monavarolfekr.blogfa.com

shaerfan.blogfa.com

blackpaper - نیشگون

http://www.shaerfan.blogfa.com/post-17.aspx

جلو تک تک مسافرها رفتم و همه من رو با سخاوت کامل نیشگون گرفتن تا مطمئن بشم که خوابم . هیچ وقت در واقعیت ، آدم ها این همه لطف رو درحق کسی نمیکنن مگه نه؟ نوشته شده در شنبه بیست و چهارم مهر ۱۳۸۹ساعت 12:28 توسط shaerfan. آن چه پیشتر گفتیم. افکار یک مداد دیوانه. سایت رسمی احمد شاملو. ماه بالاس سر تنهایی است. عقاید یک آدم خیلی معمولی.

shaerfan.blogfa.com

blackpaper - صحبت پشت سر مرده

http://www.shaerfan.blogfa.com/post-8.aspx

صحبت پشت سر مرده. اسم واقعیش رو هیچ کس نمیدونه از بس که با القاب و سمت های مختلف تو ادارات و دفاتر دولتی و خصوصی کار کرده بود. یه روز دکتر بود هروز مهندس یه روز هنر مند. وقتی ازش میپرسیدیم دکتر ، تو کی دکتر شدی؟ تو که اصلا دانشگاه نرفتی؟ در میومد که : زکی! بچه اون موقه که تو تاتی پاتی میکردی من دکترام رو گرفتم بعد که با تعجب و در حالی که داشتی دو دوتا چهار تا میکردی ،میپرسیدی مگهچند سالته؟ تازه میگفت : چند بهم میخوره؟ خلاصه اینقدر میپیچون که به سن و عقل و مغز خودت شک میکردی. اصلا به ما مربوطه یا نه؟

shaerfan.blogfa.com

blackpaper - خاک بر سر وجدان؟

http://www.shaerfan.blogfa.com/post-2.aspx

خاک بر سر وجدان؟ مسیر رو سخت تر از همیشه تا خونه اومدم و تا افطار همش به وجدانم فحش میدادم. نمیدونم این اسمش سادگی یا وجدان درد یا ایثار یا چه کوفت دیگه ای اه اما هیچ رهگذری از جنس مذکر ، کاملا به قصد کمک به داد خانم محترمی که ماشین مدل بالاش بغل خیابون پنچر شده نمیرسه مگر من. اما همیشه بعدش به خودم میگم خاک بر سرت. اما این خاک بر سرت یعنی چی؟ نوشته شده در چهارشنبه یازدهم شهریور ۱۳۸۸ساعت 14:35 توسط shaerfan. آن چه پیشتر گفتیم. افکار یک مداد دیوانه. سایت رسمی احمد شاملو. ماه بالاس سر تنهایی است.

shaerfan.blogfa.com

blackpaper - همه بچه ها

http://www.shaerfan.blogfa.com/post-9.aspx

همه چیز از اطلاعیه ی رو برد شروع میشه که از کلیه علاقه مندان دعوت به همکاری میکنن. از فرداش اونهایی که دعوت کردن ، تو راهرو جلوت رو میگیرن که : آقا بیا کار کنیم چرا نمیای؟ از فردا در دفتر مربوط به گروه ، چند صندلی خالی پیدا میشه که جای کیف و جزوات بچه هاست که به مرور بچه ها مجبورن برای صندلی هایی که بیشتر میشن ، کیف های بیشتری با خودشون بیارن و بار بیشتری رو حمل کنن و روز به روز نظریه اکرم و تقی بیشتر رشد میکنه و کماکان بیشتر از هم دور میشن. نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم آذر ۱۳۸۸ساعت 12:26 توسط shaerfan.

