najvaye-shabaneh.blogfa.com
نجواي شبانهنجواي شبانه - عاشق رُز سياه
http://najvaye-shabaneh.blogfa.com/
نجواي شبانه - عاشق رُز سياه
http://najvaye-shabaneh.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
0.3 seconds
16x16
32x32
64x64
128x128
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
99
SITE IP
149.56.201.253
LOAD TIME
0.328 sec
SCORE
6.2
نجواي شبانه | najvaye-shabaneh.blogfa.com Reviews
https://najvaye-shabaneh.blogfa.com
نجواي شبانه - عاشق رُز سياه
نجواي شبانه
http://najvaye-shabaneh.blogfa.com/8802.aspx
عاشق ر ز سياه. تفسير عشق از نگاه بچه ها. یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟ برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند. برخی دادن گل و هدیه و حرف های دلنشین را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی را راه بیان عشق می دانند. یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود. قطره های بل...
نجواي شبانه - سیب
http://najvaye-shabaneh.blogfa.com/post-69.aspx
عاشق ر ز سياه. یک خانم معلم ریاضی که به یک پسر 7 ساله بنام عليرضا ریاضی یاد می داد. یک روز ازش پرسید:. عليرضا اگر من بهت یک سیب و یک سیب و یکی بیشتر سیب بدهم تو چند تا سیب خواهی داشت؟ تا چند ثانیه عليرضا با اطمینان گفت:4 تا! معلم نگران شده انتظار یک جواب صحیح آسان رو داشت (3). او نا امید شده بود.او فکر کرد. شاید بچه خوب گوش نکرده است". او تکرار کرد عليرضا:. نومیدی در صورت معلم باقی ماند. حالا خانم معلم تبسم پیروزمندانه داشت. برای نزدیک شدن به موفقیتش او خواست به خودش تبریک بگه ولی یه چیزی مونده بود ا...
نجواي شبانه - !!!!!
http://najvaye-shabaneh.blogfa.com/post-74.aspx
عاشق ر ز سياه. پسر به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشتند. مادرش دعا می کرد که او سالم به خانه باز گردد. هر روز به تعداد اعضاء خانواده اش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آنجا می گذشت نان را بر دارد. هر روز مردی گوژ پشت از آنجا می گذشت و نان را بر میداشت و به جای آنکه از او تشکر کند می گفت: هر کار پلیدی که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می گردد! به این ترتیب بود که آن زن معنای سخنان روزانه مرد گوژ پشت را دری...
نجواي شبانه
http://najvaye-shabaneh.blogfa.com/8708.aspx
عاشق ر ز سياه. درويشى به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده مىشود. پس از اندك زمانى داد شيطان در مىآيد و رو به فرشتگان مىكند و مىگويد: جاسوس مىفرستيد به جهنم! از روزى كه اين آدم به جهنم آمده مدام در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنميان را هدايت مىكند و. درويش اين چنين به شيطان پاسخ داد: "با چنان عشقى زندگى كن كه حتى بنا به تصادف اگر به جهنم افتادى خود شيطان تو را به بهشت باز گرداند! نوشته شده توسط هيچ كس. خانه فقر و فنا را حاجب و دربان نباشد. هر که خواهد گو درآي و هر که خواهد گو برو. دیگر قافیه های گم شده.
نجواي شبانه - 68
http://najvaye-shabaneh.blogfa.com/post-66.aspx
عاشق ر ز سياه. بسیاری از سخنرانان موفق به خصوص در حوزه قانون جذب نظیر ایسترهیکس نظریه جالبی دارند. آنها میگویند اگر انسان بتواند فقط 18 ثانیه روی چیزی که واقعا میخواهد تمرکز کندیک زنگ بزرگ در کاینات به صدا در می آید که توجه کل هستی را به سمت این شخص جلب میکند. اگر این 18 ثانیه بتواند تا 68 ثانیه ادامه یابد دیگر کار تمام است و کل هستی به تکاپو می افتد تا برای فکر متمرکز شده یک راه حل پیدا کند. اگر آرزوست برآورده اش کند و اگر سوال است برایش جوابی بیابد. خوب آیا شما هم همین طور فکر میکنید؟ هر ساعت 60 دقیقه ...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
لحظات پاک پسر فراموش شده .:. - خدا یا بنده اش ؟؟
http://www.forgetboy.blogfa.com/post-49.aspx
لحظات پاک پسر فراموش شده .:. قصه های من و یک دل فراموش شده. خدا یا بنده اش؟ شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی. پسرک، در حالیکه پاهای برهنهاش را روی برف چابهجا میکرد تا شاید سرمای برفهای کف پیادهرو کمتر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه میکرد. در نگاهش چیزی موج میزد، انگاری که با نگاهش نداشتههاش را از خدا طلب میکرد، انگاری با چشمهاش آرزو میکرد. پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق میزد وقتی آن خانم، کفشها را به او داد.پسرک با چشمهای خوشحالش و با صدای لرزان پرسید:.
