moonark.blogsky.com

23th-street.blogfa.com

Walk in 23th Street

http://www.23th-street.blogfa.com/9004.aspx

خواب های تک خطی. در کشور آخرین ها. چرا افکار در جای خودش نیست. برهنگی در روز آخر. نوایی از بامدادان باز پسین. تمام شد .یک ماه تلاش و سختی . این ترم سخت تر از ترم پیش. تلاش بیشتر می خواست ولی خوشحالی بیشتر هم داشت . از کاجم جدایم کرده اند .حتما هر صبح که بیدار می شود با دست هایش به پنجره ام می زند که با هم قصه ها بگوییم .ولی. دلم دریا می خواهد . دلم یک سفر دور و دراز می خواهد . دلم همه چیز می خواهد جز یک جا نشستن. نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۰ساعت 17:58.

23th-street.blogfa.com

Walk in 23th Street

http://www.23th-street.blogfa.com/9102.aspx

خواب های تک خطی. در کشور آخرین ها. چرا افکار در جای خودش نیست. برهنگی در روز آخر. نوایی از بامدادان باز پسین. صدای رعد و برق وباد می یاد . و بوی نم خاک. تو دلم می گم وای اردیبهشت .انگار خدا تمام آغاز های بهشت رو تو اردیبهشت گذاشته .یه لحظه فکر می کنم حتی اگه ماه تولدم نبود این قدر از اومدنش حس خاصی داشتم ؟ پنجره رو باز می کنم .موهام رو هم . ویلونم رو می گیرم و دلم رو می سپارم به پاهام. حرکت می کنم . از کنار کاج ها و شب بو ها و درخت توتی که هنوز میوه هاش نرسیده می گذرم .

23th-street.blogfa.com

Walk in 23th Street

http://www.23th-street.blogfa.com/8911.aspx

خواب های تک خطی. در کشور آخرین ها. چرا افکار در جای خودش نیست. برهنگی در روز آخر. نوایی از بامدادان باز پسین. این دو روز رو نمی دونم چی کار می کنی . ولی می دونم من هم کم مقصر نبودم . که حالا دارم تقاصش رو با کابوس ها پس می دم. که تو کنارم بودی و من به ابر های دور دست چشم دوختم برای خوشبختی . کاش یک بار دیگه می دیدیمت تا فقط بگم :. که دیگه به ابر ها نگاه نمی کردم . کاش هیچ وقت با هم تفنگ بازی نمی کردیم که تو پلیس بشی و من . بهم قول بده دیگه هیچ وقت تفنگی رو لمس نکنی . کاش می شد زمان رو به عقب برگردوند .

23th-street.blogfa.com

Walk in 23th Street

http://www.23th-street.blogfa.com/8909.aspx

خواب های تک خطی. در کشور آخرین ها. چرا افکار در جای خودش نیست. برهنگی در روز آخر. نوایی از بامدادان باز پسین. ترور و آلودگی . همین طوری آدم صبح زود بیدار می شه و آماده می شه واسه یه روز پر از کلاس و درس و استاد و جزوه و . ولی هیچ وقت فکرش رو نمی کنه تو همین راهی که داره می ره به سمت دانشگاه یکی از همون استادهایی که باید بره سر کلاس و دانشجوها منتظرشند تو یه حادثه فدا بشه . و هیچ وقت فکرش رو نمی کنه که یکی بیاد این تعطیلی هایی که از زیادی مونوکسید کربنه رو به این ترور ربط بده!

23th-street.blogfa.com

Walk in 23th Street

http://www.23th-street.blogfa.com/9006.aspx

خواب های تک خطی. در کشور آخرین ها. چرا افکار در جای خودش نیست. برهنگی در روز آخر. نوایی از بامدادان باز پسین. تیک تاک ساعت . نمی تونم بگم اینجا رو فراموش کردم .چون این جوری نبوده ولی نمی تونم بگم که فراموش هم نکردم .شاید بعضی وقت ها خوب باشه بگذاریم یه جاهایی خوب خاک بخورند .خواسته یا ناخواسته . جدی جدی گاهی می گم کاش هنوز همونجوری بود . که عروس می شد زیباترین فرد هر عروسی .نه یکی مثل همه یا شاید هم زشت تر! و اینکه هیچ وقت حس اینکه بزرگ شدم درست نیست چون هر سال فکر می کنم سال پیش کوچک بودم و الان بزرگ شدم.

