kavirehsas.blogfa.com
آوای بارانی - شوق رفتن . . .
http://www.kavirehsas.blogfa.com/post/317
🌷رسالت ما انتشار مهربانی است . . .در مهر ورزیدن کوشا باشیم🌷. شوق رفتن . . . آن مرد در باران آمد. آن مرد با چشمان گریان آمد. آن زن خندان رفت. آن زن شتابان رفت. آن زن با دیگران رفت . . . نوشته شده در یکشنبه دوم فروردین ۱۳۹۴ساعت 21:9 توسط حسن غفاری. آوای بارانی . . . بهت قول میدم . . . دنیا مال منه . . . خاطره ها . . خداحافظ . . . شاید فردا . . . دعا می کنم . . . دیوونه . . . Design By : RoozGozar.com. چه سخت می گذرد این روزهای بارانی. همین شبانه های بی تو ماندن و خاطرات زندانی. بدون تو قطره های اشک.
kavirehsas.blogfa.com
آوای بارانی - مسافر . . .
http://www.kavirehsas.blogfa.com/post/269
🌷رسالت ما انتشار مهربانی است . . .در مهر ورزیدن کوشا باشیم🌷. مسافر . . . امشب بیا تا پابه پای هم از زمین سفر کنیم. این عشق جانگداز را به دست خویش دربه در کنیم. امشب بیا سر کنار هم به بالین خاک بگذریم. تا هر چه غم درون سینه ماست را سر به سر کنیم . . . نوشته شده در شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 9:34 توسط حسن غفاری. آوای بارانی . . . بهت قول میدم . . . دنیا مال منه . . . خاطره ها . . خداحافظ . . . شاید فردا . . . دعا می کنم . . . دیوونه . . . Design By : RoozGozar.com. چه سخت می گذرد این روزهای بارانی.
kavirehsas.blogfa.com
آوای بارانی - غزل رفتن . . .
http://www.kavirehsas.blogfa.com/post/325
🌷رسالت ما انتشار مهربانی است . . .در مهر ورزیدن کوشا باشیم🌷. غزل رفتن . . . به التماس می خوانم. کفن به آرزوی جان سپرده می بندم. کنار کوره راه بی عبور. خراش به دل خاک می اندازم. کنار پیکر درون خاک خفته ام. درون خانه مرگ می خوابم. اگر که باد هم خلاف وعده نکند. درون خاک می مانم . . . نوشته شده در شنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۴ساعت 4:15 توسط حسن غفاری. آوای بارانی . . . بهت قول میدم . . . دنیا مال منه . . . خاطره ها . . خداحافظ . . . شاید فردا . . . دعا می کنم . . . دیوونه . . . Design By : RoozGozar.com.
kavirehsas.blogfa.com
آوای بارانی
http://www.kavirehsas.blogfa.com/1394/05
🌷رسالت ما انتشار مهربانی است . . .در مهر ورزیدن کوشا باشیم🌷. اصلا قرار نیست . . . اصلا قرار نیست که سرخم بیاورم. حالا که سهم من نشدی کم بیاورم. دیشب تمام شهر تو را پرسه میزدم. تا روی زخمهای تو مرهم بیاورم. میخواستم که چشم تو را شاعری کنم. ام ا نشد که شعر مجسم بیاورم. دستم نمی رسد به خودت کاش لااقل. می شد تو را دوباره به شعرم بیاورم. یادت که هست پای قراری که هیچ وقت. میخواستم برای تو مریم بیاورم؟ حتی قرار بود که من ابر باشم و. باران عاشقانه ی نم- نم بیاورم. کل ی قرار با تو ولی بی قرار من. بهت قول میدم &...