فوریه | 2008 | حاجی لـــــک لـــــک
https://tildasahar.wordpress.com/2008/02
چرا حاجی لک لک؟ گوری جان – گوگل ریدر. احتمالا خوراک از کار افتاده. بعدا دوباره تلاش کنید. چرا حاجی لک لک؟ تیلدا تا اطلاع ثانوی این جا نیست ، این جاست. تا ابد از انحنای روشن انگشت هایت شعر گفت. من از این روزها می ترسم. فوریه 26, 2008 — tildasahar. همیشه حادثه ای است که مرا از تو دور می کند. همیشه خوابی که مرا با تو می خواباند. و کابوسی که مرا بیدار می کند. نوشته شده در Uncategorized. فوریه 18, 2008 — tildasahar. از چیزی به عنوان نگهبانی دانشگاه حالم به هم می خورد! امروز مرتیکه دراز دیلاق یک دفعه جلوی من س...
ژانویه | 2009 | حاجی لـــــک لـــــک
https://tildasahar.wordpress.com/2009/01
چرا حاجی لک لک؟ گوری جان – گوگل ریدر. احتمالا خوراک از کار افتاده. بعدا دوباره تلاش کنید. چرا حاجی لک لک؟ تیلدا تا اطلاع ثانوی این جا نیست ، این جاست. تا ابد از انحنای روشن انگشت هایت شعر گفت. من از این روزها می ترسم. ژانویه 8, 2009 — tildasahar. حریم حرمت ما، در هم شکست،. راهی که چاره نیست. Raquo; شکست » دوست. شاید که انهدام آغاز بودن است. با خرده های حادثه. تنها ملال راه زیاد می شود. دستی به دست می کشیم. گاه آه می کشیم. گاه بر نمادهای جهان لعن می دهیم. وانگه سقوط می کنیم. نوشته شده در Uncategorized.
با عشق ممکن است تمام محال ها
http://www.sepinood-ir.blogfa.com/8606.aspx
با عشق ممکن است تمام محال ها. هرگز اميد را از كسي سلب نكن ، شايد اين تنها چيزي باشد كه دارد. با ماه رمضون چطورید؟ ما رو که یادتون نرفته؟ ببخشید که چند روزی نبودم. حسش نبود راستش. اما امروز با یه چیزه جدید اومدم! میدونم که همتون در مورد تفاوت های خانم ها و آقایون(! اما فکر کنم هیچ کدومتون تا حالا کارتونش رو ندیده باشید. اما نظر یادتون نره هاااااااا. تفاوت های اساسیه خانم ها و آقایون. اینم چند تا کارتون کوتاه دیگه. نمیدونم موفق شدید همش رو ببینید یا نه! اما خدا وکیلی تو این آخریه دقت کنید! شاید کمی بهتر .
دورها آوایی است که مرا میخواند ...
http://www.khodkhan.blogfa.com/91022.aspx
دورها آوایی است که مرا میخواند . وقتی هنوز نه اتفاق جدیدی و نه حرف تازه ایی هست. چرا پست مطلب جدید! اما عجیب هوای نوشتن دارم. وقتی تو نیستی بی خودی تر از همیشه. خودم را گم می کنم میان تمام سایه های سنگین. سایه هایی که لحظه ایی کم نمی شوند. نه برای امنیت ،که برای کنجکاوی. برای به رخ کشیدن ،برای مطرح شدن. و اینهمه حالم را عوض می کند. کاش هنوز می شنیدی که برای تو. و با تو حرف های زیادی از اتفاق های تازه هست. اما چه سود از گفتنشان. دیگران که میدانند چه می کنند. ما هم که میدانیم. پس چرا زحمت گفتن. هفته او ل خ...