23th-street.blogfa.com

Walk in 23th Street

http://www.23th-street.blogfa.com/9101.aspx

خواب های تک خطی. در کشور آخرین ها. چرا افکار در جای خودش نیست. برهنگی در روز آخر. نوایی از بامدادان باز پسین. دلم یه چیزی می خواد . یه چیزی که گفتش سخته . هر گوشی هم نباید بشنودش. یه چیز خیلی بزرگه . که به هر کسی نمی دن . نگهداریش سخته. آدما باید بزرگ باشن تا بتونن پیداش کنن . دلم همون چیز رو می خواد . نوشته شده در چهارشنبه شانزدهم فروردین ۱۳۹۱ساعت 19:12.

23th-street.blogfa.com

Walk in 23th Street

http://www.23th-street.blogfa.com/9110.aspx

خواب های تک خطی. در کشور آخرین ها. چرا افکار در جای خودش نیست. برهنگی در روز آخر. نوایی از بامدادان باز پسین. جاده ای به طول چند استگاه اتوبوس . گاهی وقتها آدم دوست داره فقط قدم بزنه تو کتابخونه ای که بوی کاغذ نو نقطه نقطه اش رو پر کرده .بعد از امتحان وقتی دیگه خیالت راحت شد این یکی هم تموم شد و شده جز یکی از خاطراتت یه نفس راحت می کشی و دستات رو می ذاری تو جیب پالتوت و شا گردنت رو هم محکم می کنی و می زنی به جاده . تو هم مثل همه ی آدما تو لباسات فرو می ری و گاهی شونه هات رو بالا می دی که چقدر سرده! فروشن...

23th-street.blogfa.com

Walk in 23th Street

http://www.23th-street.blogfa.com/9001.aspx

خواب های تک خطی. در کشور آخرین ها. چرا افکار در جای خودش نیست. برهنگی در روز آخر. نوایی از بامدادان باز پسین. یک قم جلوترم ،می رسیم زیر پل ، می ایستیم . بر می گردم و می گویم انگاررسیدیم . لبخند می زند و می گوید : آره بالاخره رسیدیم به آخر خط . و هر دوتایی می خندیم . می گوید چطور بود؟ توی ذهنم دنبال کلمه ای می گردم ، انتظار چنین سوالی نداشتم . فکر می کردم من باید می گفتم چطور بود؟ گفتم : خیلی خوب بود . چهره اش پر از تعجب می شود ،می گوید : واقعا؟ خنده ام می گیرد از تعجبش.

neda69.blogfa.com

نیایش ققنوس

http://www.neda69.blogfa.com/8801.aspx

یه کمی زندگی . فکر می کردم هیچ فرد مذکری رو رویت نمی کنیم . چه خیال باطلی! و این باعث شد زودتر از اون وقتی برگردیم که خواسته بودیم! خیلی دلم سوخت و بدون اینکه چیزی بگم پول اون رو هم در آوردم . خانم پیری که بین ما نشسته بود و خیلی مهربون به نظر می رسید به راننده گفت پول این آقا رو حساب می کنم .حتی با اصرار من هم راضی نشد.راننده هم گفت خب اگه همراهش نیست نمی خواد ، من نمی گیرم! داشتم شاخ در می آوردم! به نگاهی به خانم پیری که کنارم نشسته بود کردم . دیدم اون هم دست کمی از من نداره! هیچ کس بهشون اعتماد نکرد ک...

neda69.blogfa.com

نیایش ققنوس

http://www.neda69.blogfa.com/8712.aspx

راستش دلم نیومد سال جدید رو با غم شروع کنم . برای از دست رفتگان .چون می دونم غم ما ، روح اونها رو بیشتر آزار می ده . بنابراین تصمیم گرفتم با توکل بر خدا سال جدید رو شروع کنم . سالی که گذشت برای من خیلی عجیب بود . اتفاقات خوبی برام پیش نیومد . هر چند خوب یا بد بودنش رو ما نمی تونیم تعیین کنیم . هر اتفاقی حکمتی در دل داره که ما ازش بی خبریم . بهتره تمام کارها و نتایجش رو به خدا بسپاریم که اون بزرگترین مصلحت دان ماست . تا قدر با هم بودن ها رو بدونیم . نوشته شده در ۸۷/۱۲/۳۰ساعت ۱۶:۴۳ بعد از ظهر توسط ققنوس.