NAJJVA.PERSIANBLOG.IR

patogheoshagh.persianblog.ir

حمينا

http://patogheoshagh.persianblog.ir/1385/7

عاشق خودنمائي نمي کند، عشق را فرياد نمي زند، عمل مي کند به مهربان بودن، به آرام بودن، آرامش دادن، خودخواه نبودن، به عاشق بودن. عاشقي تمام کردن رفاقت است در حق معشوق حتي بي هيچ نصيبي. ساعت ٧:۱٤ ‎ب.ظ روز چهارشنبه ۱٢ مهر ،۱۳۸٥. تگ ها : وبلاگ. سلام به تمام دوستان عاشق. حلول ماه مبارک رمضانو به تمام شما دوستان عاشق. میخواستم بگم که یادتون نره این ماه ماه استجابت. پس یادتون نره سر سفره افطار یا سحر خیلی دعا. اگه هم که روزه نمیگیرید سر نماز دعارا فراموش. تگ ها : وبلاگ. است صفت شاعر اگر همدلي و. تگ ها : وبلاگ.

patogheoshagh.persianblog.ir

حمينا

http://patogheoshagh.persianblog.ir/post/51

شخصي كه جدال پروانه را براي خروج از پيله ميديد تصميم گرفت براي كمك به پروانه. با قيچي منفذ پيله راباز كند تا شاپرك راحت وآسان از آن خارج شود. اما با كمال تعجب به جاي آنكه بالهايش را باز كند واماده پرواز شود شروع به خزيدن. كرد ونتوانست پرواز كند . محدوديت پيله وتلاش لازم براي خروج از سوراخ آن ، راهي است. كه خدا براي ترشح مايعاتي از بدن پروانه بر روي بالهايش قرار داده بود تا پروانه بعد. از خروج از پيله بتواند پرواز كند. گاهي تلاش همان چيزي است كه در زمين نياز داريم .اگر خدا اجازه ميداد بدون هيچ.

patogheoshagh.persianblog.ir

حمينا

http://patogheoshagh.persianblog.ir/post/54

پرسيدم : هنگام غروب ، خورشيد چرا زرد رنگ است؟ گفت: از بيم جدايی. خورشيد،با همه ی درخشندگی در پايان هر روز، ناپديد ميشود و جای خود را به تاريکی ميدهد. ولی آفتاب عشق، جاودانه در آسمان دل ميدرخشد و جان ميبخشد و اين روزی است که شبی به دنبال ندارد. پرسيدم : عشق چيست؟ گفت : آتشی است . گفتم: مگر آن را ديده اي؟ گفت: نه در آن سوخته ام. عشق را با تمام وجود فرياد بزن تا به جهانيان ثابت کنی که تمام مسيرها به سمت مشترک مورد نظر اشغال نمی باشد. به کوه گفتم: عشق چيست؟ به ابر گفتم: عشق چيست؟ به باد گفتم: عشق چيست؟

patogheoshagh.persianblog.ir

حمينا

http://patogheoshagh.persianblog.ir/1385/6

در کشور عشق هیچ کس رهبر نیست. هیچ شاهی به گدا سرور نیست. ساعت ٦:٤٧ ‎ب.ظ روز چهارشنبه ٢٩ شهریور ،۱۳۸٥. تگ ها : وبلاگ. اين چيزی که ميخوام بگم کمی تکراری به نظر ميرسه. در صورتی که اين طور هم نيست. آدم وقتی دلش می گيره دوست حرف بزنه. حالا يا با خودش يا با کس ديگه. بعضی وقتا هم ميره جاهايی که بتونه با خودش خلوت کنه. يه جايی مثل لب آب حالا يا رودخونه يا دريا که واقعا اونجا پاتوق عشاقه. مثل من که وقتی دلم بگيره ميرم لب زاينده رود و با خودم و خدا حرف میزنم. اما بعضی وقتا اونقدر دلم ميگيره که دوست دارم برم يه جايی.

patogheoshagh.persianblog.ir

حمينا

http://patogheoshagh.persianblog.ir/post/46

اين متنو محمد برام داده. وقتی دلت گرفت بشين به اندازه تمام دلتنگيات گريه کن. برای اينکه کسی اشکاتو نبينه ماهی. کوچيکی شو و به ته دريا برو. ديگه نه کسی صداتو ميشنوه نه کسی اشکاتو ميبينه. حالا. فهميدی چرا آب دريا شوره؟ ساعت ٢:٠٠ ‎ق.ظ روز سه‌شنبه ۱ اسفند ،۱۳۸٥. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : حميدرضا. سهشنبه ٢٩ خرداد ،۱۳۸٦. سهشنبه ٢٩ خرداد ،۱۳۸٦. شنبه ٢٦ خرداد ،۱۳۸٦. شنبه ٢٦ خرداد ،۱۳۸٦. شنبه ٢٦ خرداد ،۱۳۸٦. شنبه ٥ اسفند ،۱۳۸٥. چهارشنبه ٢ اسفند ،۱۳۸٥. سهشنبه ۱ اسفند ،۱۳۸٥. سهشنبه ۱ اسفند ،۱۳۸٥.