ژوئیه | 2009 | حاجی لـــــک لـــــک
https://tildasahar.wordpress.com/2009/07
چرا حاجی لک لک؟ گوری جان – گوگل ریدر. احتمالا خوراک از کار افتاده. بعدا دوباره تلاش کنید. چرا حاجی لک لک؟ تیلدا تا اطلاع ثانوی این جا نیست ، این جاست. تا ابد از انحنای روشن انگشت هایت شعر گفت. من از این روزها می ترسم. تیلدا تا اطلاع ثانوی این جا نیست ، این جاست. ژوئیه 9, 2009 — tildasahar. نوشته شده در Uncategorized. تا ابد از انحنای روشن انگشت هایت شعر گفت. ژوئیه 9, 2009 — tildasahar. می شود یک بار از آیینه ها ترسید. می شود گاهی به جای رقص با سایه. پشت نور زرد شمع کوچکی خوابید. با دو چشم خیس راهی کرد.
نوامبر | 2008 | حاجی لـــــک لـــــک
https://tildasahar.wordpress.com/2008/11
چرا حاجی لک لک؟ گوری جان – گوگل ریدر. احتمالا خوراک از کار افتاده. بعدا دوباره تلاش کنید. چرا حاجی لک لک؟ تیلدا تا اطلاع ثانوی این جا نیست ، این جاست. تا ابد از انحنای روشن انگشت هایت شعر گفت. من از این روزها می ترسم. نوامبر 28, 2008 — tildasahar. بستنی آدمکی یک چشم ندیده بودیم که آن را هم دیدیم. نوشته شده در Uncategorized. نوامبر 23, 2008 — tildasahar. پرنده ساده ی من تو یه جلسه متولد شد، اما صداش در نیومد تا اینکه جلسه تموم شد و توی دفترچه کوچولوم کلی بال بال زد. نوشته شده در Uncategorized. دوستانی که ...
دسامبر | 2007 | حاجی لـــــک لـــــک
https://tildasahar.wordpress.com/2007/12
چرا حاجی لک لک؟ گوری جان – گوگل ریدر. احتمالا خوراک از کار افتاده. بعدا دوباره تلاش کنید. چرا حاجی لک لک؟ تیلدا تا اطلاع ثانوی این جا نیست ، این جاست. تا ابد از انحنای روشن انگشت هایت شعر گفت. من از این روزها می ترسم. او قبل از من فهمیده بود ، که داشتن تو قصه شیرینی ست. دسامبر 28, 2007 — tildasahar. می توانم تمام عشقم را در تو خلاصه کنم. در نگاهت آب شوم. روی صیقلی گونه هایت سر بخورم. و زلال چشمانت را. به آب های شیرینی تشبیه کنم. که ماهی های احساسم. در آن ها می رقصد. می خواهم در عمق سیاهی شان. از رطوبت دل...
اکتبر | 2008 | حاجی لـــــک لـــــک
https://tildasahar.wordpress.com/2008/10
چرا حاجی لک لک؟ گوری جان – گوگل ریدر. احتمالا خوراک از کار افتاده. بعدا دوباره تلاش کنید. چرا حاجی لک لک؟ تیلدا تا اطلاع ثانوی این جا نیست ، این جاست. تا ابد از انحنای روشن انگشت هایت شعر گفت. من از این روزها می ترسم. مثلن روز جهانی کودک. اکتبر 8, 2008 — tildasahar. ها و قایم باشک بازی ها و همه ی این ها که می دوند توی ذهن آدم ، چیزی به جز بچگی را که شیرین بود و شیرین. هست شاید، به یادم نمی آورند…. یک نمایش مضحک برای یاد آوری روز جهانی کودک، باز هم برای عقب نماندن از قافله ی احمقانه جهان امروز.
