narekatsi.blogspot.com

gharibi89.blogfa.com

gharibe89 - 80 " این فصل را با من نخوان "

http://www.gharibi89.blogfa.com/post-5.aspx

80 این فصل را با من نخوان. خیلی دلم دریا می خواد . یه جای آروم . گاهی وقتا تو زندگی پیش میاد که آدما بدجوری به یه گوشه ی خلوت احتیاج دارن . همیشه تو زندگی ، توی شرایط بد ، سعی کردم یه بدتری رو در نظر بگیرم تا اون شرابط بد برام زیاد بغرنج نباشه . 10-12 روز پیش مادرم حالش بهم خورد . قندش زده بود بالا ، دیگه انسولینی شده . خیلی روم تاثیر گذاشت ، ولی با خودم گفتم :. بد از بدتر بهتره . تو همون بیمارستان دکتر قلب هم اومد بالا سرش . واسش تست ورزش نوشت . جوابش خوب نبود . بازم گفتم :. بد از بدتر بهتره . خاطرات با...

gharibi89.blogfa.com

gharibe89

http://www.gharibi89.blogfa.com/8911.aspx

79 صندلی داغ غریبه. خب بالاخره انتظارها به پایان رسید و وبلاگ غریبه با پست "صندلی داغ غریبه" به روز شد . طی دو پست قبل ، دوستان عزیز تا تونستن به من لطف کردن و هر چیو که نباید ازم پرسیدن . خب ، هر عملی عکس العملی داره ، اما یه سری مشکلات کوچولو واسم پیش اومد این وسط . و اون اینکه نمی تونم تک تک دوستانمو جدا جدا روی صندلیه داغ بنشونم . پس مجبور شدم حدالامکان سوالاتم عمومی باشه و تمام دوستانو شامل بشه . قبل از اینکه بو بیاد 1 : دوستان لطف کنن و به سوالات به صورت جدی و واقعی جواب بدن . 1) اسم واقعیت چیه؟

gharibi89.blogfa.com

gharibe89

http://www.gharibi89.blogfa.com/8912.aspx

خوب ، بد ، زشت . سال 89 هم داره تموم میشه . دیگه کم کم وقتش شده غریبه ی 89 هم کوله بارشو ببنده . تمام بار و بندیلمو ریختم تو یه خرجین ، شلوار کردیه گشاد پوشیدم و یه کلاه هم انداختم رو سرم و عزم سفر کردم . بالاخره هر اومدی یه رفتی داره . سال 89 هم خوبی داشت و هم بدی ، خوبی هاش بیشتر تو این بود که دوستان خوبی تونستم پیدا کنم ( تو دنیای مجازی ) . و از این بابت خیلی خوشحالم . و بدی هاش هم . بییخال . امروزمون هم می گذره . 88/1/15 . تاریخ تولد سر سلسله ی سری ولاگ های غریبه . من مسافری غریبم . فقط خواستم از همت...

gharibi89.blogfa.com

gharibe89 - 84 " بدرود .. "

http://www.gharibi89.blogfa.com/post-9.aspx

خوب ، بد ، زشت . سال 89 هم داره تموم میشه . دیگه کم کم وقتش شده غریبه ی 89 هم کوله بارشو ببنده . تمام بار و بندیلمو ریختم تو یه خرجین ، شلوار کردیه گشاد پوشیدم و یه کلاه هم انداختم رو سرم و عزم سفر کردم . بالاخره هر اومدی یه رفتی داره . سال 89 هم خوبی داشت و هم بدی ، خوبی هاش بیشتر تو این بود که دوستان خوبی تونستم پیدا کنم ( تو دنیای مجازی ) . و از این بابت خیلی خوشحالم . و بدی هاش هم . بییخال . امروزمون هم می گذره . 88/1/15 . تاریخ تولد سر سلسله ی سری ولاگ های غریبه . من مسافری غریبم . نگارستان(به روایت...

