و دخترمون آرتا متولد 1381. Thursday, December 28, 2006. تازگیها آرتا میاد به من میگه نفس مامانی کن . و من باید بگم نفس مامان کیه ؟ میگه من . بعد میگه عشق مامانی کن . میگم عشق مامان کیه ؟ میگه شادمهر . بعد میگه همه چیز مامانی کن .میگم همه چیز مامان کیه ؟ میگه بابا . این هم یک مدلشه . البته معلومه که اینو قبلا خودم بهش میگفتم که یاد گرفته اما اینکه به زور میاد از دهنم میکشه بیرون جالبه. Posted by خانم میم.

sayeroshan161.blogfa.com

حرفهایی برای نگفتن

http://www.sayeroshan161.blogfa.com/8702.aspx

بیشتر از یک و نیم ماهه که وبلاگمو. نکردم . یه نگاه کلی که به پستای وبم میندازم متوجه میشم که تقریبا" همۀ پستای وبلاگو وقتایی نوشتم که دلم از چیزی گرفته بود .شاید چون وقتایی که دلگیرم یه جورایی با نوشتن می تونم خودمو آروم کنم . بیشتر از یک و نیم ماهه که وبلاگمو. دارم فکر می کنم. چه جوریه که بعضیا هر روز تو وبشون یه حرف تازه برای گفتن دارن. حرفایی که هیچ وقت بوی تکرار نمیدن .دارم فکر می کنم خیلی وقتا چقدر غبطه می خورم به قلم بعضیا . دارم فکر می کنم منم می تونم مثل اون وقتا هر روز حرفی برای نگفتن داشته باشم .

smg87.blogfa.com

روزنگار

http://www.smg87.blogfa.com/8711.aspx

امروز موهای پسرکم رو مرتب کردم اولش که میخواستیم بریم بیرون خیلی خوشحال بود و از در و دیوار آویزون می شد ولی وقتی نشست زیر دست آرایشگر گوله گوله اشک می ریخت و البته من توی آرایشگاه نمی تونستم ازش عکس بگیرم ولی چون این عکسا کاملا با حالات آقا توی آرایشگاه می خوند اینا رو می ذارم ببینید وقتی آقا می خواد دل بسوزونه چجوری اشک میریزه. قبل از رفتن به آرایشگاه. موقع کوتاه کردن موهاش این شکلی بود :. و اما وقتی موهاش کوتاه و مرتب شد :. نوشته شده در پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۸۷ساعت 20:2 توسط الهام. داستان زندگی من و تو.

doncaffee.blogfa.com

یک فنجان قهوه

http://www.doncaffee.blogfa.com/8711.aspx

خیلی داغونم داغون متنفر و با یه حالت تهوع شدید از همه آدمایی که. اذیتم میکنن ( که خوشبختانه تعداشون خیلی زیاد هم هست ). اینقدی بهتون میگم تموم تصورات و رویاها و برنامه های قهوه برای. زندگی ایندش خراب شده و قهوه دلشم می خواد. یه خون و خونریزی فجیع راه بندازه و مسببینش و تیکه تیکه کنه. ولی چون زورش به هیشکی نمیرسه تموم کارش شده یه گوشه نشستن. زار زدن مث احمقا. داره تلاش میکنه همه چی و عوض کنه ولی نمیشه. نوشته شده در چهارشنبه نهم بهمن 1387ساعت 10:20 توسط : قهوه:. اینجا مجبور نیستین کامنت بذارین جدی میگم .

doncaffee.blogfa.com

یک فنجان قهوه

http://www.doncaffee.blogfa.com/8709.aspx

پراکنده گویی های یک قهوه. قهوه یه مدتی هست بدجوری ویر مو فر کردن افتاده به جونش و داره. کل وجودش و میخوره. از طرفی هم شنیده این فر کردن مو خیلی کار وخت گیر و. خسته کننده ای هست و پونزده ، شونزده سالي طول ميكشه تا كل موها فر بشه. يعني اينقدر طول ميكشه كه اون قسمتايي كه اول فر شده بود بر ميگرده به همون. حالت اولش اره ننه. اين قهوه يه موهاي مزخرفي داره اصلا ادم حالش بد ميشه. يعني نه صاف نه فر اون وقت يه سري تاب مسخره داره. كه تا وقتي كه موهاي قهوه خيسه كه خوب خوشگل و حسابي هم بهش مياد. سرمایه ببره خونه شوور...