با عشق ممکن است تمام محال ها
http://www.sepinood-ir.blogfa.com/8510.aspx
با عشق ممکن است تمام محال ها. هرگز اميد را از كسي سلب نكن ، شايد اين تنها چيزي باشد كه دارد. In dafe majboor shodam fingilish(! Akhe in comi ke kaf raftam(! Hooroofe farsi nadare. kheili mokafat bood farsi neveshtanesh. Ma ro nemibinin khoshin? Ishalla hamishe hamatoon khoobo khosh bashid. Az oza o ahvalat begam:. Hanooz az natayeje konkoore ma khabari nist. manam aslan be hich vajh hesse 2bare shooroo kardano nadaram. ba por rooyiye tamam neshestam too khoone, ashpazi, khane dari, koodak yari. Mishkele ...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
99
نجــوای مـن
فاطمه آیا ذ وی الق ربی نبود؟ یا م و دت را جز این معنا نبود؟ یا م ق د ر الن ور. کلی زحمت مان را کشید. ییست و سه سال. شبانه روز. از خودمان برای خودمان دلسوزتر بود. که رنج های ما برایش سخت بود . خودش را برای هدایت ما به آب و آتش میزد. آنقدر توی راه هدایت مان سختی کشید که هیچ پیامبری نکشید. خودش گفت:. هيچ پیامبری مثل من اذیت نشد. اینطور) جانت را از اندوه تباه میکنی. آمدند که مثلا ا جرتی! در ازای زحمت ها و پیامبری اش بدهند! اصلا مگر با پول و این چیزها، ازای زحمتش در میآمد؟ با اهل بیت رسول مهربانی، چه کردند؟
نجوای مبهم
من با نجوایی مبهم در بغضی از عاطفه های وحشی و تاریک به قبیله ی خزان زده ی ادم ها کوچ می کنم و خوب می دانم تنها چاره ی دل یخ زده ام ، دم وبازدم واژه های مبهم است . چهره در زمزم عشق شستشو ده و پای در مروه حاجات خسته کن مادرم! دل به دیدارت زنده می دارم تا ندای بازگشت تو را به گوش جان نیوش کنم. شیرینی کلام توست که آرامم می کند. نوشته شده در چهارشنبه دوازدهم آبان 1389ساعت 21:51 توسط asna. این روزها یاد من ترا فراموش شده است. عزیزم . عزیزم . آن جناقی را که. در آن کوچه بن بست شکستیم. فقط یک شوخی بود. من راه دوس...
نجوای پسرونه
می نویسم برای دل غمگین خودم. نوشته شده در شنبه سی ام شهریور ۱۳۹۲ساعت 15:54 توسط یه پسر مدعی. الهی شکر گویم من برایت / بیافتم من به درگاه و به پایت. روا کردی کنون این زاری ام را / ببخشیدی همه بدکاری ام را. همه شکر و همه ذکر تو گویم / گل خوشبوی شکر تو ببویم. کنون شوقم برای تو زیاد است / کنون فکرم به آن روز معاد است. دلم را با روایت شاد کردی / کنون از بند غم آزاد کردی. بگویم من به تو ای خالق دین / همه شکر تو گویم من فقط این. ممنونم که نذاشتی ناامید بشم.ممنونم ازت خدایا. دل از سنگ باید که از درد عشق. همه زند...
عفاف وحجاب در سیره حضرت زهرا(س)
عفاف وحجاب در سیره حضرت زهرا(س). روزی که تمام خلق حیران هستند / ما منتظر شفاعت زهرائیم. مطالب این وبلاگ راچگونه ارزیابی می کنید؟ معلم وتربیت نسلی متدین وآگاه. سفر به كوهستان-چهارمحال و بختیاری. جلوه هایی از نماز رزمندگان. حماسه سیاسی حماسه اقتصادی. کتابخانه تخصصی حضرت زهرا (س). سیرۀ فاطمی سلام الله علیها. آخرین اخبار جهانی حجاب. گالری عکس وپوستر حجاب. سامانه جامع مشاوره و حجاب و عفاف. مرکز اطلاعات وآمار زنان. مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری. سامانه جامع مشاوره و حجاب و عفاف. وبلاگ تخصصی حضرت زهرا.
نجـوای ســـتایــــش ツ
این عکس دختره منه! شمام عکس دختر یا پسرتونو بزارین! با تچکر از همکاری شما : ). چهارشنبه نهم مرداد 1392 21:20 ستایش. ایران باخت ولی ما بردیم داورو خریده بودن نامردا. خعلی ناراحتم :( (. دوشنبه دهم تیر 1392 0:3 ستایش. دیشب رفتم خونه دختر خالم الهام. میخواستم بخوابم که یوهو یه سوسک پر دار از پنجره اومد تو. الهام از روی صندلی که واستاده بود گفت دستشویی دارم. رفت بیرون منم موندم تهنا با اون موجود خبیث! دستامو به صورت مشت و تهاجمی گرفتم جلو صورتم گفتم جرات داری بیا! مثه اینکه فهمید پرواز کرد اومد طرفم! بوخدای ر...
نجواي شبانه
عاشق ر ز سياه. پسر به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشتند. مادرش دعا می کرد که او سالم به خانه باز گردد. هر روز به تعداد اعضاء خانواده اش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آنجا می گذشت نان را بر دارد. هر روز مردی گوژ پشت از آنجا می گذشت و نان را بر میداشت و به جای آنکه از او تشکر کند می گفت: هر کار پلیدی که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می گردد! به این ترتیب بود که آن زن معنای سخنان روزانه مرد گوژ پشت را دری...