gharibi89.blogfa.com

gharibe89 - 82 " جواب کمیسیون "

http://www.gharibi89.blogfa.com/post-7.aspx

کاش می شد زندگی را شاد بود . کاش می شد غم رها از یاد بود . کاش می شد روزها را خط کشید . این دو روز عمر را از سر کشید . کاش می شد . کمیسیون مامان تشکیل شد . 2 متخصص ، 3 تا فوق تخصص ، 2 تا پروفسور . رگای قلب مامان 2 میل نازکتر از حد معموله و عمل 100% در حال حاضر منتفیه . اما یه داروی کانادایی تجویز کردن واسش که رگارو تا 5 سال دیگه ترمیم می کنه و اگه همه چیز درست پیش بره دیگه نیازی به عمل نیست . امید امید . امید . تنها چیزی که کمیسیون روش تاکید مطلق داشت . نمی دونم ، فقط امیدوارم همه چیز درست پیش بره .

gharibi89.blogfa.com

gharibe89 - 83 " ممنونم "

http://www.gharibi89.blogfa.com/post-8.aspx

فقط خواستم از همتون تشکر کنم . به خاطر همه چیز . به خاطر تمام محبت هاتون . به خاطر تمام آرزوهاتون . به خاطر تمام همدردی هاتون . راستش امروز یه لحظه به خودم حسودیم شد . به خاطر داشتن دوستان خوبی مثل شما . کسایی که حتا گذاشتن واژه ی دوست رو هم واسشون خیلی خیلی کم و ناچیز می دونم . دستای همتونو می بوسم . پ ن : دوستان خوبم ، فکر نکنین چون حوصله ندارم به کامنتا جواب نمیدم ، نه ، نوشته های شما عزیزانم منو به اوج می. نوشته شده در شنبه چهاردهم اسفند ۱۳۸۹ساعت 22:24 توسط gharibe89. راهی شب ( به روایت راهی ). روزان...

thirddifference.wordpress.com

i was born to LOVE you | Stranger

https://thirddifference.wordpress.com/i-was-born-to-love-you

مینویسم چون تک تک اتفاقات زندگیم برام ارزش داره از اولین تقلبم در سال اول ابتدایی تا عشقم به یک زن 38 ساله. I was born to LOVE you. I was born to LOVE you. زنی زیبا رو و زیبا اندام. لبهایی سرخ و زیبا و دستانی گرم. قیافشو یادم نمیاد، هیچوقت قیافش یادم نمیمونه. وقتی بهش زیاد فکرمیکنم دیگه نمیتونم چهرشو تصور کنم برای همین از فکرکردن بهش فرار میکنم. بهم زنگ زد ولی بهش زنگ نزدم. اومد دنبالم ولی نرفتم دنبالش. فقط از دور تماشاش کردم. فقط خدا میدونه چقدر دوست دارم نگاش کنم. یا قبل از اینکه عاشقش بشم. شما در حال ...

thirddifference.wordpress.com

برای یک زن 38 ساله در آغاز سال | Stranger

https://thirddifference.wordpress.com/2010/12/29/برای-زهرا-در-آغاز-سال

مینویسم چون تک تک اتفاقات زندگیم برام ارزش داره از اولین تقلبم در سال اول ابتدایی تا عشقم به یک زن 38 ساله. I was born to LOVE you. هاله، حماقت، آزادی، عشق، آدم ها، توهم، فداکاری، تفاوت … عشق،آدمها،فداکاری، حماقت. برای یک زن 38 ساله در آغاز سال. هرسال، عید، محبوبه ی منی. این را زمانی به تو میگویم. که ساعت نیمه شب زنگ میخورد. و سال گزشته مانند قایقی کاغذی. در آب های اندوه من فرو می رود . . . این را به شیوه ی خود به تو میگویم. بدون گوشه ی چشمی به تمام آیین های دنیا. هرسال عید محبوبه ی منی. تمام عکس های آن.

thirddifference.wordpress.com

Trevor | Stranger

https://thirddifference.wordpress.com/author/thirddifference

مینویسم چون تک تک اتفاقات زندگیم برام ارزش داره از اولین تقلبم در سال اول ابتدایی تا عشقم به یک زن 38 ساله. I was born to LOVE you. این کاربر هیچ اطلاعاتی از زندگینامهاش به اشتراک نگذاشته است. آغازه: https:/ thirddifference.wordpress.com. هاله، حماقت، آزادی، عشق، آدم ها، توهم، فداکاری، تفاوت … عشق،آدمها،فداکاری، حماقت. ارسالشده در Its me. آدمها موجودات آزادی بودند. بعد نمی دانم کدام مادر— آمد و تعلق را ساخت. و –شعر های دیگر. و این توهم که ما برای دیگری زندگی می کنیم. انسانها را به دو گروه اصلی تقسیم کرد.