shaerfan.blogfa.com

blackpaper - زندگی کنسرواتیک

http://www.shaerfan.blogfa.com/post-14.aspx

باور کن تو این مدت ، در حدود 100 بار این صفحه ارسال مطلب رو باز کردم ، اما نمیتونستم تا آخرش کامل کنم. الان هم که دارم تایپ میکنم ، نمیدونم تا آخرش میتونم برم یا نه؟ میخواستم درباره عید و بهار و از اینها بنویسم . اما نه بوی عید میاد نه بوی بهار ، نه بوی سبزه و گل و . حتی بوی زمستون هم نمیاد. بوی هیچی نمیاد انگار دنیا رو از تو کنسرو در آوردن. یه کنسرو پر از چیزهایی که فقط برای سیر کردنه . نه خوشمزه است، نه عطری داره ،نه رنگی داره. نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم اسفند ۱۳۸۸ساعت 12:23 توسط shaerfan.

shaerfan.blogfa.com

blackpaper - استحلال سریع ( بر خوردن در متن )

http://www.shaerfan.blogfa.com/post-7.aspx

استحلال سریع ( بر خوردن در متن ). نوشته شده در سه شنبه سوم آذر ۱۳۸۸ساعت 8:59 توسط shaerfan. آن چه پیشتر گفتیم. افکار یک مداد دیوانه. سایت رسمی احمد شاملو. ماه بالاس سر تنهایی است. عقاید یک آدم خیلی معمولی.

shaerfan.blogfa.com

blackpaper - این منم مردی نشسته در آستانه فصلی سرد

http://www.shaerfan.blogfa.com/post-10.aspx

این منم مردی نشسته در آستانه فصلی سرد. بینیم گرفته گلوم درد میکنه ، بوی سرخ کردنی بهم میخوره حالم بد میشه. تمام بدنم درد میکنه همش باید سوپ بخورم دور تا دورم رو دستمال کاغذی های مصرف شده پر کردن . این زمستانی اه که من شروع کردم با سرما خوردگی ، آلودگی هوا خستگی تنهایی و کلی کار عقب افتاده که باید تو این تعطیلی ها همش رو انجام بدم. اما هیچ فکر کردین اگه زمستون نباشه ، نه کاپشن هست، نه شال گردن ، نه کلاه پشمی ، نه بخار دهان ، نه ماشین برف روبی ، نه خونه برفی ، نه عشق های صورتی. پس درود بر زمستون.

shaerfan.blogfa.com

blackpaper - مکالمات سریالی

http://www.shaerfan.blogfa.com/post-12.aspx

جفت دستهام رو تو جیب کتم مشت میکنم و تو مشت هایی که به همین سرعت از عرق کف دستم نوچ شدن ، خرده های پاک کن و توتون و پول خرد های ته جیبم رو فشار میدم. اما اون فقط نگاه میکنه نگاهی رو به بالا به جایی که شاید چانه یا سوراخ دماغم باشه. میگم دلم برات تنگ میشه ، میگه من هم همینطور . میگم دوستت دارم ، میگه من هم همینطور. میگم زود بیا ، میگه تو هم همینطور. کف دستهام بیشتر عرق میکنه چند قطره هم خودشون رو از منافذ پوست پیشونیم خارج میکنن و با برخورد به هوای سرد اطراف سرم ، به سمت موهام عقب نشینی میکنن.

shaerfan.blogfa.com

blackpaper - نمیخواهم اما میکنم

http://www.shaerfan.blogfa.com/post-13.aspx

مغزم بو میده نه بوی قرمه سبزی یا حتی پشگل نم دار و حتی بوی خوبی هم نمیده. دستهام رنگی اه نه رنگ قرمز و ابی و . و نه حتی رنگ روغن و پلاستیک و اکرلیک. پاهام خم شدن نه مثل خمیر یا شیلنگ و نه حتی مثل تنه خمیده یک درخت. زبونم مزه عجیبی پیدا کرده نه از نوع شور و ترش و شیرین و تلخ و نه حتی مزه ملس یه لواشک. مدتی اه که مغزم به دستهام دستور میده دست بدم به زبونم میگه خداحافظی کنم به پاهام میگه دور بشم.اما یکی دیگه تو من نشسته که چشمهام رو همچنان به انتظار نگه داشته. آن چه پیشتر گفتیم. افکار یک مداد دیوانه.