نجواي سکوت
1583;وشنبه ٢٢ بهمن ،۱۳۸٦. Doaye jadid 2008:khodaya bema Ghalame Shariati. Hoshe Rise,Dine Kadivar,Maneshe Khatami,Donyaye Rafsanjani,Omre Khameneie v Etemad benafse Ahmadinejad ata farma. این یادداشت توسط سرویس SMSblog. نوشته شده در ساعت ٤:٢٧ ب.ظ توسط علي. پيام هاي ديگران . 1588;نبه ٢٠ بهمن ،۱۳۸٦. Balkon.balkono shekast bad oftad ru saqfe golkhune.didim hamin juri biofte khunaro kharab mikone ba tir zadimesh! این یادداشت توسط سرویس SMSblog. پيام هاي ديگران . این یادداشت توسط سرویس SMSblog. نوشته شده در ...
!خدا برایم کافیست
دیگه جدی جدی ما رفتیم! سلام به روی ماه همۀ دوستان عزیزم! حلال کنین اگه این چند روزه اذیت شدین مخصوصا تو پست قبل. و از همه عزیزان و دوستان هم بخاطر شرکت در مراسم ختم این حقیر. تشکرات فراوان دارم و امید که در شادی هایشان جبران نمایم. خب بریم سر اصل مطلب. راستش من رفتم برای همیشه. و خیلی ناگهانی شد تقصیر من نیست دست تقدیر منو کشوند و برد. باید میرفتم این رفتن واجب بود و لازم. خلاصه عزیزان همراه و هم وبلاگی مخصوصا مخصوصا بلاگفایی های عزیز حلال کنین تروخدا. مجبور شدم وگرنه نمیرفتم. هیچی دیگه فقط. بابا اون عکس...
خدا برایم کافیست!
یکشنبه 1 تیر 1393 ساعت 12:34. هر کی تا یه اندازه صبر داره! به یه جایی میرسه که دیگه کم نمیاره. میب ره. نفس به شماره می افته. یک. دو. سه. / / / الفاتحه! حالا دیگه کار به جایی رسیده که من از غریبه ها هیچ توقعی ندارم. هیچ انتظاری. خ ب غریبه ان دیگه. اگه بهت نارو زدن. اگه از پشت بهت خنجر زدن. ناراحت نیستی. داغ نمی کنی. با خودت میگی غریبه اس بیشتر از این انتظار نمیره ازش! اما یکی به من بگه با خودیا چیکار کنم؟ خندیدم. خندیدم. خندیدم. و قهقهه زدم! اونقدر خندیدم که اشکام جاری شد! مامان اما بغض کرده بود!
خدا بزرگه!
حتی در دلتنگی ها اتفاقا خدا در آن لحظه ها بیشتر کنار ماست ناز می کند می پرستم چون ترا و دوست می داری مرا. می نویسم از چشمانت. و اما ع ش ق. قلمم کوچک شده است. روزهایی که به نام تو عجین شده! جمعه های بی تو! عباس معروفی،سیب که چیدن ندارد. پاییز، ماه مهر، مدرسه. مراقبت ، دل ، یک. زمزمه ای با خدا*. لیلی و مجنون و ماه. قالب وبلاگ حرفه ای. نماز صبحت قضا نشه. یک پنجره برایم کافیست. مجموعه عرایض آقای بلاگر. رگبار آرامش (فریناز جون)*. عزیز دلم- تموم زندگی من. سبز آسمانی (برداشتی ساده.). در آغوشم حس می کنم تو را.
بایادش...
عادت ندارم درد دلم را ، به همه کس بگویم ! پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم. ، تا همه فکر کنند . . . نه دردی دارم و نه قلبی. به نام تنها خالق هستی( پست ثابت ). دل من پشت سرت کاسه ی آبی شد و ریخت. کی شود پیش قدم های تو اسپند شوم. از این كه این وبلاگو مورد بازدید قرار دادین ازتون تشكر می كنم. امیدوارم مطالب این وبلاگ مفید باشه. وصیت نامه ی پاسدار شهید اکبر رضازاده ریحان ( دایی شهیدم). مختصری از زندگی نامه ی پاسدار شهید اکبر رضازاده ریحان ( دایی شهیدم ). شادی روح شهیدان صلوات. برچسب ها: دکتر سلام. یا که در فکر.