patogheoshagh.persianblog.ir

حمينا

http://patogheoshagh.persianblog.ir/post/49

قلب آدما مثل يه جزيره دور افتادس.اينکه کی واسه اولين بار پا به جزيره ميذاره مهم نيست. مهم اون کسيه که هيچ وقت جزيره رو ترک نميکنه. ساعت ٢:٤۳ ‎ق.ظ روز شنبه ٥ اسفند ،۱۳۸٥. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : حميدرضا. سهشنبه ٢٩ خرداد ،۱۳۸٦. سهشنبه ٢٩ خرداد ،۱۳۸٦. شنبه ٢٦ خرداد ،۱۳۸٦. شنبه ٢٦ خرداد ،۱۳۸٦. شنبه ٢٦ خرداد ،۱۳۸٦. شنبه ٥ اسفند ،۱۳۸٥. چهارشنبه ٢ اسفند ،۱۳۸٥. سهشنبه ۱ اسفند ،۱۳۸٥. سهشنبه ۱ اسفند ،۱۳۸٥. شنبه ٢۸ بهمن ،۱۳۸٥. میرزا قلي خان راپورتچي. عاشقانه های مريم و محمد. عاشقونه های باران و آسمان.

patogheoshagh.persianblog.ir

پرشین بلاگ - حمينا

http://patogheoshagh.persianblog.ir/tag/پرشین_بلاگ

پرسيدم : هنگام غروب ، خورشيد چرا زرد رنگ است؟ گفت: از بيم جدايی. خورشيد،با همه ی درخشندگی در پايان هر روز، ناپديد ميشود و جای خود را به تاريکی ميدهد. ولی آفتاب عشق، جاودانه در آسمان دل ميدرخشد و جان ميبخشد و اين روزی است که شبی به دنبال ندارد. پرسيدم : عشق چيست؟ گفت : آتشی است . گفتم: مگر آن را ديده اي؟ گفت: نه در آن سوخته ام. عشق را با تمام وجود فرياد بزن تا به جهانيان ثابت کنی که تمام مسيرها به سمت مشترک مورد نظر اشغال نمی باشد. به کوه گفتم: عشق چيست؟ به ابر گفتم: عشق چيست؟ به باد گفتم: عشق چيست؟ 3) و ...

patogheoshagh.persianblog.ir

حمينا

http://patogheoshagh.persianblog.ir/post/45

امشب از اون شباس که شايد پاتوقم جای خوبی برای درد دل گفتن باشه. چون امشب از اون شبايی که خاطرات برام تداعی شدن. خاطره هايی که تکرار نميشن. چی بگم که بتونم آروم بشم نميدونم. امشب داشتم از يه جايی رد ميشدم،به يک مسجد رسيدم.رو ديوارش نوشته بود:او کسی. است که هر جا باشی با توست. واقعا که درست گفته.اينا فقط به عاشقا نميگم،به همه ميگم.بدونيد که فقط خداست که ميتونه. گره از مشکلاتمون باز کنه.خدا وکيلی برای يک بارم که شده صادقانه برين در خونشو بزنين. گفت پيغمبر که چون کوبی دری. عاقبت زان در برون آيد سری.

patogheoshagh.persianblog.ir

حمينا

http://patogheoshagh.persianblog.ir/post/50

گنجشك با خدا هيچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان. اين گونه مي گفت . مي ايد ، من تنها گوشي هستم كه غصه هايش را مي شنود و يگانه. قلبي ام كه دردهايش را در خود نگه مي دارد و سر انجام گنجشك روي شاخه اي از درخت. فرشتگان چشم به لبهايش دوختند ، گنجشك هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود. با من بگو از انچه سنگيني سينه توست . گنجشك گفت لانه كوچكي داشتم ، ارامگاه. خستگي هايم بود و سرپناه بي كسي ام . تو همان را هم از من گرفتي . اين توفان بي. چه مي خواستي از لانه محقرم كجاي دنيا را گرفته بود؟

patogheoshagh.persianblog.ir

حمينا

http://patogheoshagh.persianblog.ir/1385/12

قلب آدما مثل يه جزيره دور افتادس.اينکه کی واسه اولين بار پا به جزيره ميذاره مهم نيست. مهم اون کسيه که هيچ وقت جزيره رو ترک نميکنه. ساعت ٢:٤۳ ‎ق.ظ روز شنبه ٥ اسفند ،۱۳۸٥. تگ ها : وبلاگ. ای شب از رويای تو رنگين شده. سينه از عطر توام سنگين شده. ای به روی چشم من گسترده خويش. شادی ام بخشيده از اندوه بيش. همچو بارانی که شويد جسم خاک. هستی ام زالودگی ها کرده پاک. ای تپشهای تن سوزان من. آتشی در سايه مژگان من. ای ز زرين شاخه ها پربارتر. ای در بگشوده بر خورشيدها. در هجوم ظلمت ترديدها. با تو ام ديگر زدردی بيم نيست.