mohamadnemati.blogfa.com

antilove7.blogfa.com

یه جایی همین نزدیکی ها - مرا اندکی دوست بدار ولی طولانی ...

http://www.antilove7.blogfa.com/post-6.aspx

یه جایی همین نزدیکی ها. لامصب مثل سیگاراست خاطره.حال میدهد اما از درون میپوساندت. مرا اندکی دوست بدار ولی طولانی . وقتی که دیگر نبود. من به بودنش نیازمند شدم. وقتی که دیگر رفت. من به انتظار آمدنش نشستم. وقتی که دیگر نمیتوانست مرادوست بدارد. من اورا دوست داشتم. وقتی که اوتمام کرد. وقتی که او تمام شد . من آغاز شدم. وچه سخت است تنها متولد شدنمثل تنها زندگی کردن است . خانه خراب تو شدم به سوی من روانه شو. سجده به عشقت میزنم منجی جاودانه شو. ای کوه پرغرورمن سنگ صبورتو منم. یک لحظه سازه عاشقی عاشق با تو بودنم.

antilove7.blogfa.com

یه جایی همین نزدیکی ها - ما همگان اسیریم در دنیایی که شایدآرزویی برای براورده شدن برایمان ندارد!

http://www.antilove7.blogfa.com/post-5.aspx

یه جایی همین نزدیکی ها. لامصب مثل سیگاراست خاطره.حال میدهد اما از درون میپوساندت. ما همگان اسیریم در دنیایی که شایدآرزویی برای براورده شدن برایمان ندارد! هیچی برا نوشتن ندارم! آخه خیلی تو خودم گمم. گریه کردن قبلا ها آرومم میکرد اما الان انگاری گریه خودش میخواد گریه کنه! عاشقت بودم.یادت هست؟ گفتم که دوستت دارم. گفتی که کوچکی برای دوست داشتن. رفتم تا بزرگ شوم. اما آنقدر بزرگ شدم که یادم رفت عاشقت هستم. نوشته شده در دوشنبه دوازدهم مهر ۱۳۸۹ساعت 18:29 توسط آویسا. نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند.

jigariiiii.blogfa.com

عشق

http://jigariiiii.blogfa.com/89091.aspx

یه جاده ای بود. قرار شد من وتو بزنیم به جاده. هر دو دست تو دست هم اماده شدیم وزدیم به جاده. قدم های تو خیلی بزرگ بودو قدم های من کوچک. وقتی من می خواستم مثل تو قدم بردارم باید دنبال تو می دویدم. از شدت دویدن دنبال تو دیگه خسته شدم ونا امید کنار جاده نشستم. تو دور شدی و کم کم محو شدی .صدات کردم وایسا. ولی تو به رفتن ادامه دادی.بلند شدم و به دنبالت تا اونجایی که بود دویدم تا رسیدم. از تو خبری نبود میترسیدم حرکت کنم ولی باید انتخاب می کردم چون به تاریکی می. و با دل گریون برگشتم.فهمیدم میونبر زدی.

jigariiiii.blogfa.com

عشق -

http://jigariiiii.blogfa.com/post-22.aspx

روزهای بدی دارم.اصلا دوست ندارم زنده باشم.همه باهام قهر کردن.همه باهام لج کردن.همه دوسم ندارن و ازم بیزارن. فقط حامد هنوز مثل قبل مونده.اومد خاستگاری و همه جواب منفی دادن و اصلا از من نپرسیدن که خانوم تو آدمی یا نه؟ خودشون جواب منفی دادن بخاطر دلایل الکی.بابام فهمید که باش دوست بودمو گوشما از حرفای اینجوری که دوستی های خیابونی به جایی نمیرسه و بقیه گفتن سنش کمه و اختلاف سنی کمه و. نوشته شده در شنبه نهم مهر ۱۳۹۰ساعت 14:14 توسط جیگری. قالب های پارس اسكین. هفته سوم آذر ۱۳۹۱. هفته سوم خرداد ۱۳۹۱.

khoshmeli.blogfa.com

پوچی -

http://www.khoshmeli.blogfa.com/post-16.aspx

دلم می خواست خیلی وقتا یه چیزایی رو نمی دیدم دلم می خواست خیلی وقتا کر بودم دلم می خواست اصلا وجود نداشتم دلم چیزها می خواست ولی فهمیدم اینا فقط یه خواستنه. دلم خیلی چیزارو می خواست خیلیییییییی چیزارو از هرچی که فکرشو کنی از هرکاری که فکرشو کنی دوست داشتم همه چیو تجربه کنم همه چیوووووووو ولی باز نشد. یعنی هیچی نشد واسه من نشد واسه خیلیا شد ولی من. من اصلا خوب نیستممممممممممممم. نوشته شده در سه شنبه هفدهم اسفند ۱۳۸۹ساعت 16:17 توسط ترانه. صدا كن مرا كه صدايت زيباترين نواي عالم است. اسمم ترانه ست 67ایم.

