morteza-74.blogfa.com

aylaaaar.blogfa.com

احساس

http://www.aylaaaar.blogfa.com/1392/06

و عشق ادامه دارد . پسر :ضعیفه دلمون برات تنگ شده بود اومدم ملاقاتت کنم! دختر : تو باز گفتی ضعیفه؟ دختر :واااااااااااای . از دست تو! پسر:باشه ببخشید ویکتوریا خوبه؟ دختر:اه .اصلا باهات قهرم! پسر :باشه بابا .تو عزیز منی .خوب شد؟ دختر:اشتی.راستی گفتی دلت چی شده؟ اها یه کم میپیچه! از دیشب تا حالا! نمیگم مریضم اصلا خوبه؟ این دفعه اگه قهر کنی دیگه ناز کش نداری ها! دختر :بازم گفت این کلمه رو ! میدونی ک من اینا رو دوس ندارم .هی نقطه ضعف میدی دستم! دختر: من از دست تو چیکار کنم؟ دختر:چه دل قشنگی داری تو! پسر :خودت ...

aylaaaar.blogfa.com

احساس - نبودنت ...

http://www.aylaaaar.blogfa.com/post/6

به تو میسپارمش . ازت میخواهم .یک روز . یک جا . از زندگی. بد جوری به یادم بندازیش . چه تجارت ناشیانه ای بود . آن همه نازی که من از تو خریدم . همه مرا با صدای خنده های صدادارم میشناسند . ولی این بالش بیچاره به گریه های صدادارم . گوش کن صدای باد نیست . صدای ویرانی من است . این که دقیقا . در من چه میگذرد . حالم را بهتر میکند . دلم که برایت تنگ میشود. گاهی اوقات تشابه یک اسم . برای چند لحظه . باعث میشه احساس کنی . که دقیقا قلبت داره از جا کنده میشه . دیگر شستن چه فایده ای دارد؟ چشم هارا باید بست. کد کج شد ن ت...

movafaghiat100.blogfa.com

جاده ی موفقیت...

http://www.movafaghiat100.blogfa.com/post-15.aspx

داستان موفقیت دختری که دست نداشت. داستان موفقیت یک بوکسور در آشپزخانه. داستان موفقیت و شکست یک رستوران. آيا قدر خود را مي دانيم. قالب های وبلاگ اسکین. داستان موفقیت و شکست یک رستوران. داستان موفقیت و شکست یک رستوران. در سال 1984 در ونکور کانادا عده ای از معلمان مدرسه، رستوران معمولی را که ورشکست شده بود خریداری کردند. این رستوران در زیرزمینی در کنار یک دانشگاه دانشگاه بزرگ واقع شده بود. این معلمان پول کافی نداشتند تا رستوران را تعمیر و بازسازی کنند. یکی از دلایل مهم موفقیت رستوران نزدیکی آن به دانشگاه بو...

aylaaaar.blogfa.com

احساس

http://www.aylaaaar.blogfa.com/1392/07

تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت. میتوان گفت که من چلچله باغ توام. مثل یک پوپک سرما زده در بارش برف. سخت محتاج به گرمای توام. روی زمستان را هم کم میکند. گفتم خدایا دلم را ربودند! گفت پیش از من؟ گفتم خدایا چقدر دوری! گفت تو یا من؟ گفتم خدایا تنها ترینم! گفتم خدایا کمک خواستم! گفت غیر از من؟ گفتم خدایا دوستت دارم! گفت بیش از من؟ گفتم خدایا انقد نگو من! گفت من تو ام . تو من! تو را دوست دارم .نه در قفس .نه در هوس .بلکه با هر نفس. ما با هم ما نشدیم که هیچ .من نیمی از خودم را هم باختم . تو جا زدی . من جا خوردم .

aylaaaar.blogfa.com

احساس - # احساس زمستونی #

http://www.aylaaaar.blogfa.com/post/13

تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت. میتوان گفت که من چلچله باغ توام. مثل یک پوپک سرما زده در بارش برف. سخت محتاج به گرمای توام. روی زمستان را هم کم میکند. گفتم خدایا دلم را ربودند! گفت پیش از من؟ گفتم خدایا چقدر دوری! گفت تو یا من؟ گفتم خدایا تنها ترینم! گفتم خدایا کمک خواستم! گفت غیر از من؟ گفتم خدایا دوستت دارم! گفت بیش از من؟ گفتم خدایا انقد نگو من! گفت من تو ام . تو من! تو را دوست دارم .نه در قفس .نه در هوس .بلکه با هر نفس. ما با هم ما نشدیم که هیچ .من نیمی از خودم را هم باختم . تو جا زدی . من جا خوردم .