selfexpress.blogfa.com

آنچه می گذرد ... - توصیه دست دوم

http://www.selfexpress.blogfa.com/post-82.aspx

آنچه می گذرد . روایت رخداد های زندگی. یک توصیه از احمد حلت به روایت دختر ترشیده. یک روزی . یک جایی . یک جوری . یک کسی . یک چیزی . صبر داشته باش .". و همچنان زندگی ادامه دارد با همین سه نقطه ها . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . پن اما این یکی دختر ترشیده ( اینجا. سیر ترشی هفت ساله! بابا دمت گرم سوزان عزیز که آبروی کلهم ترشیده ها رو خریدی. GO ON GIRL. نوشته شده در جمعه بیست و هشتم فروردین ۱۳۸۸ساعت 11:20 توسط. ويولت - دلمشغولي هاي من و ام اس. سي و پنج درجه. كولي ها كنار آتش. از پشت يك سوم.

shekvehayeman.persianblog.ir

پوزش و خداحافظی - شکوه های من و تنها من

http://shekvehayeman.persianblog.ir/post/186

شکوه های من و تنها من. خیلی وقتا دلم می خواد یه حرفایی رو راحت بگم راحت راحت. سکوت سرشار از ناگفته هاست. لیست وبلاگ های فارسی. ساعت ۸:٤٥ ‎ب.ظ روز جمعه ۱ امرداد ۱۳۸٩. امروز آخرین روزیه که می آم به این وبلاگ و این آخرین پست این وبلاگه. دیگر نمی نویسم چون فهمیدم صلاحیت کار در یک محیط عمومی را هر چند مجازی ندارم. استغفرالله ربی و اتوب الیه".

gandomkhanoom.blogspot.com

گندم خانوم

http://gandomkhanoom.blogspot.com/2010_03_01_archive.html

جمعه، اسفند ۲۱، ۱۳۸۸. رو ببینید. از آ ژیر قرمز گفته و کامنت هایی هم داره که تمام اون شب و روزها رو زنده می کنه .اما ماجرایی که یادم اومد و دلم می خواد بنویسم تا یادم نره مربوط به چند روز پیش است که با این مطلب یادم اومد. ساعت حدود 12 نیمه شب بود و داشتیم از خونه دوستی برمی گشتیم. من توی خواب و بیداری بودم و با دانیال پشت چراغ قرمزی بودیم که ناگهان ماشینی از کنار ما با سرعت مافوق صوت رد شد و از چراغ قرمز عبور کرد. فکر کرده میگ سوار شده؟ دانیال با لحن آقا معلم ها گفت : چی؟ این که گفتی می دونی چیه؟ وقتی که ...

marilasworld.blogfa.com

دنیای ماریلا - همه‌ی ما ...محکومان بی‌وکيل همين کلمات ساده‌ايم... نگران چيستی تو؟

http://marilasworld.blogfa.com/post-51.aspx

همهی ما .محکومان بیوکيل همين کلمات سادهايم. نگران چيستی تو؟ ننوشتن ، نشانه خوب یا بد بودن نیست . فقط نشانه ساکن بودن است . خیلی وقت است که ساکن شده ام و به قولی فکر می کنم . از همان خیال های خیلی طولانی ام که هم دوستشان دارم و هم خطرناکند چون باز هم خواب دیدن هایم زیاد شده و حرف زدن هایم کم و گوشه گیری ام هر روز بیشتر از دیروز. در وبلاگ برنامه ریزی روز تولدم نوشتم :. سال ۱۳۸۹ در چنین روزی من :. ۱- ۵۴ کیلو خواهم بود. ۲- کنکور فوق لیسانس داده ام ، رتبه ام زیر ۵۰ شده و انتخاب رشته کرده ام. خاطرات من و سامي.