mohammad-pfm.blogfa.com

shabsokootkavir99.blogfa.com

شب سکوت کویر

http://www.shabsokootkavir99.blogfa.com/9007.aspx

این گونه باش:ساده اما زيبا -مصمم اما بي خيال -متواضع اما سربلند -مهربان اما جدي -عاشق اما عاقل. من موندم چرا بعد این 6-7 سال البته نه 7-8 سال این پریسا جان هنوز متوجه نشدن که من ناراحت شدن از دست ایشون تو کارم نیست! آخه یکی نیست بگه خره اگه ناراحت میشدم دوباره بر میگشتم و مسائل مهم زندگیمو از تو مشورت میگرفتم؟ میدونم دلت میخواد خوش بخت شم : دیییییییییییییییییییی. نوشته شده در چهارشنبه ششم مهر ۱۳۹۰ساعت ۱۱ قبل از ظهر توسط حدیث.

shabsokootkavir99.blogfa.com

شب سکوت کویر - ...

http://www.shabsokootkavir99.blogfa.com/post-22.aspx

این گونه باش:ساده اما زيبا -مصمم اما بي خيال -متواضع اما سربلند -مهربان اما جدي -عاشق اما عاقل. حد اقل خوبیش به اینه که صبح که دیر پا میشی راحت میتونی بپیچونی و پف چشماتو میزارن به حساب خواب زیاد. نوشته شده در جمعه چهارم شهریور ۱۳۹۰ساعت ۱۲ بعد از ظهر توسط حدیث. 5-6 سال پیش که سال اول بودم و بچه وبلاگ نویسای دانشگاه هر طرفی میدوئیدن منم دنبالشون د بدووووووو.نمی دونستم چی میکنن فقط از فضولی همیشه خوشم میومد.هزار تا وبلاگ ساختم تو هر کدومم یه چیزی نوشتم که الان حتی اسمشونم یادم نیست.

shabsokootkavir99.blogfa.com

شب سکوت کویر

http://www.shabsokootkavir99.blogfa.com/9101.aspx

این گونه باش:ساده اما زيبا -مصمم اما بي خيال -متواضع اما سربلند -مهربان اما جدي -عاشق اما عاقل. چقدر دلم میخواد بعد یه روز پر استرس یکی به جای تضعیف روحیه و کم کردن اعتماد به نفسم بغلم کنه و بگه اشکال نداره من باهاتم هر چیم که بشه! چقدر دلم میخواد یکی باشه به جای اینکه فکر خودش باشه بی توقع مهربونی نثارت کنه.چقدر خوبه که یکی بفهمتت. مرگ نرم.نمیدونم شایدم یه چیز دیگه! میدونم همه چیز اشتباهه میدونم هیچ چی اونجوری نیست که فکر میکردم .اما.اما. 5-6 سال پیش که سال اول بودم و بچه وبلاگ نویسای دانشگاه هر طرفی می...

shabsokootkavir99.blogfa.com

شب سکوت کویر - ...

http://www.shabsokootkavir99.blogfa.com/post-21.aspx

این گونه باش:ساده اما زيبا -مصمم اما بي خيال -متواضع اما سربلند -مهربان اما جدي -عاشق اما عاقل. بعضی وقتا دلم می خواد بدون کسی که ذهنش از این همه فکرو خیال خالیه چه حسی داره؟ شاید اون یه لیوان چای که میخوره براش مسکن نیست و لذته. شاید خندش از سرخوشیه و نه از سر اجبار. چرا تو زندگی به جاهایی میرسیم که باید آرزو کنیم که ای کاش . نمی دونم شایدم این رسم روزگاره.شایدم قانون روزگاره! کی تموم میشه دیگه الله اعلم! عوارضی که مثل سم ریخته تو وجودت! نوشته شده در پنجشنبه سوم شهریور ۱۳۹۰ساعت ۱۳ بعد از ظهر توسط حدیث.

shabsokootkavir99.blogfa.com

شب سکوت کویر - ....