kavirehsas.blogfa.com
آوای بارانی
http://www.kavirehsas.blogfa.com/1394/04
🌷رسالت ما انتشار مهربانی است . . .در مهر ورزیدن کوشا باشیم🌷. مسافر . . . امشب بیا تا پابه پای هم از زمین سفر کنیم. این عشق جانگداز را به دست خویش دربه در کنیم. امشب بیا سر کنار هم به بالین خاک بگذریم. تا هر چه غم درون سینه ماست را سر به سر کنیم . . . نوشته شده در شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 9:34 توسط حسن غفاری. بهانه . . . لبریز از بهانه ام. پای بر زمین می کوبم. چشم که می گشایم. در بستر خواب صبح. بهانه ها قد کشیده اند. پیش از رستاخیز پلک ها. که وای دوباره بر من. دوباره تا به شب. کوله ضجه بر دوش.
drshirmardi.blogfa.com
دکتر سید پژمان شیرمردی - ياد مادربزرگ
http://www.drshirmardi.blogfa.com/post/67
دکتر سید پژمان شیرمردی. نوشته شده در شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۲ساعت 11:52 توسط سید پژمان شیرمردی. خدایا شهرت، منی را که میخواهم باشم قربانی منی را که میخواهند باشم نکند * شریعتی. دکتر سید پژمان شیرمردی.
gashov.blogfa.com
ـخـ ـطـ ـ ـسـ ـو ـ ـمـ ـ ـ ـ
http://www.gashov.blogfa.com/1392/08
عرفان و شبای تنهاییش. کسی که هیچکس نیست! منو درگیر خودت کن. عین، شین. قاف دور است و سیمرغ خوابیده. شهر سیاه (شرقی غمگین). آنچه نیاموختم از استاد. که به این خرابه سر نمیزدم دوستانی اینجا آمدهاند. سلامشان بیجواب مانده و مهربانیشان بیپاسخ. امید که از من درگذرند. من این روزها "اینجا" نیستم. روزهایی در زندگی هستند که فقط بوی خاطره میدهند. هیچ تعریفی ندارند نمیشود برایشان نقشه کشید یا آنگونه تصورشان کرد که نیستند. روزهایی در زندگی هست که فقط بوی خاطره میدهد بارانش، سوز سرما و بوی پائیزش.
gashov.blogfa.com
ـخـ ـطـ ـ ـسـ ـو ـ ـمـ ـ ـ ـ
http://www.gashov.blogfa.com/1392/09
عرفان و شبای تنهاییش. کسی که هیچکس نیست! منو درگیر خودت کن. عین، شین. قاف دور است و سیمرغ خوابیده. شهر سیاه (شرقی غمگین). را زیر چانه گذاشت و به چشمهایش خیره شد، دوست داشت پلک زدنهایش را ببیند اما او پلک نمیزد. نگاه آن چشمهای سیاه لرزش نداشت، دلش میلرزید، تاب نگاه کردنش که تمام شد رویش را برگرداند و به جایی که خودش هم نمیدانست کجاست خیره شد. دستش را دراز کرد و پیچش چند تار موی بیرون مانده از زیر شال آبی آسمانی را با انگشت همراهی کرد. دوست داشت در آغوشش بگیرد و میدانست هرگز این کار را نخواهد کرد. گرچه همی...
gashov.blogfa.com
ـخـ ـطـ ـ ـسـ ـو ـ ـمـ ـ ـ ـ
http://www.gashov.blogfa.com/1393/02
عرفان و شبای تنهاییش. کسی که هیچکس نیست! منو درگیر خودت کن. عین، شین. قاف دور است و سیمرغ خوابیده. شهر سیاه (شرقی غمگین). سکوت تار، برای استاد. پیکر زندهیاد محمدرضا لطفی. صبح امروز در خاک زادگاهش، گرگان، آرام گرفت. پن: این متن بدون بازخوانی ثبت شده است، فرصتی باشد ویرایش خواهم کرد. آنقدر حرف در دلم تلنبار شده که نوشته زود صد شاخه میشود. نوشته شده در دوشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۳ساعت 22:57 توسط ا. میر. Powered By BLOGFA.COM.