MIRAGHSAM.PERSIANBLOG.IR

pelican.persianblog.ir

آسمان، آبی بيکران

http://pelican.persianblog.ir/1385/9

ورق پاره های من. پيام هاي ديگران . 1777;۳۸٥/٩/۱۸ - آرام. دونه های برف، بزرگ و نامنظم و تند تند، زیر نور چراغ توی کوچه، درخت ها و زمین و ماشین ها رو سفید کردند. برای من متولد بهمن برف زبونم رو بند میاره، خصوصا وقتی تازه تازه می باره. دستپاچه می شم و می خوام یه کاری بکنم. یه چیزی قلقلکم میده این موقع ها. یک ساعت دیگه که حسابی زمین پوشیده از برف بشه می رم بیرون که صدای نشستن برف رو بشنوم، بی باریدنش رو حس کنم و قرچ قرچ زیر پامو لمس کنم. تا اون موقع منتظر رسیدن ساندویچ مورد علاقه ام میشم. پيام هاي ديگران .

pelican.persianblog.ir

آسمان، آبی بيکران

http://pelican.persianblog.ir/1386/2

ورق پاره های من. بهش می گم . ۱۸ روز مونده بود تا امتحانش. امتحانی که الان ۴۰۰ فکر و ذهنش رو بهش اختصاص داده، شب و روز براش زحمت می کشه و اصلا جایی برای هیچ نوع اغتشاش اضافی نداره. اگه دارین کتاب زندگی ش رو می خونین، من سر هر چیزی شرط می بندم که چند صفحه دیگه خبر فوق العاده نتیجه این امتحان رو پیدا می کنین. من اصلا بلد نیستم تنهایی زندگی کنم گرچه شاید تا حالا هم واقعا با کسی نبودم یا شاید بهتره بگم کسی با من نبود. باید از این خستگی گذشت و در انتظار تحولات امیدوار موند. پيام هاي ديگران .

pelican.persianblog.ir

آسمان، آبی بيکران

http://pelican.persianblog.ir/1386/3

ورق پاره های من. آن به که کار خود به عنايت رها کنند. آنانکه که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند. دردم نهته به ز طبیبان مدعی باشد که از خزانه عیش دوا کنند. چون حسن عاقبت نه برندی و زاهدیست آن به که کار خود به عنایت رها کنند. معشوق چون نقاب ز رخ بر نمی کشد هر کس حکایتی به تصور چرا کنند. گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار صاحبدلان حکایت دل خوش ادا کنند. بی معرفت مباش که در من مزید عشق اهل نظر معامله با آشنا کنند. حالی درون پرده بسی فتنه می رود تا آن زمان که پرده در افتد چها کنند.

pelican.persianblog.ir

آسمان، آبی بيکران

http://pelican.persianblog.ir/1382/9

ورق پاره های من. چه ظرافتی است در اندوه دلنشينی که دلتنگی بر همه وجودم می آفريند. چه بی نياز تو را طلب می کنم و چه مستانه چشمانم بر گونه هايم می بارند. انگشتانم نمی فهمند که آنچه در خود می کشند، دستان تو نيستند. پيام هاي ديگران . 1777;۳۸٢/٩/۱٢ - آرام.

pelican.persianblog.ir

آسمان، آبی بيکران

http://pelican.persianblog.ir/1383/2

ورق پاره های من. قصه از کجا شروع شد، از گل و باغ و جوونه . از صدای مهربون و يه سلام عاشقونه . پيام هاي ديگران . 1777;۳۸۳/٢/٢٧ - آرام. يه موقعهايی دقيقا همين حس رو دارم:. احمقانهترين کارهای دنيا رو با جديت تمام انجام بدی. پيام هاي ديگران . 1777;۳۸۳/٢/٦ - آرام.

pelican.persianblog.ir

آسمان، آبی بيکران

http://pelican.persianblog.ir/1387/1

ورق پاره های من. یادداشت آخر: کتاب من. خیلی دیر، ولی وقت رفتن رسید. مدت ها می خواستم کتابی بنویسم که ماجراها، غم ها و شادی ها و احساساتم را در این مدت بازگو کند. هر چه که بود سراسر زیبایی و عشق و پرواز بود و چه مفهومی بالاتر از این سه برای به تحریر در آوردن؟ با خودم فکر کردم احتیاجی به نوشتن دوباره نیست; دوباره به خاطر آوردن و نوشتن گذشته ها. تصمیم گرفتم همین وبلاگ را به عنوان کتابی که همیشه می خواستم بنویسم، نامگذاری کنم. تقدیم به نازلی بابت تمام بودن ها و نبودن هایمان. تقدیم به پرواز بابت تمام رهایی مان.

pelican.persianblog.ir

آسمان، آبی بيکران

http://pelican.persianblog.ir/1386/7

ورق پاره های من. ساعت ۸:۰۰ شب سال ۲۰۰۴ در طبقه ۴۷ هتل Emperial Landmark بیشتر از هر موقع دیگری احساس آغوش گرمی را داشتم که شایسته در بر گرفتن تو بود. به امید شب هایی به این پر شوری. پيام هاي ديگران . 1777;۳۸٦/٧/٢ - آرام.

pelican.persianblog.ir

آسمان، آبی بيکران

http://pelican.persianblog.ir/1385/10

ورق پاره های من. از اینکه این همه دوستت دارم، خیلی خوشحالم. پيام هاي ديگران . 1777;۳۸٥/۱٠/٢۳ - آرام. به کدام مذهب است اين، به کدام ملت است اين، که کشند عاشقی را که تو عاشقم چرايی. ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی. چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی. همه شب نهاده ام سر چو سگان بر آستانت. که رقیب ز در نیاید به بهانه گدایی. به کدام ملت است این به کدام مذهب است این. که کشند عاشقی را که تو عاشقم چرایی. ز فراق چون ننالم من دل شکسته چون نی. که بسوخت بند بندم ز حرارت جدایی. به قمارخانه رفتم همه پاکباز دیدم.

pelican.persianblog.ir

آسمان، آبی بيکران

http://pelican.persianblog.ir/1385/12

ورق پاره های من. ذهن، من و ماتريکس. فکر کنین یک نفر بخواد با دست خودش پشت یقه خودش رو بگیره و خودشو از زمین بلند کنه! این ذهن منه که الان با شما صحبت می کنه و اگه خود من بخواد با شما حرف بزنه مثل همین حرکت احمقانه ای میشه که اول گفتم. دیشب تا ساعت ۳:۳۰ نیمه شب، طی یک خود فروشی، ذهن های ما تصمیم گرفته بود که برای خودشون چاه بکنه! صحبت از اینجا آغاز شد:. من خارج شده و توسط یک ویروس ( شیطان، نفس، ماتریکس یا هر اسم دیگه ای که می خواهید براش بذارید ) کنترل میشه. اینکه دیوار سفته و هوا شکاف پذیر؟ حالا مگه میشه...

pelican.persianblog.ir

آسمان، آبی بيکران

http://pelican.persianblog.ir/1384/5

ورق پاره های من. Only fouls rush in. But I cant help. Falling in love with you. Would it be a sin. If I cant help. Falling in love with you. Like a river flows. Surely to the sea. Darling so it goes. Somethings are meant to be. Take my whole life too. For I cant help falling in love with you. For I cant help falling in love with you. پيام هاي ديگران . 1777;۳۸٤/٥/٢٥ - آرام.