http://www.shabsokootkavir99.blogfa.com/post-19.aspx

این گونه باش:ساده اما زيبا -مصمم اما بي خيال -متواضع اما سربلند -مهربان اما جدي -عاشق اما عاقل. یه به قول خودش دوستی نوشته بود این حرفا یه کسی کمکی نمیکنه و فکر نکن خیلی روشن فکری.دوست عزیز عرض به خدمتتون که من اینارو واسه خودم مینویسم به اینم فکر نمیکنم که مخاطب خاصی داره شمام اگه اذیت میشی نخون! یه دوست دیگه هو نوشته بود فکر نکن باهوشی و این مسائل! نوشته شده در یکشنبه سی ام مرداد ۱۳۹۰ساعت ۱۳ بعد از ظهر توسط حدیث.

shabsokootkavir99.blogfa.com

شب سکوت کویر -

http://www.shabsokootkavir99.blogfa.com/post-29.aspx

این گونه باش:ساده اما زيبا -مصمم اما بي خيال -متواضع اما سربلند -مهربان اما جدي -عاشق اما عاقل. دو ترم ارشدم تو همدان گذشت با خاطره هاش.خوب .بد.امروز تو راه که برمیگشتیم من داغون بودم.الکی گفتم تهوع دارم.لواشک دادن بخورم بهتر شم.بچه ها خوابشون برد.من تا خونه چشممامو بستم گریه کردم و بغض و لواشک قورت دادم.پنجره رو هم باز گذاشتم که باد بره تو چشمام فکر کنن اشک واسه باده نه واسه خاطر بغض.آه خدایا. نوشته شده در جمعه بیست و نهم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت ۲۳ بعد از ظهر توسط حدیث.

shabsokootkavir99.blogfa.com

شب سکوت کویر - ...

http://www.shabsokootkavir99.blogfa.com/post-28.aspx

این گونه باش:ساده اما زيبا -مصمم اما بي خيال -متواضع اما سربلند -مهربان اما جدي -عاشق اما عاقل. چقدر دلم میخواد بعد یه روز پر استرس یکی به جای تضعیف روحیه و کم کردن اعتماد به نفسم بغلم کنه و بگه اشکال نداره من باهاتم هر چیم که بشه! چقدر دلم میخواد یکی باشه به جای اینکه فکر خودش باشه بی توقع مهربونی نثارت کنه.چقدر خوبه که یکی بفهمتت. مرگ نرم.نمیدونم شایدم یه چیز دیگه! میدونم همه چیز اشتباهه میدونم هیچ چی اونجوری نیست که فکر میکردم .اما.اما. 5-6 سال پیش که سال اول بودم و بچه وبلاگ نویسای دانشگاه هر طرفی می...

minikol84.persianblog.ir

آبی،خاکستری،سیاه

http://minikol84.persianblog.ir/1388/7

در میانه‌های وجودم. بالاتر از روبروی نزدیک. که به هیچ کس مربوط نیست. فقط دو سالش بود. دست در دست مادر. ومادرانی که از دخترانشان جذابترند. در بالاتر از میانه‌های وجودم. جایی ست به نام تحریک. دوست قدیمی دوباره گذشت. زباله‌های ارزشمند پشت وانت. در پشت چشمانم بالاتر از نزدیک. نقطه‌ایست به‌ نام تزویر. و صدای مبهم آنان که. فرمان به چپ ، خروج. راننده‌به دنبال مسافر. 1 : نیرنگ نام روستایی در نزدیکی نوشهر. 2 : مطلب بالا پنج دقیقه از زندگی من تو. مغازم بود لطفا بهم کمک کنید و نظر بدین. آخه احساس می‌کنم.

minikol84.persianblog.ir

آبی،خاکستری،سیاه

http://minikol84.persianblog.ir/1387/7

نمی‌دونم چرا برای شروع هر جمله‌ای اولش یه ( و ) میزارم. شاید قراره نشون بدم که منم تو جریان زندگیم ، یه جوری می‌خوام خودم رو بهش بچسبونم. شاید گذشته رو خیلی بیشتر از اون که فکر می‌کنم قبول دارم و می‌خوام بگم آهای جماعت من آینده‌ی گذشته‌ام. نه ، نه ، شایدم دارم از آینده تعریف میکنم. منظورم اینه که دارم میگم من خود آینده‌ام که همه باید بهم بچسبن. ولی هر چی هست می‌دونم که دارم خودم رو تو یه جریان قرار می‌دم. شاید زندگی ، شاید بودن ، شاید وجود داشتن. آره ، آره من با این ( و) می‌گم که وجود دارم ، هستم. تنهایی...