jigariiiii.blogfa.com

عشق

http://jigariiiii.blogfa.com/89092.aspx

بکارت روحی یا جسمی؟ اینا از رو سایت یکی از دوستام گرفتم خوندم خوشم اومد.بخونید و نظر یادتون نره بچه مثبتا. اول از همه تعریف: بکارت یعنی دست نخورده بودن. باکره یعنی دست نخورده. پاک. اقسام بکارت از دید من دو نوع کلی داره. جسمی. روحی. فکر کنین همین مشکل در مورد مدفوع هم باشه. توضیح نمیدم. البته جا هایی هم پیدا شده که زدن تو کار دوخت و دوز که سر داماد آینده رو شیره بمالن و بگن این دختری که امشب شده عروس تو. تا حالا نه آفتاب دیده نه مهتاب. خجالت داره. 80 میلیون بار. نبسته ام به کس دل، نبسته کس به من دل. شاید ...

khoshmeli.blogfa.com

پوچی

http://www.khoshmeli.blogfa.com/8911.aspx

این روزا دوری از مامان اینا خیلی برام سخته ولی چه می شه کرد باید تحمل کرد دیشب با علی رفیتم یه گشت تو شهر زدیم و یه خورده خرید کردیم واسه خونه. بر عکس اون چیزی که فکر می کردم ادمای باحالو بافرهنگی داره و میشه یه سرمایه گذاری روشون کرد. البته اینجا یکی از خاله هام هم هست و خیلی واسم بهتر شده. تصمیم دارم یه چند تا کلاس برم البته یه خورده باید عادت کنم بعد. علی این روزا زیاد سرکار نمی ره و زود می یاد خونه. منم می بینم این جوریه و وقتی دور از همه هستیم بیشتر به هم احترام می زاریم تصمیم گرفتم یه مدت تو جمع نرم.

khoshmeli.blogfa.com

پوچی

http://www.khoshmeli.blogfa.com/8912.aspx

دلم می خواست خیلی وقتا یه چیزایی رو نمی دیدم دلم می خواست خیلی وقتا کر بودم دلم می خواست اصلا وجود نداشتم دلم چیزها می خواست ولی فهمیدم اینا فقط یه خواستنه. دلم خیلی چیزارو می خواست خیلیییییییی چیزارو از هرچی که فکرشو کنی از هرکاری که فکرشو کنی دوست داشتم همه چیو تجربه کنم همه چیوووووووو ولی باز نشد. یعنی هیچی نشد واسه من نشد واسه خیلیا شد ولی من. من اصلا خوب نیستممممممممممممم. نوشته شده در سه شنبه هفدهم اسفند ۱۳۸۹ساعت 16:17 توسط ترانه. صدا كن مرا كه صدايت زيباترين نواي عالم است. اسمم ترانه ست 67ایم.

khoshmeli.blogfa.com

پوچی -

http://www.khoshmeli.blogfa.com/post-11.aspx

روزایی که باید بگذره داره می گذره خوب و بدشو نمی دونم ولی می گذره عقربه های ساعت دارن می دون هیچ وقت دوست نداشتم جای ساعت باشم بعضی وقتا از انسان بودنه خودمم خسته می شم چه برسه به این که جای یه ساعت باشمو کارم این باشه که فقط پیاده روی کنمو یه عده از انسانها به خاطر این ورزشم کلی بدو بیراه بارم کنن. بعضی وقتا از صدای تیک تیکه ساعت متنفر می شم بعضی وقتا تنها همدمم سکوته حتی از این صدای ملایم هم خسته می شم. عاشورا اومدو رفت پاییز اومد ورفت عید می یادو می ره عشق می یادو. بخدا عروسم این جوری ارایش نمی کنه هر...

khoshmeli.blogfa.com

پوچی -

http://www.khoshmeli.blogfa.com/post-15.aspx

این روزا دوری از مامان اینا خیلی برام سخته ولی چه می شه کرد باید تحمل کرد دیشب با علی رفیتم یه گشت تو شهر زدیم و یه خورده خرید کردیم واسه خونه. بر عکس اون چیزی که فکر می کردم ادمای باحالو بافرهنگی داره و میشه یه سرمایه گذاری روشون کرد. البته اینجا یکی از خاله هام هم هست و خیلی واسم بهتر شده. تصمیم دارم یه چند تا کلاس برم البته یه خورده باید عادت کنم بعد. علی این روزا زیاد سرکار نمی ره و زود می یاد خونه. منم می بینم این جوریه و وقتی دور از همه هستیم بیشتر به هم احترام می زاریم تصمیم گرفتم یه مدت تو جمع نرم.