movafaghiat100.blogfa.com

جاده ی موفقیت...

http://movafaghiat100.blogfa.com/cat-1.aspx

داستان موفقیت دختری که دست نداشت. داستان موفقیت یک بوکسور در آشپزخانه. داستان موفقیت و شکست یک رستوران. آيا قدر خود را مي دانيم. قالب های وبلاگ اسکین. دختری از سختی های زندگی به پدرش گله می کرد. از مبارزه خسته بود، نمی دانست چه کند. بلافاصله پس از اینکه یک مشکل را حل شده میدید مشکل دیگری سر راهش آشکار می شد و قصد داشت خود را تسلیم زندگی کند. پدر که آشپز ماهری بود او را به آشپزخانه برد، سه قابلمه را پر از آب کرد و آنها را جوشاند. دختر هم متعجب و بی صبرانه منتظر بود. دختر هم در پاسخ گفت: هویج تخم مرغ و قهوه.

aylaaaar.blogfa.com

احساس - جملاتی از جنس احساس ...

http://www.aylaaaar.blogfa.com/post/12

جملاتی از جنس احساس . به همین سادگی . دل تو اویلین روز بهار . دل من اخرین جمعه سال . و چه دورند و چقدر نزدیکند . بعد تو هیچ چیز دوست داشتنی نیست . کوه غصه از دلم رفتنی نیست . حرف عشق تو رو من با کی بگم؟ همه حرفا که اخه گفتنی نیست. من نه عاشق بودم . و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من . من خودم بودم و یک حس غریب . که به صد عشق و هوس می ارزید . من خودم بودم و دستی که صداقت میکاشت. گرچه در حسرت گندم پوسید . من خودم بودم و هو پنجره ای. که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود . سادگی از ته دلبستگیم پیدا بود . تو بار نکن .

aylaaaar.blogfa.com

احساس - احساس بودنت .....

http://www.aylaaaar.blogfa.com/post/11

بی بهانه رفتی .و همچنان در انتظار . بی بهانه امدنت هستم . رو به روی دریا ایستاده باشی. خاطره ی یه خیابون خفت کنه . نا خواسته به دنیا امدن . دیوانه وار عشق ورزیدن . و عاقبت در حسرت انچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد .مردن. ما نقاط مشترک زیادی داشتیم .من عاشق او بودم .او هم عاشق خودش. جمعه دوازدهم مهر ۱۳۹۲ ] [ 14:54 ] [ ایلار ] . سلاممممم به دوستای گلم .ممنون که به وبلاگم سر زدید و از این حرفا .اگه از وبم خوشتون اومده نظر بدید حتما .اگه نه هم هیچی میسی. جملاتی از جنس احساس . جملاتی با رنگ احساس.

movafaghiat100.blogfa.com

جاده ی موفقیت...

http://www.movafaghiat100.blogfa.com/9205.aspx

داستان موفقیت دختری که دست نداشت. داستان موفقیت یک بوکسور در آشپزخانه. داستان موفقیت و شکست یک رستوران. آيا قدر خود را مي دانيم. قالب های وبلاگ اسکین. داستان موفقیت و شکست یک رستوران. داستان موفقیت و شکست یک رستوران. در سال 1984 در ونکور کانادا عده ای از معلمان مدرسه، رستوران معمولی را که ورشکست شده بود خریداری کردند. این رستوران در زیرزمینی در کنار یک دانشگاه دانشگاه بزرگ واقع شده بود. این معلمان پول کافی نداشتند تا رستوران را تعمیر و بازسازی کنند. یکی از دلایل مهم موفقیت رستوران نزدیکی آن به دانشگاه بو...

movafaghiat100.blogfa.com

جاده ی موفقیت...

http://www.movafaghiat100.blogfa.com/post-18.aspx

داستان موفقیت دختری که دست نداشت. داستان موفقیت یک بوکسور در آشپزخانه. داستان موفقیت و شکست یک رستوران. آيا قدر خود را مي دانيم. قالب های وبلاگ اسکین. داستان موفقیت دختری که دست نداشت. هیج وقت دکتر ها نفهمیدند که چرا جسیکا در لحظه تولد دست نداشت. خودش هم نمیداند اما زندگی کردنش، آنهم بدون دست برای ما آدم ها حاوی پیامی است که کاملا گویاست . او از همان لحظه اول بدون دست پا به دنیای ما گذاشت. میتوان سخت ترین کارها را انجام داد حتی آنهایی که به نظر غیر ممکن می آیند. سلام به تمامی عزیزان بیننده.